بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسکار و خانم صورتی | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسکار و خانم صورتی

بریده‌هایی از کتاب اسکار و خانم صورتی

۴٫۳
(۲۷۰)
عشقِ اول خیلی آسیبپذیره، ناپایداره؛ اما باید بجنگی تا حفظش کنی، اگه واقعاً می‌خواهیش.
leila tofighy
مریضی هم مثل مردن یه امتحانه، جریمه نیست.
leila tofighy
درد فیزیکی رو مجبوریم تحمل کنیم، اما درد روحی رو انتخاب می‌کنیم.
leila tofighy
«فقط خدا حق داره بیدارم کنه!»
آبـــــان🍊
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش می‌گیریم فکر می‌کنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست می‌ده و اون رو مزخرف و کوتاه می‌بینیم؛ تقریباً می‌خواهیم بندازیمش دور! آخرش می‌فهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش می‌کنیم اون‌طور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
باغبان 🤗🌱
بیمارستان یه جای خیلی باحاله؛ پر از آدم بزرگای خوش‌اخلاقِ صدابلند، پر از بازی و خانم صورتی‌هایی که می‌خوان بچه‌ها رو سرگرم کنن و دوست‌هایی که همیشه دم‌دست‌اند؛ مثل جزغاله، انیشتن و پاپکورن. خلاصه بیمارستان پایهست اگه مریضی خوشحالت کنه
هانی
عشقِ اول خیلی آسیبپذیره، ناپایداره؛ اما باید بجنگی تا حفظش کنی، اگه واقعاً می‌خواهیش.
:)
اگه نمیتونی درباره‌اش حرف بزنی، بنویس!
:)
این‌جا تو بیمارستان همه مثل هم رفتار میکنن، کر می‌شن اگه تو بیمارستان بگی «مُردن» کسی نمیشنوه؛ می‌تونی مطمئن باشی که یه راه در رو پیدا می‌کنن که بحث رو عوض کنن.
:)
فقط خدا حق داره بیدارم کنه!
مهسا
زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش می‌گیریم فکر می‌کنیم زندگیِ ابدی رو بهدست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست می‌ده و اون رو مزخرف و کوتاه می‌بینیم؛ تقریباً می‌خواهیم بندازیمش دور! آخرش می‌فهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش می‌کنیم اون‌طور که شایستشه باهاش رفتار کنیم.
مهسا
«هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولینباره!»
مهسا
جذاب‌ترین سؤال‌ها، سؤال باقی می‌مونند؛ اونا مثل یه راز میمونند! برای هر جوابی ما باید یه "شاید" اولش بگیم؛ فقط سؤال‌های بیمزه هستند که جواب‌های مشخصی دارند. - می‌خواهید بگید که "زندگی" جواب نداره؟ - می‌خوام بگم برای "زندگی" کلی راهحل وجود داره و بنابراین راه‌حل نداره. - من هم همین‌طور فکر می‌کنم مامی صورتی! برای زندگی راه‌حلی وجود نداره مگر زندگی‌کردن.
مهسا
گه تو چیزهایی که دنبالشی راحت پیدا کنی، ارزشش رو واست از دست می‌ده.
مهسا
من این احساس رو دارم که توی فرهنگ‌لغت پزشکی فقط یه سری چیزهای خاص هست؛ چیزهایی که می‌تونه به بعضی آدم‌ها مربوط بشه، اما چیزهایی که به همه مربوط هستند وجود نداره: زندگی، مرگ، باور، خدا.
مهسا
خدا! باید بهت بگم که ما جای دوری زندگی می‌کنیم؛ من و پدر و مادرم. من تا وقتی که اونجا زندگی می‌کردم متوجه نشده بودم اما حالا که دیگه اونجا زندگی نمی‌کنم می‌فهمم که واقعاً دوره!
مهسا
باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می‌خوره، وقتی که دیگه واقعاً مجبور باشم می‌نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه چیز تزئینی. مثل لبخند زورکی، حلقه‌ی گل و روبان و منگوله و این چیزها؛ نوشتن یه دروغه که همه‌چیزو خوب نشون میده؛ یه کلک آدم بزرگونه‌س، مدرکش؟ بفرما، اول نامه‌م رو دوباره بخون: «من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم (فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!) اولینباره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به‌خاطر درس‌هام وقت نداشتم.» می‌تونستم خیلی راحت به‌جای این‌ها بنویسم: «بهم میگن کله‌تخم‌مرغی، هفت‌ساله به نظر می‌رسم، به‌خاطر سرطانم تو بیمارستان زندگی می‌کنم و هیچ‌وقت نوشته‌ای برات نفرستادم چون فکر نمی‌کنم حتی وجود داشته باشی!» فقط اگه این‌طور بگم خیلی بد می‌شه، تو تحویلم نمی‌گیری و خب من احتیاج دارم بهم محل بذاری!
مهسا
کی باید راضی باشه؟ مریضها یا قانون؟ برای من اصلاً مهم نیست قانون شما چی میگه، لازم باشه زیر پا می‌ذارمش
ماهی یک برکه‌ی کاشی
«هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولینباره!»
AS4438
ماها درباره‌ی زندگی هم همین اشتباه رو می‌کنیم؛ فراموش می‌کنیم که زندگی شکننده و ظریف و زودگذره؛ همه جوری وانمود می‌کنیم که انگار نمردنی هستیم.
AS4438

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان