تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی و دریای عمیق
سعید جان
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ، خر را در ربود
۲.۱۰
کوزه بودش، آب می نامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست
MhrnA.z
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
HO.OV
مات اویم، مات اویم، مات او
اِیْ اِچْ|
زر قلب و زر نیکو در عیار
بی محک هرگز ندانی ز اعتبار
F.m
چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست
Yasin Yarahmadi
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
F.m
هر که او از همزبانی شد جدا
بینوا شد، گر چه دارد صد نوا
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
Aysan
سوختم من، سوخته خواهد کسی؟
(سیاهی شب)...Alien