بریدههایی از کتاب زمین بر پشت لاکپشت ها
۳٫۹
(۱۰۶)
شعار شخصی دیزی در زندگی این بود که "قلب بشکن، اما عهد نه" و همهش تهدید میکرد که وقتی هجدهساله شه این عبارت رو روی مچ پاش خالکوبی میکنه.
Elaheh Dalirian
اما کمکم داشتم یاد میگرفتم که زندگیت، داستانی در مورد توئه، نه داستانی که خودت تعریف کنی.
البته تظاهر میکنی نویسندهی داستانت هستی. مجبوری.
Elaheh Dalirian
«نگرانی من رو ناراحت نمیکنه. نگرانی، جهانبینی درستیه. زندگی نگرانکنندهست.»
fateme
پرسیدم: «کی تصمیم میگیره که کِی زنگ میخوره؟ زنگ مدرسهها رو میگم.»
«منم درست نمیدونم. شاید یکی از کارکنان بخش اداری باشه.»
«مثلاً چرا ساعت ناهار باید سیوهفت دقیقه باشه و پنجاه دقیقه نباشه؟ یا بیستودو دقیقه یا هرچیز دیگه...؟»
مامان جواب داد: «انگار ذهن تو جای خیلی شلوغیه.»
«آخه خیلی عجیبه که این تصمیم رو یه نفر گرفته که من نمیشناسم، ولی باید با قوانین اون آدم زندگی کنم. یعنی دارم با برنامهی یکی دیگه زندگی میکنم و تا حالا هم این آدم رو ندیدم.»
fateme
همه بلدن به چشم آدم نگاه کنن، اما کم پیش میآد کسی پیدا شه که دنیا رو دقیقاً همونجوری ببینه که تو میبینی.
fateme
زندگیت، داستانی در مورد توئه، نه داستانی که خودت تعریف کنی.
البته تظاهر میکنی نویسندهی داستانت هستی. مجبوری.
fateme
«میدونی؟ سِیکوو سوندیاتا تو یکی از شعرهاش میگه که مهمترین قسمت بدن ما قلب یا ریه یا مغز نیست. بزرگترین و مهمترین قسمت بدن ما اونجاییه که درد میکنه.»
فاطمه
جملهای از شارلوت برونته: «خودم را دوست دارم. هرچه تنهاتر و هرچه بیدوستتر و هرچه آزادتر باشم، احترام بیشتری برای خودم قائلم.»
فاطمه
«در زندگی به جایی میرسید که دیدن زیبایی جهان برایتان کافیست. نیازی نیست عکسش را بگیری یا نقاشیاش کنی یا حتا به بیادش بیاوری. خودش کافی است.»
فاطمه
" ما موجوداتی هستیم بهشدت زبانمحور. اینقدر که اگه چیزی اسم نداشته باشه، برای ما ناشناختهست و درنتیجه فرض میکنیم که حقیقت نداره. عبارت "درد مزمن" نمیتونه توصیفکنندهی درد طاقتفرسا، دائمی و پیوسته باشه. کلمهی دیوونهای که به گوش ما میخوره، نمیتونه وحشت و نگرانیای رو که تو باهاش زندگی میکنی، نشون بده. هیچکدوم از این دو عبارت نمیتونن نشوندهندهی شجاعتی باشن که مردم در مواجهه با این دردها نشون میدن و دقیقاً به همین دلیل ازت میخوام مسئلهی سلامت ذهنت رو با کلمهای غیر از دیوونه توصیف کنی.»
فاطمه
حس یه ترس مبهم همیشه همراهم بود.
محمد جواد اخباری
اما کمکم داشتم یاد میگرفتم که زندگیت، داستانی در مورد توئه، نه داستانی که خودت تعریف کنی.
البته تظاهر میکنی نویسندهی داستانت هستی.
محمد جواد اخباری
عشق یه تراژدی یا شکست نیست بلکه یه موهبته.
کاربر ۳۶۵۴۷۵۷
دلم برای همه تنگ میشد. اصلاً زندهبودن یعنی دلتنگبودن.
کاربر ۳۶۵۴۷۵۷
زندگی واقعی بعضی چیزها بهتر میشه و بعضی چیزها هم بدتر. آخرش هم میمیری.
کاربر ۳۶۵۴۷۵۷
عشق جواب چرا و چگونه انسانشدن ماست.
setayesh
بنا به تجربهی محدود خودم میتونم بگم که دیوانگی با هیچ قدرت ماورایی همراه نیست. اینکه آدم از نظر روانی حال خوبی نداشته باشه، درست مثل آنفولانزا یا هر بیماری دیگهای، باعث باهوشترشدن آدم نمیشه.
setayesh
«وقتی همیشه آسیبپذیر باشی انگار داری به دیگران میگی ازت سوءاستفاده کنن.»
setayesh
«دارم فکر میکنم اینقدر خوبه که ممکن نیست واقعیت داشته باشه.»
«چی؟»
«تو.»
setayesh
دیویس جوری بهم نگاه میکرد که احساس میکردم حتماً چیز ارزشمندی هم تو چشمهای خرمایی من هست.
setayesh
حجم
۲۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان