بریدههایی از کتاب تاریخ فرهنگی قبیله لعنت (جلد دوم، کاهنان معبد جادو)
۳٫۸
(۱۷)
تمامی ادیان، مذاهب و فرق، از اهمّیت وقت و هنگامۀ ارتباطگیری آگاهی دارند. همواره اوقاتی از روز و ماه و سال هستند که امکان برقراری ارتباطی سریع و مؤثّر با مخاطبی خاص و عوالم معنوی و نورانی را ممکن میسازند.
در ادبیات مذهبی مسلمانان، سحرگاهان، هنگام طلوع و غروب خورشید، هنگام بارش باران، شبهای قدر، هنگام برخاستن بانگ اذان از مأذنۀ مسجد، هنگام سفر و بیماری و... اوقات مناسبی برای ارتباطگیری و عرض حاجت به آستان بینیاز حکیم و رحیمند؛
محمدحسین
مؤمنان هر دو گروه انسی و جنّی، از به خدمت درآوردن دیگری پرهیز میکنند و به دلیل پرهیزگاری و تبعیّت از احکام آسمانی و تعالیم انبیا و اولیای الهی، از دستیازیدن به علوم غریبه، سحر، جادو و تسخیرات، دوری میگزینند؛ از اینرو، میتوان اعلام کرد که اساساً در این قبیل اقدامات، یعنی تسخیرات و سحر، نیّات رحمانی و روحانی الهی، جایی ندارد.
محمدحسین
شیاطین در مراتب اوّلیۀ ارتباطگیری، برای فریفتن انسانها از دعوت به شرّ و تحمّل قبیح، خودداری میکنند تا پس از جلب اطمینان انسان و آلوده ساختن او و به تدریج، به اهداف پلید خود برسند.
آیت الله بهجت (ره) میفرمود:
شیطان هیچ وقت نمیآید انسان را با بدی به سمت خود جذب کند
A
آنان [جنّیان] تلاش میکنند آرزوهای دستنیافتنی فرد را برای او دستیافتنی کنند و همین دستیافتن به آرزوهای دور، برای فرد عُلقه و اطمینانی نسبت به آن جنّ به وجود میآورد. علّامه حسنزاده به نقل از یکی از اساتید خود نقل میکردند که: واردی بر من بارها وارد میشد و حقیقت کمالی و اخبارهای صحیح برایم میآورد و مایۀ رشد میشد و بعد از مدّتی به او انس گرفتم. بعد از مدّتهای مدید که رابطۀ ما قوی شد، به من میگفت: تو الان به حدّی از یقین رسیدهای که عبادت از تو برداشته شده است.
این استاد ملاک دستش بود و راه را میشناخت. بعد از این همه حقایق کمالی که از او بهره برده بود، به محض اینکه از باطن آن با خبر میشود، داد میزند اخسا یا عدوّالله أنّی عبدٌ؛ گم شو ای دشمن خدا که من بندهام!
شیاطین در مراتب اوّلیۀ ارتباطگیری، برای فریفتن انسانها از دعوت به شرّ و تحمّل قبیح، خودداری میکنند تا پس از جلب اطمینان انسان و آلوده ساختن او و به تدریج، به اهداف پلید خود برسند.
A
در واقع، نظام کاستی اجتماع هندی بر شالوده و پایۀ نظری شرکآلود تناسخ برکشیده شده است.
موضوع تناسخ، به معنی انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگر، در همین جهان، با فرهنگ هندی گره خورده است.
A
«اقوام پارسی» نام دستهای از مردمان «هند» و اروپایی (آریایی) است که با مادّها از شمال غربی، وارد «فلات ایران» شدند و نام یکی از اقوام ایرانی اهل «ایران» است و مقرّ ایشان را هم «پارس» نامیدهاند. پارسها را نباید با پارسیزبانان اشتباه گرفت. با توجّه به اینکه این زبان توانسته است به مرور زمان، به دیگر زبانها پیروزی یابد. امروزه، تمامی پارسیزبانان از اقوام پارسی نیستند؛ مانند افغانها و تاجیکها که پارسیزبان هستند؛ ولی از اقوام پارس نیستند. پارسیزبانان شصت درصد جمعیّت ایران را تشکیل میدهند که ده درصد آنها غیرپارس هستند و اکثر پارسیزبانان ایران نیز پارس هستند.
A
ابلیس، به خوبی میدانست که پرستش، ذاتی وجود آدمی است. از اینرو میدانست که طلب جان آدمی را نمیتوان بیپاسخ گذاشت. با آلوده و منحرف کردن انسانها از صراط مستقیم، انسان را مستعدّ ساخت تا اصنامپرستی را بدل خداپرستی بشناسند.
جادو و جنّ (اجنّۀ خبیث شیطانی) دو کارگزار و ابزار عمل شیطان بودند که کاهنان معابد و ساحران را در رهزنی مردم و کشاندن آنها به شرّ و بتپرستی یاری میدادند.
A
انسانهای معمولی و بیگانه با این علوم، ممکن نبود. ضمن آنکه این مجال را فراهم میآورد تا انسانها، مبتلای شبهه شده و حاصل عمل ساحران را به غلط، نشانۀ ارتباط حقیقی با فرشتگان وحی، قدّیسان و سرانجام خداوند متعال بشناسند و قدرت شیطانی ساحران دروغزن را نشانی از قدرت الهی و آسمانی بپندارند.
یکی از دلایل اینکه مردم در ابتدای امر، هر یک از انبیای الهی را منسوب به ساحری میساختند، سابقۀ ذهنی آنان از عمل جادوگران و ساحران و مشابهت سحر و معجزه، در ایجاد شرایط ماوراءالطّبیعه و ارتباط با موجودات نادیدنی بود.
A
در زبان باستانی مصر کلمۀ دین Religion را نمیشناختند و نزدیکترین واژه به این معنا، واژۀ حکا Heka بود که عموماً به معنای سحر و جادوست.
المان جارندر دراینباره مینویسد:
از دیدگاه مصریان باستان، چیزی به نام دین وجود نداشت؛ بلکه حکا وجود داشت و نزدیکترین واژه به معنای حکا، نیروهای جادویی است. تمدّن مصر به حکا، به عنوان موجودی الهی مینگریست.
A
در لاتین، کلمۀ Magic به معنای جادو است و این از کلمۀ یونانی Magos برگرفته شده است و یونانیها در قدیم، به کاهنان و عارفانی که از «ایران» و سرزمین «ما بین النّهرین» میآمدند، Magos میگفتند.
یونانیها از این کاهنان و عارفان هراس داشتند؛ زیرا آنان تواناییهای شگفتانگیزی داشتند که یونانیها از فهم و درک آن، ناتوان بودند و علّت ترس یونانیها از آن، نفهمیدن کار آنها بود.
کلمۀ Magos یونانی نیز برگرفته از یک کلمۀ فارسی با ریشۀ مغ (Mog, Megh, magh) به معنای کاهن است یا حکیم ماهر و کلمۀ کلدانی Maghdim نیز از این واژه گرفته شده است و این اصطلاح به معنای فلسفۀ مقدّس است که همان جوهر حکمت نامیده میشود.
افلاطون در مورد مردم مصر گفته است: مصریان باستان، یونانیها را به دلیل اینکه آگاهی بسیار کمی از علوم روحانی (سحر و جادو) داشتند، کودک توصیف میکردند.
A
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۱۳,۰۰۰
۶,۵۰۰۵۰%
تومان