بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بوی گندم | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب بوی گندم اثر نگین آل آقا

بریده‌هایی از کتاب بوی گندم

نویسنده:نگین آل آقا
انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵۸ رأی
۴٫۴
(۵۸)
نفسم می گیرد بی تو در پنجهٔ باد و دلم می لرزد با صدای قدمت وقتی از دور می آیی که تو را در برم گیرم و پروانه شوم خسته از پیله تنهایی خود به تو می اندیشم
آمـيـنْٖ
تو ای انسان چه می خواهی که هر دم می بری از خاطرت پروردگارت را
ترمه🍁
چه گویم که طبیب است خودش در غم بیمار و حالش زِ فراغ تو شده زار تر از ابرِ در آذار
عاطی
من پراز احساسم پرم از عشق و تمنای بهار و تو را می خواهم بر دل تشنه ام امشب تو ببار لذتی دارد این عشق و پروانگی و شیدایی هیچ می دانستی تو به اندازهٔ باران ِخدا زیبایی؟
^karimi^
عشق از روزِ ازل عابر تنهایی بود
Hooryar
احساس من پراز احساسم پرم از عشق و تمنای بهار و تو را می خواهم بر دل تشنه ام امشب تو ببار لذتی دارد این عشق و پروانگی و شیدایی هیچ می دانستی تو به اندازهٔ باران ِخدا زیبایی؟
Hooryar
دلت هر وقت گرفت به تن سبزِ چمن دست بکش لذتِ آرامش زندگی کوتاه است قدر باید دانست قدر هر تابش خورشید که در این راه است
Golam
صبر کن ای شب من می رسد خورشیدت عاقبت می آید قاصد امیدت
m.gh.t
عاشقی هدیه ای الهی بود، که خدا بی بهانه می بخشید
m.gh.t
جز عاشق و شیدا که در این قلب جهان فائزه ای نیست
m.gh.t
مهربانی مثل آن ابری که می بارد به رویِ باغِ دلتنگی
m.gh.t
خدایا دوستت دارم اگرچه بوی گندم می دهد دستم اگرچه من شمار لحظه های غفلتم هم رفته از دستم ولیکن من همان تنهای عاشق پیشه ات هستم خدایا دوستت دارم
m.gh.t
خدا باز کند درب امیدی زِسحر در دیگر چو شبی می بندد
m.gh.t
از خدا می خواهم لحظهٔ پاک قنوت که تو آرام و شکیبا باشی
m.gh.t
من پراز احساسم پرم از عشق و تمنای بهار
m.gh.t
.نگارم برسانید که آن آتش پنهان شده در جان شده بیدار...
m.gh.t
شب ها که حال عاشقان ماهی دگرگون می کند با سوزِ دل می خوانمت بی تای مه رویم تو را
m.gh.t
دلم گرفته نازنین ازآسمان و از زمین
m.gh.t
بمان با من که من از تو ندارم راه برگشتی بگو در عمق چشمانم به دنبال چه می گشتی چه می خواهد دو چشمانت از این لیلای آشفته نگاهم با تو می گوید هزاران حرف ناگفته بمان با من که می ترسم از این شبهای بی اختر بگردی گر همه عالم نیابی از من عاشق تر بگو بی تابی همچون من بگو مجنونِ لیلایی ببر یک شب مرا با خود به شهر شورِ شیدایی بمان با من که دور از تو پریشان می شود حالم به آتش می کشاند این جدایی ها پر و بالم
hossein m
گناهم عشق راهم عشق در شب تاریک ماهم عشق می درخشد باز در چشم سیاهم عشق داد از عشق فریاد از جدایی با صدای بی صدایی می کند این دل پریشان است از عشقی که هم درد است و هم درمان ببار امشب تو ای باران که اشک از چهره ام شویی به رسم نیک دلجویی بگو رازم نمی گویی
دختر دریا

حجم

۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان