بریدههایی از کتاب خوشه های خشم
۴٫۰
(۱۲۶)
«یه چیز خوبی یاد گرفتم. آدم هر روز یه چیزی یاد میگیره، هر وقت دردسری واسهات پیش اومد ـ برو پیش آدمای ندار. اونا تنها آدماییان که به آدم کمک میکنن ـ فقط اونا.»
MaaM
جود گفت: «اونارو دور بگردون. تو نهر آب فروشون کن. بهشون بگو اگه مثل تو فکر نکنن تو آتیش جهنم میسوزن. چه لزومی داره اونارو به یه جای خاصی راهنمایی کنی. فقط راه بیفت تا اونا هم دنبالت بیان.»
فرزانه
بعضیوقتها روحیهشو دارم اما نمیدونم چی بگم و راجع به چی موعظه کنم. من قدرت راهنمایی مردمو دارم، اما نمیدونم باس به کجا راهنماییشون کنم.»
فرزانه
بعضیوقتها روحیهشو دارم اما نمیدونم چی بگم و راجع به چی موعظه کنم. من قدرت راهنمایی مردمو دارم، اما نمیدونم باس به کجا راهنماییشون کنم.»
فرزانه
مادام که مردها برجا میماندند مهم نبود که ذرتها از میان بروند.
فرزانه
مرد، با جهش زندگی میکنه... بچه دنیا میآد و مرد میمیره، و این یه جهشه... مزرعهای پیدا میکنه و بعد اونو از دس میده، اینام جهشه، به نظر زن زندگی یه جریان کوتاهه، عین یه جویبار، عین نهر، عین آبشارها، اما رودخونه مرتب و مستقیم میره، زن اونجوری به اون نیگاه میکنه. ما نمیمیریم. مردم به زندگیشون ادامه میدن... شاید یه کم عوض شن، اما به زندگی ادامه میدن.
کاربر ۶۰۳۳۷۰۸
مرد، با جهش زندگی میکنه... بچه دنیا میآد و مرد میمیره، و این یه جهشه... مزرعهای پیدا میکنه و بعد اونو از دس میده، اینام جهشه، به نظر زن زندگی یه جریان کوتاهه، عین یه جویبار، عین نهر، عین آبشارها، اما رودخونه مرتب و مستقیم میره، زن اونجوری به اون نیگاه میکنه. ما نمیمیریم. مردم به زندگیشون ادامه میدن... شاید یه کم عوض شن، اما به زندگی ادامه میدن.
کاربر ۶۰۳۳۷۰۸
بترس از وقتی که اعتصابها پایان پذیرند ولی مالکان بزرگ هنوز زنده باشند ـ زیرا هر اعتصاب شکستخورده دلیل بر این است که گامی برداشته شده است. و تو میتوانی این را بفهمی، بترس از آن زمان که انسان در راه یک اندیشه دشواری نبیند و در راه آن نمیرد، زیرا این یک صفت پایه و اساس آدمیزاد است،
کاربر ۶۰۳۳۷۰۸
بترس از وقتی که اعتصابها پایان پذیرند ولی مالکان بزرگ هنوز زنده باشند ـ زیرا هر اعتصاب شکستخورده دلیل بر این است که گامی برداشته شده است. و تو میتوانی این را بفهمی، بترس از آن زمان که انسان در راه یک اندیشه دشواری نبیند و در راه آن نمیرد، زیرا این یک صفت پایه و اساس آدمیزاد
کاربر ۶۰۳۳۷۰۸
مردها کنار نردههای خانههایشان ایستادند و به ذرتهای نفله شده و از میان رفته، که اینک به سرعت مرده و میخشکیدند و از زیر لایهی نازک غبار، سبزی اندکی از آن پیدا بود، نگاه کردند. مردها خاموش بودند و کمتر از جا میجنبیدند. زنها از خانهها بیرون آمدند تا کنار مردها بایستند و ببینند آیا روحیهی مردانشان در هم شکسته است یا نه. زنها پنهانی به چهرهی مردها نگاه میکردند چون مادام که مردها برجا میماندند مهم نبود که ذرتها از میان بروند.
میلاد
انسان، درست برخلاف سایر موجودات آلی و غیرآلی جهان هستی، ورای کار خودش رشد مییابد، از پلکان ادراک و شعور خودش بالا میرود، و بر دستیافتههای خودش پیشی میگیرد.
این را میتوانید دربارهی انسان بگویید هنگامی که فرضیات دگرگون و داغان میشوند، وقتی مکتبها، فلسفهها. موقعی که کوچههای تنگ و تاریک اندیشههای ملی، مذهبی و اقتصادی، گسترش و رشد مییابند و از هم میگسلند، انسان پیش میرود، تلوتلوخوران به جلو میرود، و بعضی وقتها دردمندانه و به اشتباه یا عوضی. انسان چون پای پیش گذاشت، بعید نیست به عقب هم برگردد، اما فقط نیمگامی، هیچوقت به تمامی گام برنمیگردد. این را میتوانید بگویید و از آن آگاه باشید.
soma salimi
پاپا پرسید: «کسی که یه میلیون جریب داره چرا باس نومید باشه؟»
کشیش لبخند زد و شگفتزده نگاه کرد. یک ساس آبی را با دست از خود راند و گفت:
«به نظر من اگه یه میلیون جریب را میخواد تا خودشو ثروتمند ببینه، واسهی اینه که باطنش خالی و پوچه و اگه باطناً پوچ و خالی و فقیر باشه هیچ میلیون جریب زمینی نمیتونه اونو پولدار و غنی کنه
AReza
«خب، ما هم باس زندگیمونو بچرخونیم.»
تام گفت: «آره. اما کاش یهجوری بود که واسهی اون زندگی، زندگی دیگریرو تباه نمیکردی.»
MaaM
چشمان اعضای خانواده به سوی مادر برگشت. این زن قدرت زیادی داشت. بعد گفت: «اون پولی که ما درمیآریم هیچ به درد نمیخوره. چیزی که فایده داره اینه که خونواده درب و داغون و پراکنده نشه. وقت کار، عین گلهی گاو باس کنار هم باشیم. وقتی همه با هم هسیم و همه زندهایم، من اصلاً واهمه ندارم، اما هیچ دلم نمیخواد از هم جدا شیم.
MaaM
نیاز انگیزهی اندیشه است و اندیشه انگیزهی عمل
MaaM
اگر گامهایی برداشته نمیشدند، اگر درد آن پیشروی تلوتلوخوران وجود نداشت، بمبها فرو نمیافتادند، گلوها دریده و سرها بریده نمیشدند.
MaaM
این را میتوانید دربارهی انسان بگویید هنگامی که فرضیات دگرگون و داغان میشوند، وقتی مکتبها، فلسفهها. موقعی که کوچههای تنگ و تاریک اندیشههای ملی، مذهبی و اقتصادی، گسترش و رشد مییابند و از هم میگسلند، انسان پیش میرود، تلوتلوخوران به جلو میرود، و بعضی وقتها دردمندانه و به اشتباه یا عوضی. انسان چون پای پیش گذاشت، بعید نیست به عقب هم برگردد، اما فقط نیمگامی، هیچوقت به تمامی گام برنمیگردد.
MaaM
اگر گذشتهمان را ازدست بدهیم چهطور خودمان را بشناسیم. نه، ولش کنید، آتشش بزنید.
amirkalan
کیسی به او پاسخ داد: «همه میدونن. من یکی از اوناییام که تمام قدرتمو صرف جنگیدن با شیطون کردم، واسهی اینکه خیال میکردم شیطون دشمنه. اما اونایی که خِر این مملکتو چسبیدهان چیزی هستن از شیطون بدتر، و اگه دستشونو کوتاه نکنین ولکن معامله نیسن. تا حالا یکی از اون هیولاهای گیلا (عیلا) را دیدهای، آقا؟ یه جاییرو میگیره، و تو از وسط دو تیکهاش میکنی، اما سرش سالم میمونه. گردنشو میزنی، باز هم سرش سالم میمونه بعد بالاخره ناچار میشی با یه پیچگوشتی سرشو بکوبی تا ول کنه و وقتی اونجا را گاز گرفت زهرشو مرتب میریزه تو اون سوراخی که با دندون درس کرده.» ساکت شد و از گوشهی چشم به تام نگاه کرد.
seyed zia
گویی خود دریافته بود که اگر درنگ کند و دودلی و تردید به خود راه بدهد، و اگر واقعاً از ته دل متزلزل یا نومید شود، خانواده فرو میریزد و نیروی ارادهاش را کلاً از دست میدهد.
MaaM
حجم
۵۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۶۱۴ صفحه
حجم
۵۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۶۱۴ صفحه
قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۷۲,۹۰۰۳۰%
تومان