بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوشه‌ های خشم | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوشه‌ های خشم

بریده‌هایی از کتاب خوشه‌ های خشم

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۲۶ رأی
۴٫۰
(۱۲۶)
«وقتی کشیش بودم اون‌قدر حرف زدم که برای تموم عمرم بسه.»
❤ محمد حسین ❤
آدم وقتی کاری از دستش ساخته نیس یه‌جوری می‌شه ـ عین یه بچه کوچولو.
❤ محمد حسین ❤
وقتی کفش و لباس و غذا و حتی امید هم از دست رفته باشه، تفنگ را باید داشته باشیم.
❤ محمد حسین ❤
واعظ می‌خواس با دعا پاشو جا بندازه، اما پاپا نذاشت و گفت که به خدا احتیاج نداره، در عوض برین دکتر بیارین.
❤ محمد حسین ❤
خوش‌بختی و بدبختی وجود نداره. تو این دنیا فقط یه چیز مسلمه و اون اینه که کسی حق نداره تو زندگی یکی دیگه دخالت کنه و قروقاطی‌اش کنه. فقط خودش باس زندگی کنه. شاید بد نباشه بهش کمک کنه، اما حق نداره بهش بگه باس چیکار کنه.»
Marziyeh
بترس از آن‌گاه که بمب‌ها با وجود فعال بودن بمب‌افکن‌ها فرود نیایند، زیرا وجود هر بمبی دلیل بر آن است که روح نمرده است و بترس از وقتی که اعتصاب‌ها پایان پذیرند ولی مالکان بزرگ هنوز زنده باشند ـ زیرا هر اعتصاب شکست‌خورده دلیل بر این است که گامی برداشته شده است. و تو می‌توانی این را بفهمی، بترس از آن زمان که انسان در راه یک اندیشه دشواری نبیند و در راه آن نمیرد، زیرا این یک صفت پایه و اساس آدمیزاد است، و این صفت آدمی در دنیای هستی بارز و بی‌همتا است.
sarabanoo13
زن‌ها از خانه‌ها بیرون آمدند تا کنار مردها بایستند و ببینند آیا روحیه‌ی مردانشان در هم شکسته است یا نه. زن‌ها پنهانی به چهره‌ی مردها نگاه می‌کردند چون مادام که مردها برجا می‌ماندند مهم نبود که ذرت‌ها از میان بروند.
Elahe Zamani
«بله، باید حرف زد. بعضی‌وقت‌ها آدم غصه‌دار باید حرف بزنه تا غصه‌رو از دلش بریزه بیرون. بعضی‌وقت‌ها کسی که خیال آدم‌کشی داره راجع به قتل حرف می‌زنه و بعد هم کسی رو نمی‌کشه و راحت می‌شه. تو هم کار خوب کردی. تا اون‌جا که می‌شه سعی کن کسی را نکشی.»
MaaM
علاجش متحد شدنه. با دویست نفر نمی‌تونن دربیفتن. اونا آدما را یکی یکی می‌گیرن.
❤ محمد حسین ❤
«دعا که گوشت نمی‌شه. برای گوشت درآوردن خوک لازمه.»
❤ محمد حسین ❤
من وقتی چاره‌ای واسه‌ام نمونده باشه دیگه به دل و جرأت احتیاجی ندارم.
❤ محمد حسین ❤
دولت به مرده‌ها بیشتر توجه نشون می‌ده تا به زنده‌ها.
❤ محمد حسین ❤
این‌جا مملکت آزادیه. خب، برو ببینم آزادی پیدا می‌کنی یا نه.
❤ محمد حسین ❤
«تقصیر مردم نیس تو خودت خوشت می‌آد تخت‌خوابی که روش می‌خوابی واسه‌ی یه باک پر بنزین بفروشی؟»
❤ محمد حسین ❤
اون‌ها قبل از این‌که بمیرن باید زندگی کنن.»
❤ محمد حسین ❤
آدم وقتی می‌بینه دارن بهش دستور می‌دن، سر قوز می‌افته
❤ محمد حسین ❤
آن‌هایی که در بانک کار می‌کنند از کارهایی که بانک می‌کند بدشان می‌آید، اما بانک کار خودش را می‌کند. بانک چیزی است غیر از آدمیزاد، باور کنید. هیولا است، آدم آن را ساخته، اما آدم نمی‌تواند مهارش کند.
❤ محمد حسین ❤
بانک... هیولا همیشه باید سود ببرد. نمی‌تواند منتظر بماند. می‌میرد. نه، مالیات‌هایش سر هم برسند. اگر رشد هیولا متوقف بشود، می‌میرد. نمی‌تواند بایستد و رشد نکند.
❤ محمد حسین ❤
«بهتره همه چیزو بهتون بگم و خودمو راحت کنم. اما اگه هنوز واعظ بودین بهتون نمی‌گفتم، چون می‌ترسیدم برام دعا کنین.»
❤ محمد حسین ❤
کیسی به سخنش ادامه داد. این بار در صدایش درد و آشفتگی موج می‌زد: «به خودم گفتم: این ندا، این روح‌القدس چیه؟ باز جواب دادم: عشقه. بعضی‌وقت‌ها این عشق و علاقه به مردم، پاک دیوانه‌ام می‌کنه. باز گفتم: مگه عیسی مسیح‌رو دوس نداری؟ خب، هی فکر کردم، هی فکر کردم و بالاخره گفتم: نه، من کسی‌رو به اسم عیسی نمی‌شناسم. من یه مشت قصه می‌دونم، اما مردمو دوس دارم و بعضی‌وقت‌ها اون‌قدر دوستشون دارم که می‌خوام بترکم و دلم می‌خواد خوشحالشون کنم، روی همین اصل از چیزایی براشون وعظ می‌کردم که خیال می‌کردم خوشحالشون می‌کنه.
❤ محمد حسین ❤

حجم

۵۴۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۶۱۴ صفحه

حجم

۵۴۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۶۱۴ صفحه

قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۷۲,۹۰۰
۳۰%
تومان