بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثنوی معنوی | صفحه ۵۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثنوی معنوی

بریده‌هایی از کتاب مثنوی معنوی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۲۰ رأی
۴٫۵
(۴۲۰)
کس به زیر دم خر، خاری نهد خر نداند دفع آن، بر میجهد ۷.۱۴ خر ز بهر دفع خار، از سوز و درد جفته می انداخت، صد جا زخم کرد ۷.۱۵ * آن لگد، کی دفع خار او کند؟ حاذقی باید که بر مرکز تند ۷.۱۶ بر جهد آن خار محکمتر زند عاقلی باید که خاری بر کند
فرشته
آرزو میخواه، لیک اندازه خواه بر نتابد کوه را یک برگِ کاه
فرشته
چون که ُگل رفت و گلستان در گذشت نشنوی زآن پس ز بلبل سر گذشت ۱.۴۰ * چونکه ُگل رفت و گلستان شد خراب بوی ُگل را از که جوئیم؟ از ُگلاب ۱.۴۱ جمله معشوق است و، عاشق پرده ای زنده معشوق است و، عاشق مُرده ای ۱.۴۲ چون نباشد عشق را پروای او او چو مرغی ماند بی پر، وای، او ۱.۴۳ * پَر و بال ِ ما کمندِ عشق اوست مو کشانش میکشد تا کوی دوست
مهسا
ِسّر، پنهان است اندر زیر و بم فاش اگر گویم جهان بر هم زنم ۱.۳۶ * آنچه نی میگوید اندر این دو باب گر بگویم من، جهان گردد خراب
مهسا
گریۀ اخوان یوسف حیلت است که درونشان پُر ز رشک و علت است
جیمی جیم
هر کسی از ظنّ خود، شد یار من از درون من نَجَست اسرار من
nayer
در بیان این شنو یک داستان تا بدانی اعتقاد راستان ۱۰۱.۲ آن شنید ستی که در عهد عمر بود چنگی مطربی با کر و فر ۱۰۱.۳ بلبل از آواز او بیخود شدی یک طرب ز آواز خوبش صد شدی ۱۰۱.۴ مجلس و مجمع دمش آراستی وز نوای او قیامت خاستی
amir
عشق زنده در روان و در بصر هر دمی باشد ز غنچه تازه تر ۹.۴۱ عشق آن زنده گزین کاو باقی است واز شراب جان فزایت ساقی است ۹.۴۲ عشق آن بگزین که جمله انبیا یافتند از عشق او کار و کیا ۹.۴۳ تو مگو: ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست
fateme
همچنین هر یک به جزوی کو رسید فهم آن میکرد هر آن می تنید ۵۳.۹ از نظرگه گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد، آن الف ۵۳.۱۰ در کف هر کس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
محمود
ای که تو از ظلم چاهی می کنی از برای خویش دامی می تنی ۷۳.۱۹ * بر ضعیفان گر تو ظلمی میکنی دان که اندر قعر چاه بی بُنی
Yasin
رو، ز قرآن ای پسر ظاهر مبین دیو آدم را نبیند غیر طین ۲۰۸.۷ ظاهر قرآن چو شخص آدمیست که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
Yasin
ای چو خربنده حریف کون خر
Yasin
هر که بی باکی کند در راه دوست ره زن مردان شد و، نامرد اوست
Yasin
* چون قضا آید، طبیب ابله شود آن دوا در نفع خود گمره شود
حسین اسدی
میرهند ارواح هر شب زین قفس فارغان، نه حاکم و محکوم کس
Monoy
شاد باش ای عشق ِ خوش سودای ما ای طبیب جمله علتهای ما ۱.۳۲ ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلاطون و جالینوس ما
Dexter
نفس او در خانۀ تن نازنین بر دگر کس، دست میخاید به کین
Sajjad Nikmoradi
او چو موسی و تنش فرعون او او به بیرون میدود، که کو عدو؟
Sajjad Nikmoradi
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست جز به خلوت گاه حق آرام نیست
Sajjad Nikmoradi
نام دیوی ره برد در ساحری تو به نام حق پشیزی می بری؟
Sajjad Nikmoradi

حجم

۱٫۷ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰۱ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان