بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

بریده‌هایی از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

۴٫۱
(۲۵۶)
چرا کمونیسم شکست خورد: به خاطر بی‌اعتمادی شکست خورد، به خاطر ترس از آینده.
❤ محمد حسین ❤
ما همه در یک سیاره زندگی می‌کنیم، اما در دنیاهای متفاوت و مجزا.
Azam LatifZadeh
اینجا تقریبا هیچ نوع گفتمان اجتماعی جز درباره سیاست وجود ندارد. زنان هیچ تأثیر، نفوذ و نظر مستقلی ندارند. تمام رسانه‌ها غیرفمینسیتی‌اند، اصلاً رسانه فمینیستی در کار نیست. تنها چیزی که می‌توانیم از آن صحبت کنیم، فقدان تأثیر، نفوذ، رأی و نظر زنان است، فقدان بحث و جنبش فمینیستی.
Azam LatifZadeh
چه کسی تا به حال شنیده که رژیمی کمونیستی رومانتیک باشد؟
Travis
محدود کردن خود در دایره هر نوع جهان‌بینی، می‌تواند ما را گرفتار فقر و رنج کند.
Nima Shakiba
اگه یه چیزی توی زندگیم یاد گرفته باشم اینه که حالا که وطنی ندارم، دیگه فقط رفتنه که مهمه. سفر کردن.
اکرم ملایی
«مسئله زنان» هم (اگر اصلاً چنین مسئله‌ای در کار بود!) بالاخره مطمئنا روزی حل می‌شد. فقط زنان باید صبور می‌بودند، باید چشم‌انداز برنامه کلانِ انقلابی را درک می‌کردند، چشم‌اندازی که در آن پاسخ به نیازهای آنان ــ نیاز ایدئولوژیک، سیاسی، و اقتصادی‌شان‌ــ به‌هیچ‌وجه در رأس امور قرار نداشت.
❤ محمد حسین ❤
حتی پیش از ۱۹۸۹ هم مردم می‌دانستند که کمونیسم دارد شکست می‌خورد؛ فقط خیال می‌کردند که حالا حالاها طول دارد تا این اتفاق بیفتد
IZARIST
ما طوری رفتار می‌کنیم که انگار مکان عمومی به کسی تعلق ندارد. یا حتی از آن هم بدتر، انگار به دشمن تعلق دارد و وظیفه مقدس ما ایجاب می‌کند که با این دشمن در سرزمینِ خودش بجنگیم، و شاید حتی او را در همانجا از تاب و توان بیندازیم. فضای عمومی درست از بیرونِ درِ آپارتمان شروع می‌شود. اما مشکل اینجاست که در ذهنِ ما عمومی به معنای دولت است و دولت به معنای دشمن. اگر نمی‌توانی نظام را نابود کنی، باجه تلفن، دستگاه فروش بلیط، و پارکومتر را که می‌توانی خرد و خاکشیر کنی، گل‌های پارک را که می‌توانی لگدمال کنی.
❤ محمد حسین ❤
هر مادری در بلغارستان می‌تواند بگوید کمونیسم کی و کجا شکست خورد. از شکست برنامه‌ریزی اقتصادی (و عواقب آن مثل کمبود غذا و شیر) گرفته تا کمبود مسکن، تا کمبود مهد کودک و کودکستان، تا کمبود لباس، پوشک، یا کاغذ توالت. آنجایی که کمونیسم واقعا شکست خورد، در حیطه اداره امور پیش‌پاافتاده زندگی روزمره بود، نه در حیطه ایدئولوژیک.
❤ محمد حسین ❤
ما طوری رفتار می‌کنیم که انگار مکان عمومی به کسی تعلق ندارد. یا حتی از آن هم بدتر، انگار به دشمن تعلق دارد و وظیفه مقدس ما ایجاب می‌کند که با این دشمن در سرزمینِ خودش بجنگیم، و شاید حتی او را در همانجا از تاب و توان بیندازیم. فضای عمومی درست از بیرونِ درِ آپارتمان شروع می‌شود. اما مشکل اینجاست که در ذهنِ ما عمومی به معنای دولت است و دولت به معنای دشمن. اگر نمی‌توانی نظام را نابود کنی، باجه تلفن، دستگاه فروش بلیط، و پارکومتر را که می‌توانی خرد و خاکشیر کنی، گل‌های پارک را که می‌توانی لگدمال کنی. در این جنگِ خاموش، این شهرهای ما هستند که بازنده‌اند.
MoonRiver
مورخانِ صرب و کروات نمی‌توانند بر سرِ این مسئله به توافق برسند که قربانیانی که در آنجا از میان رفته‌اند چند نفر بودند. یک طرف تعدادِ اعلام‌شده را خیلی کمتر از واقعیت، و طرفِ دیگر، آن را خیلی بیشتر از واقعیت می‌داند.
Travis
اگر نمی‌توانی نظام را نابود کنی، باجه تلفن، دستگاه فروش بلیط، و پارکومتر را که می‌توانی خرد و خاکشیر کنی، گل‌های پارک را که می‌توانی لگدمال کنی. در این جنگِ خاموش، این شهرهای ما هستند که بازنده‌اند.
Travis
چه فرقی می‌کند، مگر اصلاً این گوشه دنیا وقت ارزشی هم دارد؟
Travis
اگر بگوییم منشاءِ آن کیفیت نازل رنگی است که تحت رژیم سوسیالیستی تولید شده راست گفته‌ایم، اما فقط این نیست. اگر بگوییم منشاء آن استخراج ذغال‌سنگِ بی‌کیفیت است و آلودگی هوا، بنزین بد و اتوموبیل‌های بد، یا بی‌پولی، باز هم راست گفته‌ایم اما داستان فقط به اینها ختم نمی‌شود. این دلایل (و احتمالاً کلی دلایل دیگر) برای توجیه این فرسودگی و فرتوتی کافی نیست. فکر می‌کنم منشاء آن نیروی ویرانگر و دلیل اصلی این وضع خود ما هستیم. آنچه شهرهای ما را کشته و نابود کرده دهه‌های متمادیِ بی‌تفاوتیِ خودمان است، اعتقاد راسخمان است به این‌که دیگری ــ دولت، حزب، «بالایی‌ها»ــ اختیار شهر را دارند و مسئول حفظ و نگهداری آن هستند. نه ما. چطور ممکن است اختیارِ شهر دست ما باشد وقتی اختیارِ زندگی خودمان را نداریم؟
ملیحه
جامعه‌ای که حکومتش توتالیتر است، آدم ناچار است با قدرت ارتباط مستقیم داشته باشد؛ راه گریزی وجود ندارد. به همین دلیل سیاست هرگز انتزاعی نمی‌شود
کاربر ۵۰۲۱۷۳۱
در واقع ضدیت با کمونیست‌ها بود که آنها را پای صندوق‌های رأی کشاند، نه هواخواهی از دموکرات‌ها، مسیحی‌ها، لیبرال‌ها، یا هر اسم دیگری که احزابِ برنده داشتند.
IZARIST
فقر کثیف و زشت است، و حالِ آدم را به هم می‌زند. کمونیسم فقیر است ــ در نتیجه... حکومت می‌توانست نسل‌های قدیمی‌تر را که پیش از جنگ یا درست بعد از آن به دنیا آمده بودند هر طور بخواهد بچرخاند. این نسلِ جدید بود که دشمنِ حکومت شد. خیلی ساده، آنها حاضر نبودند بپذیرند استانداردهای زندگیشان، به اسمِ ایدئولوژی که به آن اعتقادی نداشتند، و گُلوب نمادِ آن بود، روزبه‌روز پایین و پایین‌تر برود.
Azam LatifZadeh
فکر می‌کنم این کشوهای مادربزرگ من نه تنها نشان می‌داد که ما چگونه در دوران کمونیسم دوام آوردیم، بلکه این را هم نشان می‌داد که چرا کمونیسم شکست خورد: به خاطر بی‌اعتمادی شکست خورد، به خاطر ترس از آینده.
Travis
اما برای این‌که بتوانم تصمیم بگیرم باید می‌توانستم به آینده فکر کنم، کاری که دیگر از من برنمی‌آمد.
Travis

حجم

۲۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

حجم

۲۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان