بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیزده | صفحه ۲۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیزده

بریده‌هایی از کتاب سیزده

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۴۳ رأی
۴٫۴
(۱۴۳)
اگر ما می‌خواهیم بزرگ شویم بایستی بدانیم که بزرگ بودن یک نشانه‌ی بزرگ دارد و آن هم این است که وقتی چیزی بزرگ را از دست می‌دهیم نباید چیزهایی که داریم را کوچک بشماریم.
زهرا۵۸
خدا چرا به عده‌ای چیزهای بیشتری داده است و به عده‌ای کمتر؟ - اگر قرار بود همه‌ی ما به یک شکل باشیم و توانایی مشابهی داشته باشیم، پس چگونه می‌توانستیم، نقش آفرینی‌های متفاوت داشته باشیم؟ تصور نمایید که در یک فیلم سینمایی، همه‌ی بازیگرها، یک شکل بودن، چه افتضاحی بوجود می‌آمد؟! - اما چرا من باید نقش منفی بازی کنم؟ - نقش منفی با نقش‌های سخت فرق می‌کند. نقش بعضی از ما، سخت‌تر از بقیه است. نقش منفی یا نقش سخت؟! خداوند برای هیچ کس، نقش منفی انتخاب نمی‌کند. نقش‌های منفی، انتخابی انسانی هستند ولی نقش‌های سخت را گاهی خدا برای فردی انتخاب می‌کند که فقط قرار نیست بازیگر شود، بلکه مقدر شده است قهرمان باشد.
زهرا۵۸
کسی که دائما مشغول سرشماری و رسیدگی به انبارِ دیگران است، وقتی برای شمارشِ اموال خویش ندارد.
زهرا۵۸
واقعیت: این‌ها چیزهایی هستند که به‌خاطر تصمیم‌گیری و عملکرد خودمان یا دیگران یا خداوند در زندگی‌مان وجود دارند اما ما توان تغییرآن‌ها را داریم: نمرات بدی که در یک درس داریم، بیماری که قابل درمان است، بد بودن رابطه‌مان با دوستمان یا پدرمان، این‌ها وجود دارند. واقعیت هستند اما تغییر پذیر هم هستند.
زهرا۵۸
شرایط: کلیه امکاناتی یا عدم امکاناتی است که ما در زندگی‌مان با آن مواجه هستیم و قدرت تغییر آن‌ها را نداریم. مثلا کودک یا نوجوانی که پدرش فقیر است، بی پولی جزو شرایط زندگی آن کودک است، چرا که او قدرت تغییر آن را ندارد.
زهرا۵۸
دارایی و امکانات انسان در زندگی‌اش از دو قسمت تشکیل شده است
زهرا۵۸
انسان در ابتدای هر سفری باید تشخیص دهد که چه چیزهایی دارد؟ کدام یک از آنها را می‌تواند تغییر دهد و کدام یک از آنها، بهتر است تغییر کنند؟ و کدام یک را نمی‌تواند؟ سپس، باید آنچه را که دارد بپذیرد و دوستش بدارد و در مقابلش تسلیم شود.
زهرا۵۸
اگر مدرسه‌ام، از نظر علمی و فرهنگی آن مدرسه‌ای نیست که می‌توانستم در آنجا پیشرفت کنم و خاله‌ام مقصر آن است پس چرا حسین همان جا درس می‌خواند و اینقدر فهمیده است؟ چرا اینقدر دانشمند است؟ امثال حسین آفریده شده‌اند تا امثال من را حرص دهند. شبیه او همه جا وجود دارد تا به من و کسانی که شبیه من هستند ثابت کنند، در هر جایی می‌توان موفق شد
زهرا۵۸
پیش مرحله‌ی تمام قدم‌های سفر به اصل خودتان، این است که حالتان از خودتان به هم بخورد و درک کنید؛ که اشکالات زندگی تان فقط یک مقصر دارد و آن نفر فقط خودتان هستید؛ زمانی که به این نتیجه برسید، خردتان رشد کرده است و آنگاه به دنبال راه حل می‌گردید و نیاز به من و امثال من را درخواهید یافت و در غیر این صورت با خود می‌اندیشید که خودتان به تنهایی کافی هستید.
زهرا۵۸
برای آزادی از اینجا نباید بر علیه حاکمان حرکت کنید بلکه باید بر علیه خودتان قیام کنید. خودتان را باید بسوزانید و طرح دگر دراندازید، باید متحول شوید تا نجات یابید.
زهرا۵۸
در زندگی‌تان اگر اعتماد کردن به دیگرانی که نشانه‌ای هرچند کوچک دارند، برایتان عواقب بدی ندارد و یا عواقب بد کمی مثل هدر شدن زمانی مشخص دارد، به آنها اعتماد کنید مخصوصا اگر از آنها چیز بدی ندیده‌اید، نه آنکه نشنیده‌اید - و بین این دو فرق بسیار است-. (به درخت نگاه کرد و ادامه داد): مثلا من به کسانی که به این درخت قفل بسته‌اند خرده نمی‌گیرم؛ شنیده‌اند که این درخت مقدس است و نذرها ادا می‌کند. چیز بدی از آن ندیده‌اند. تا اینجا آمده‌اند و با خوش بینی به آن چیزی وصل می‌کنند و به بهانه‌ی درخت، در حقیقت با خدا حرف می‌زنند
زهرا۵۸
ما آدم‌ها می‌توانیم با تصمیمات احمقانه‌مان، همان جایی که هستیم را هم از دست بدهیم و بعدش با انتخاب‌های اشتباه دیگرمان که شبیه دست و پا زدن است، اوضاع را هم بدتر کنیم.
زهرا۵۸
کاش بزرگترامون بهمون می‌گفتن نق زدن و غر زدن این همه جریمه‌های جور واجور داره، ای کاش می‌گفتن گناهه و باید بعدش بریم جهنم. - علی آقا مگه نگفتن ناشکری یکی از بزرگ‌ترین گناهان جهانه؟ خب غر زدن هم یه‌جورایی ناشکریه. ما مرتکب بزرگترین گناه دنیا شدیم، قدر خدا و نعمت‌هاش رو ندونستیم.
زهرا۵۸
حقیقت زندگی این است که ما تنها هستیم، هر چند که ممکن است یک عالمه آدم دور و برمان باشد و یکی از نشانه‌های بزرگ شدن این است که زودتر بفهمیم که تنها هستیم.
زهرا۵۸
اهمیت مسایل بیرونی ما، وابسته به عمقِ درکِ درونی ماست.
زهرا۵۸
کسی که زیاد کار می‌کنه و کم می‌خوابه، دو تا چیز رو قبول کرده؛ یکی اینکه وقتی بیداره، می‌تونه کار خاصی انجام بده و دوم اینکه به موفقیتش امید داره اما کسی که همش خوابه با خودش به این نتیجه رسیده که اگه بیدار هم باشه، کاری از دستش برنمیاد؛ یعنی خودش، خودش رو قبول نداره، بعدش از بقیه گِله می کنه که چرا بهش احترام نمی‌ذارن؟ چرا برای شخصیتش ارزشی قائل نیستن؟
زهرا۵۸
ساعت کاری در کشورهای پیشرفته، روزی ۱۲ ساعته. نباید توی زندگی هول زد و عجله کرد، اما این قشنگه که آدم‌ها واسه دیدنِ موفقیت‌های آینده‌شون برای تاثیرگذاری بیشتری عجله داشته باشن.
زهرا۵۸
ورود به اینجا از روز مرگ مادرم شروع شده. از اون روزِ عوضی که وقتی بقیه بهم می‌گفتن "خدا رو شکر کن که پدرت و خواهر و برادرت هستن"، بهشون می‌گفتم " واسه اینکه عزیزترین کَسم رو از دست دادم، خدا رو شکر کنم؟" الان می‌فهمم که همه‌ی امکاناتِ ما محدود به یک مادر نمی‌شه. خدا به همه‌ی ما دنیا دنیا محبت کرده اما ما وقتی که یکی از اون‌ها رو از دست می‌دیم، شروع به غر زدن می‌کنیم. اونقدر غر می‌زنیم که تمام انرژی‌مون رو از دست می‌دیم و دیگه جونی برامون نمی‌مونه تا چیزایی که داریم رو ببینیم و بابت اون‌ها خدا رو شکر کنیم. غر زدن شروع یک بی‌شعوریه کامله چون، تمام ذهنت پر از افکار منفی می‌شه و دیگه تقریبا مغزی برات نمی‌مونه که بخوای باهاش، درست فکر کنی و کارای درست انجام بدی. پس تمام رفتارهات اشتباهی می‌شه: بی‌شعوری کامل.
زهرا۵۸
ما نمی‌تونیم هدفی داشته باشیم که اصلا شبیه اون زندگی نمی‌کنیم. اگر می‌خواهیم یک نابغه یا یک مخترع باشیم، نمی‌تونیم در حال پیچاندن مدرسه و درس و دانشگاه باشیم. یا باید هدفمان را عوض کنیم یا رَویه‌ی فکری و طرز زندگیمون رو.
زهرا۵۸
انسان‌ها انرژی محدودی در اختیار دارند. اگر بخواهیم نتیجه بگیریم باید مراقب باشیم که چه‌جوری از آنها استفاده می‌کنیم. وقتی از صبحِ زود شروع می‌کنید به همه چیز زندگیتان نق زدن، شما در حال تمام کردن انرژی خودتان هستید.
زهرا۵۸

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان