بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم) | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم)

بریده‌هایی از کتاب فصل‌های زندگی (کتاب سوم)

نویسنده:جیم ران
انتشارات:کلیدر
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأی
۳٫۱
(۷)
قانون کائنات بی‌عیب است. در مورد کشاورز یا بازرگان همگون عمل می‌کند. قانون در مورد همه‌چیز و همه‌کس یکسان عمل می‌کند. این قانون از زمان آفرینش جهان تا به حال پایدار مانده است، و در این مدت طولانی، آدمی پیوسته در پی زیر پا گذاشتن، جرّوبحث با آن، و حتا نادیده گرفتنش بوده است. در پایان، نتایج ما نشان می‌دهد که دستوراتش را فرمان‌بردار بوده‌ایم یا نافرمان‌بردار. قانون ساده و معروفی است که می‌گوید: هرکس آن دِرَوَد که کِشت.
محمد
در جهان علت و معلول‌ها زندگی می‌کنیم. خرمن، که زنذگی اکنون ماست، نتیجۀ بذرهایی است که قبل‌تر کاشته‌ایم. بعضی از «بذرها» را با عادت‌های سرسخت خود کاشته‌ایم. بذرهای دیگر کشتِ والدین، معلمان، و دیگر افراد خوش‌نیت ولی گمراه[یا ناخودآگاه] است که عادت‌های پست و بد خود را به ما انتقال داده‌اند. در هر دو مورد، نگرش، وضع مالی، شرایط، سبک زندگی، و دید کنونی ما از امکانات آینده‌مان، معلول نامیده می‌شود. برای تغییر این معلول‌ها باید علت آنها را تغییر دهیم؛ که علت خودمان هستیم. اگر قرار است معلولی تغییر کند، ابتدا باید عادت‌ها‌ی‌مان، نگرش‌های‌مان، عقیده‌های‌مان، و حتا اغلب حرفه، محل سکونت، و دوستان‌مان را تغییر دهیم.
محمد
یاد بگیرید که بپذیرید امور منفی همیشه هستند، و نیز بدانید که امور منفی همیشه تسلیم تلاش مداوم انسان به همراه رشد مداوم ایمان و نگرش انسان می‌شوند. این مشخص است که ما چیزی را درو می‌کنیم که می‌کاریم، مشروط به آنکه تلاش‌های کاشتن را با تلاش‌های ذهنی اعتقادی، و جسمانی و توجه مداوم به چیزهای باارزش، ترکیب کنیم. به ناملایمات لبخند بزنید، و سریعاً اقدام به محو آنها کنید. انتظار ناملایمات را داشته باشید، چراکه حتماً پیش خواهد آمد. حتا از ناملایمات سپاس‌گذار باشید، چراکه باعث رشد روح آدمی می‌شود- شخصیت انسان مطمئناً در غیاب سختی‌ها ساخته نمی‌شود، بلکه در واکنش ما به سختی‌ها است، که شکل می‌گیرد.
محمد
به راستی که زندگی همیشه آغاز است، همیشه فرصت است، و همیشه بهار است. تنها باید بیاموزیم که یک‌بار دیگر، مثل کودکان، به زندگی بنگریم، و بگذاریم افسون آن و کنجکاوی‌مان انگیزۀ مبارکی شوند تا نگاهی دیگر بیندازیم، نه اینکه بدونِ ‌نگاه، بی‌قدرش کنیم. بخت، شادکامی، و آرامش ذهنی انتظار کسی را می‌کشند که در جستجوی معجزه‌های پنهان در امور معمول هستند. برای آنانی که یاد بگیرند از بهار کمال استفاده را ببرند، ترکیب بی‌همتای آفتاب، خاک، و بذر در بهارِ فصل‌ها، نتایج قابل‌پیش‌بینی و معجزه‌آسایی دارد.
محمد
تحت چنین شرایطی عادت کرده‌ایم فراموش کنیم که قرار نیست هیچ فصلی به‌خاطر بی‌نوایی ما از سرعت خود بکاهد یا بر آن بیفزاید. فصل بهار فقط چهره می‌نماید، صبر نخواهد نکرد، از بذر هم محصول نخواهد ساخت. مثل همیشه، بلكه بذر و نیازها‌مان باید منتظر تغییر فصل‌ها باشند. نمی‌توانیم از طبیعت بخواهیم که سرعتش را بیشتر کند. استعداد، نیاز، تمنا، و دعا در نگر آنانی که به علت غفلت گذشته اوضاع زجرآور امروز را تحمل می‌کنند، بی‌معناست. و با شکم‌های خالی، انبارهای تهی، و افسوس عظیم باید در این بهار گام در مزارع بگذاریم، چراکه غفلت دوباره آن هم به‌دلیل اوضاع رقت‌بار اکنون، فقط ضمانت استمرار شرایط کنونی است.
محمد
غفلت از فرصتی که امروز به ما داده شده، به تأخیر انداختن آیندۀ بهتر است. نخواهید که با امروز دیروز را روحاً زنده کنید، یا امروز را منتظر فرارسیدن فردا باشید، زيرا فردا، آن هنگام که فرا رسد، امروز نامیده می‌شود. روز، فرصت، بهار، و زمانی بهتر از همین لحظه برای شروع نیست. لحظه‌ها را همچنان‌که درمی‌یابید، در برگیرید و با آنها آیندۀ بهتری برای خود شکل دهید.
محمد
همان‌قدر که اطمینان داریم خاک همانی را برمی‌گرداند که در آن نهاده‌ایم، مطمئن باشیم ذهن آدمی نیز همانی را در اوضاع زندگی بازمی‌تاباند که با انتخاب خود و با افکارمان در آن می‌نهیم. بها یا زحمتی که هزينه‌ي اندیشیدن به افکار عشق، کامیابی، یا اطمینان‌به‌نفس می‌شود، بیشتر از بهایی نیست که خرج افکار نفرت، فقر، یا خودناباوری می‌شود. تنها، تفاوت در پاداش‌هاست.
محمد
کشت و کار در نسیم‌های گرم بهاری مستلزم این است که رنج انضباط را به جان بخریم، و اگر تمایل به این کار نداریم، اطمینان داشته باشیم که در پاییز باید رنج بزرگ‌تر غفلت را تحمل کنیم – تفاوت در این است که رنج انضباط یک گرم وزن دارد، و رنج غفلت چندین تُن. ما باید یا در فصل بهار زندگی کشت کنیم، یا در پاییز از دیگران گدایی کنیم.
محمد
این وعدۀ بهار است؛ هرکس آن دِرَوَد که کِشت. دروغ بکاریم، دروغ درو می‌کنیم؛ طمع بکاریم، فقر درو می‌کنیم؛ بی‌تحرکی بکاریم، انبار خالی درو می‌کنیم؛ تعلل را انتخاب کنیم، به یقین، بچه‌غول امروز رشد می‌کند و در آینده غولی خواهد شد که تمام کارهای‌مان را بی‌اثر خواهد کرد.
محمد
مقدار زیادی از تلاش‌ها و فرصت‌ها در فصل بهار، به عمق و اندازۀ ایمان ما برمی‌گردد. زندگی هیچ تضمینی نمی‌کند که کاشتن بذر برداشت محصول را در پی خواهد داشت. ما تنها تجربۀ اثبات‌شدۀ دیگران را جلوی خود می‌بینیم. توفان زندگی شاید که تلاش‌هایی را که در مزارع فرصت‌ها صرف کرده‌ایم، باطل کند. ولی صرف هیچ تلاشی در طول بهار، ضمانت هیچ نتیجه‌ای در پاییز است. ایمان، ما را با یک قانون قطعی و بی‌برگشت که پیش‌تر در بهشت مقرر شده است آشنا می‌سازد. این قانون به ما اطمینان می‌دهد که در برابر هر تلاش انسان، پاداشی مضاعف است. در برابر هر مشت بذری که می‌کاریم، یک باغچه درو می‌کنیم. در برابر هر ایدۀ خوبی که به دیگری می‌دهیم، چندین ایده‌ي عالي دریافت می‌كنیم.
محمد
بهار صرفاً خود را به عنوان مجالی برای سود جستن می‌نمایاند. بهار نه تنها فواید کاشتن را تذکر نمی‌دهد، پیامدهای نکاشتن را هم هشدار نمی‌دهد. بهار احساسی نسبت به برزگر خاک نداد. خداوند بود که به شما شعور داد تا از صندلی‌های راحت خود برخیزید و در فصل مناسب به مزارع وارد شوید.
محمد
به آدمی همۀ مواد خام لازم برای پیشرفت ارزانی شده است؛ از قبیل تخیل، ایده، الهام، و ظرفیت فکری دست‌نخورده ... که این ظرفیت کاملاً بدون محدودیت است. تنها محدودیت نهاده شده بر توانایی‌های ما، ناتوانی ما در درک سادۀ طبیعت نامحدودمان است. آگاهی یافتن از توانایی‌های حیرت‌زا و نامحدودمان به آسانی میسر نیست. این‌که مشتاق آرمان، یا شغل خود شویم. این‌که با وجود توصیه‌ی دوستان نابخرد که می‌گویند دست از تلاش بکش، باز هم به راه‌مان ادامه دهیم. این‌که نسبت به هر چه رخ می‌دهد، اعم از شادی و غم‌های زندگی، احساس خوبی داشته باشیم. این‌که ورای همۀ اینها عاشق خودمان باشیم، به‌ویژه زمانی‌که آگاهانه بر شکست‌ها، تردیدها و شوربختی‌ها واقفیم.
محمد
کسانی که نگرش‌های سمی، عقاید عجیب، و صحبت‌های نیش‌داری دارند، به دنبال یک آدم ساده‌ای هستند که به آنها گوش دهد. آنها دوست دارند زباله‌های کلامی خود را داخل کارگاه ذهنی‌اش بریزند. پیکار اصلی در زندگی هر کس این است که یاد بگیرد نگهبان ورودی ذهن خود باشد؛ این خود، هنر است. آنان که می‌خواهند وارد حریم فکر و اندیشه‌ی شما شوند، باید اعتبار و صلاحیت‌شان به دقت بررسی شود.
محمد
کسانی که جداً می‌پذیرند سزاوار استقلال مالی هستند و روزی به آن خواهند رسید؛ بایستی آینۀ جلوی زندگی را بشکنند و بر چیزهایی که در جلوشان هست، متمرکز شوند.
محمد

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷ صفحه

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷ صفحه

قیمت:
۱۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد