بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیزده | صفحه ۴۱ | طاقچه
کتاب سیزده اثر علی میرصادقی

بریده‌هایی از کتاب سیزده

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۳۴ رأی
۴٫۴
(۱۳۴)
برای آزادی از اینجا نباید بر علیه حاکمان حرکت کنید بلکه باید بر علیه خودتان قیام کنید. خودتان را باید بسوزانید و طرح دگر دراندازید، باید متحول شوید تا نجات یابید.
زهرا۵۸
در زندگی‌تان اگر اعتماد کردن به دیگرانی که نشانه‌ای هرچند کوچک دارند، برایتان عواقب بدی ندارد و یا عواقب بد کمی مثل هدر شدن زمانی مشخص دارد، به آنها اعتماد کنید مخصوصا اگر از آنها چیز بدی ندیده‌اید، نه آنکه نشنیده‌اید - و بین این دو فرق بسیار است-. (به درخت نگاه کرد و ادامه داد): مثلا من به کسانی که به این درخت قفل بسته‌اند خرده نمی‌گیرم؛ شنیده‌اند که این درخت مقدس است و نذرها ادا می‌کند. چیز بدی از آن ندیده‌اند. تا اینجا آمده‌اند و با خوش بینی به آن چیزی وصل می‌کنند و به بهانه‌ی درخت، در حقیقت با خدا حرف می‌زنند
زهرا۵۸
ما آدم‌ها می‌توانیم با تصمیمات احمقانه‌مان، همان جایی که هستیم را هم از دست بدهیم و بعدش با انتخاب‌های اشتباه دیگرمان که شبیه دست و پا زدن است، اوضاع را هم بدتر کنیم.
زهرا۵۸
کاش بزرگترامون بهمون می‌گفتن نق زدن و غر زدن این همه جریمه‌های جور واجور داره، ای کاش می‌گفتن گناهه و باید بعدش بریم جهنم. - علی آقا مگه نگفتن ناشکری یکی از بزرگ‌ترین گناهان جهانه؟ خب غر زدن هم یه‌جورایی ناشکریه. ما مرتکب بزرگترین گناه دنیا شدیم، قدر خدا و نعمت‌هاش رو ندونستیم.
زهرا۵۸
حقیقت زندگی این است که ما تنها هستیم، هر چند که ممکن است یک عالمه آدم دور و برمان باشد و یکی از نشانه‌های بزرگ شدن این است که زودتر بفهمیم که تنها هستیم.
زهرا۵۸
اهمیت مسایل بیرونی ما، وابسته به عمقِ درکِ درونی ماست.
زهرا۵۸
کسی که زیاد کار می‌کنه و کم می‌خوابه، دو تا چیز رو قبول کرده؛ یکی اینکه وقتی بیداره، می‌تونه کار خاصی انجام بده و دوم اینکه به موفقیتش امید داره اما کسی که همش خوابه با خودش به این نتیجه رسیده که اگه بیدار هم باشه، کاری از دستش برنمیاد؛ یعنی خودش، خودش رو قبول نداره، بعدش از بقیه گِله می کنه که چرا بهش احترام نمی‌ذارن؟ چرا برای شخصیتش ارزشی قائل نیستن؟
زهرا۵۸
ساعت کاری در کشورهای پیشرفته، روزی ۱۲ ساعته. نباید توی زندگی هول زد و عجله کرد، اما این قشنگه که آدم‌ها واسه دیدنِ موفقیت‌های آینده‌شون برای تاثیرگذاری بیشتری عجله داشته باشن.
زهرا۵۸
ورود به اینجا از روز مرگ مادرم شروع شده. از اون روزِ عوضی که وقتی بقیه بهم می‌گفتن "خدا رو شکر کن که پدرت و خواهر و برادرت هستن"، بهشون می‌گفتم " واسه اینکه عزیزترین کَسم رو از دست دادم، خدا رو شکر کنم؟" الان می‌فهمم که همه‌ی امکاناتِ ما محدود به یک مادر نمی‌شه. خدا به همه‌ی ما دنیا دنیا محبت کرده اما ما وقتی که یکی از اون‌ها رو از دست می‌دیم، شروع به غر زدن می‌کنیم. اونقدر غر می‌زنیم که تمام انرژی‌مون رو از دست می‌دیم و دیگه جونی برامون نمی‌مونه تا چیزایی که داریم رو ببینیم و بابت اون‌ها خدا رو شکر کنیم. غر زدن شروع یک بی‌شعوریه کامله چون، تمام ذهنت پر از افکار منفی می‌شه و دیگه تقریبا مغزی برات نمی‌مونه که بخوای باهاش، درست فکر کنی و کارای درست انجام بدی. پس تمام رفتارهات اشتباهی می‌شه: بی‌شعوری کامل.
زهرا۵۸
ما نمی‌تونیم هدفی داشته باشیم که اصلا شبیه اون زندگی نمی‌کنیم. اگر می‌خواهیم یک نابغه یا یک مخترع باشیم، نمی‌تونیم در حال پیچاندن مدرسه و درس و دانشگاه باشیم. یا باید هدفمان را عوض کنیم یا رَویه‌ی فکری و طرز زندگیمون رو.
زهرا۵۸

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان