بریدههایی از کتاب نه تنبیه، نه تشویق
۴٫۰
(۴۱)
پاداشهای بیرونی انگیزه درونی را کاهش میدهند. معمولا پاداش از علاقه آدمی نسبت به تکلیف دردست اجرا میکاهد.
mahdi
لپر و همکارانش آزمایشی را ترتیب دادند تا ببینند در کلاسهای آمادگی چه اتفاقی میافتد. آنان به پنجاه و یک کودک آمادگی ماژیکهای جادویی دادند تا با آنها نقاشی کنند؛ کاری که برای بیشتر بچههای این سن سخت لذتبخش است. به عدهای از آنها گفته شد که اگر با این ماژیکها نقاشی بکشند کارت مخصوصی که با یک ستاره طلایی و روبان تزئین شده جایزه میگیرند. سپس کودکان بین یک تا دو هفته مورد مشاهده قرار گرفتند. پس از این مدت کودکانی که وعده دریافت کارت گرفته بودند نسبت به دیگران و نیز نسبت به زمان قبل از پاداش علاقه کمتری به نقاشی نشان میدادند.
mahdi
بسیاری از معلمان برای تشویق کودکان به بازیهای آموزشی، از پاداش بهره میگرفتند و کودکان نیز طبق وظیفه چنین میکردند. لپر مشاهده کرد که وقتی پاداش قطع میشد کودکان نیز دست از بازی میکشیدند، اما در کلاسی که بدون ارائه پاداش، فعالیتهای آموزشی بهعهده خود کودکان گذاشته شده بود بسیاری از آنها مشتاقانه به این بازیها مشغول میشدند.
سالها بعد لپر چنین نوشت: «نیازی نبود شما حتمآ روانشناس باشید تا ببینید که پاداش مؤثر است؛ پاداش واقعآ رفتار بچهها را کنترل میکرد. ولی مشاهده آثار منفی آن بهراستی دشوار بود. نمیدانم اگر از مدارسِ بدون پاداشی که دانشآموزان آن حقیقتآ به فعالیتها علاقهمند بودند دیدن نمیکردم، متوجه این آثار میشدم یا نه.
mahdi
هریک از آزمودنیها باید روی یک پازل فضایی جالب کار میکردند. به نیمی از آنها وعده دریافت پول داده شد. بعد آزمایشگر اعلام کرد که چند دقیقه دیگر مرحله بعدی آزمایش انجام میشود. آزمودنی باید تنها در اتاقی منتظر میماند. او میتوانست در این فاصله همچنان به بازی با پازل ادامه بدهد، مجله بخواند، یا کاری نکند و فقط با افکار خود مشغول باشد.
درواقع مرحله بعدی آزمایش همین چند دقیقه بود. در این فاصله آزمودنی، بیآنکه خود بداند، مورد مشاهده قرار میگرفت تا معلوم شود چه مدت با پازل بازی خواهد کرد. بنابر نتایج بهدستآمده افرادی که پول دریافت کرده بودند وقت کمتری روی پازلها میگذاشتند. یافتهها نشان میدادند که کار کردن برای پاداش، علاقه به تکلیف را کاهش میدهد. همانطور که دچی میگوید، «پول انگیزه درونی را برای انجام یک فعالیت کنار میزند» ۲.
mahdi
«کسانی که انگیزهای درونی برای تلاش خود دارند در محیط کار بسیار شبیه افرادی هستند که انگیزه موفقیت بالا دارند: از چالشهای نسبتآ دشوار استقبال میکنند، ابتکار بیشتری نشان میدهند و معمولا در شرایط سخت بهتر کار میکنند.
mahdi
گاه روانشناسان پاداش و تنبیه را محرکهای «بیرونی» مینامند چراکه انگیزههایی خارج از خود تکلیف هستند. بنابراین افرادی که بهخاطر پاداش کار میکنند برای تلاش خود، انگیزه بیرونی دارند. نقطه مقابل این قضیه انگیزه درونی است یعنی لذت بردن از کار بهخاطر خود آن.
اگر هدف ما کیفیت برتر یا پایبندی به ارزشها یا رفتار معینی باشد هیچ مشوق قراردادی از لحاظ نیرومندی به پای انگیزه درونی نمیرسد. سعی کنید از آشنایان، شخصی را در نظر آورید که در شغل خود واقعآ سرآمد است. آیا میتوانید تصور کنید که زبانحال چنین فردی این باشد که: کار حالم را به هم میزند ... اما به پولش احتیاج دارم، یا خدا را شکر که فردا جمعه است. (قطعآ نمیتوان این طرز فکر را به کسانی نسبت داد که کار خود را به نحو احسن انجام میدهند.) البته این افراد خوشحالاند که در قبال کارشان پول میگیرند و حتی خوشحالتر، از اینکه پول خوبی هم میگیرند. اما هدف اصلی این افراد دریافت پول آنچنانی نیست. آنها عاشق کار خود هستند و گاه حتی خارج از وقت اداری نیز کارشان را ادامه میدهند.
mahdi
گاه روانشناسان پاداش و تنبیه را محرکهای «بیرونی» مینامند چراکه انگیزههایی خارج از خود تکلیف هستند. بنابراین افرادی که بهخاطر پاداش کار میکنند برای تلاش خود، انگیزه بیرونی دارند. نقطه مقابل این قضیه انگیزه درونی است یعنی لذت بردن از کار بهخاطر خود آن.
اگر هدف ما کیفیت برتر یا پایبندی به ارزشها یا رفتار معینی باشد هیچ مشوق قراردادی از لحاظ نیرومندی به پای انگیزه درونی نمیرسد. سعی کنید از آشنایان، شخصی را در نظر آورید که در شغل خود واقعآ سرآمد است. آیا میتوانید تصور کنید که زبانحال چنین فردی این باشد که: کار حالم را به هم میزند ... اما به پولش احتیاج دارم، یا خدا را شکر که فردا جمعه است. (قطعآ نمیتوان این طرز فکر را به کسانی نسبت داد که کار خود را به نحو احسن انجام میدهند.) البته این افراد خوشحالاند که در قبال کارشان پول میگیرند و حتی خوشحالتر، از اینکه پول خوبی هم میگیرند. اما هدف اصلی این افراد دریافت پول آنچنانی نیست. آنها عاشق کار خود هستند و گاه حتی خارج از وقت اداری نیز کارشان را ادامه میدهند.
mahdi
مدارس و محیطهای کاری ما چنان از رفتارگرایی کارکردی اشباع شدهاند که انگیزهای برای خطرپذیری، تفکر خلاق و آزمودن خود ایجاد نمیکنند.
mahdi
اگر ما در برنامههای تشویقی معمولا کار را به پایان میرسانیم صرفآ به این دلیل است که اتمام کار شرط لازم دریافت پاداش است، اما باوجوداین نیز در صورت امکان آسانترین تکلیف را انتخاب میکنیم. دستکم ده پژوهش این موضوع را تأیید کردهاند. در این مطالعات کودکان پیشدبستانی برای بهدست آوردن اسباببازی، دانشآموزان بزرگتر برای گرفتن نمره و بزرگسالان برای رسیدن به پول از انجام هر کار دشواری اجتناب میکردند. ۲۲ وانگهی پژوهشها نشان میدهند که ۱) هرچه پاداش بزرگتر باشد افراد تکالیف آسانتری انتخاب میکنند ۲۳؛ ۲) وقتی پاداش دادن قطع شود افرادی که قبلا پاداش دریافت کردهاند تا جاییکه ممکن است کمکاری میکنند ۲۴؛ ۳) تکلیف آسان نهتنها در شرایطی گزینش میشود که پاداش در کار باشد بلکه افرادی اینگونه تکالیف را برمیگزینند که اصولا پاداشگرا هستند. ۲۵
mahdi
اما این سخن چندان دقیق نیست که بگوییم وقتی برای پاداش کار میکنیم فقط بهدنبال موفقیت سریع و هرچه بیشتر هستیم. حقیقت از این هم بدتر است. هدف ما هرگز این نیست که در انجام کار (به معنی درست انجام دادن آن) موفق شویم؛ هدف کسب پاداش است. اگر بدون انجام تکلیف به طریقی میتوانستیم به پاداش برسیم درآنِواحد دست از کار میکشیدیم
mahdi
گاه پاداشها منجر به ایجاد رفتاری کلیشهای و تکراری در انجام کارها میشوند. هرچه باشد، «پس از آنکه فرد الگوی رفتاری مطمئنی] برای کسب پاداش[پیدا میکند نامعقول و حتی احمقانه است که از آن اجتناب ورزد»
mahdi
ترزا آمابایل که در این موضوع تخصص دارد از ما میخواهد موشی را در هزارتوی رفتارگرایان تصور کنیم که میخواهد راه رسیدن به پنیر را پیدا کند. موش به امید یافتن یک راه میانبُر، هوشمندانه به سبکوسنگین کردن امتیازات راه دیگری که کمتر بوی پنیر میدهد نمیپردازد. خیر، بلکه فورآ در مسیری میدود که حس میکند آنجا صبحانه انتظارش را میکشد.
«مطمئنترین و سریعترین راه به بیرون، راه غیرخلاقانهای است که بسیار طی شده. هرچه مسیر دستیابی به اهداف بیرونی با تفکر کمتری طی شود ... امکانات خلاقانه کمتر مورد بررسی و چندوچون قرار میگیرند.» وی اضافه میکند: «کانون محدودی که پاداش عرضه میدارد نیز نگرانکننده است زیرا استقبال از جنبههای حاشیهای گاه دقیقآ همان چیزی است که خلاقیت اقتضا میکند.» ۱۸
mahdi
وقتی برای پاداش کار میکنیم دقیقآ کاری را انجام میدهیم که برای کسب پاداش لازم است و نه بیشتر. در برنامههای پاداش نهتنها توجه به ویژگیهای حاشیهای بلکه احتمال خطر کردن، آزمودن امکانات مختلف و پی گرفتن حدسیاتی که پاداشی بهدنبال ندارد نیز کمتر میشود.
mahdi
نویسندهای در توصیف رفتارگرایی چنین میگوید: «اشتباه گرفتن انگیزههای درونی با تجلیات بیرونی آنها.» ۱۵ ولی سخن من فقط درباره ناکافی بودن این رویکرد نیست، سخن من این است که پیاده کردن این راهکار حاصلی ندارد. اگر ما علت اصلی مشکلی را برطرف نسازیم آن مشکل حل نخواهد شد.
mahdi
پاداش علت ویژهای برای انجام کار پیش میکشد و این علت گاه جانشین انگیزههای ممکن دیگر میشود. درضمن پاداش نگرش ما را نسبت به فعالیت مورد نظر تغییر میدهد. درهرصورت تغییر ایجادشده، با هر معیاری که سنجیده شود، تغییر مثبتی نخواهد بود. اغلب رفتارگرایان علاقهای به تنبیه نشان نمیدهند؛ یکی از پیروان اسکینر مینویسد مسئله «نه این است که تنبیه مؤثر نیست، بلکه این است که زیادی مؤثر است» ۱. به نظر من دقیقآ همین مطلب را میتوان درباره پاداش مطرح کرد: ما بهای سنگینی در ازای موفقیت آن ] =پاداش[میپردازیم.
mahdi
فرض کنید یک دسته کارت به شما میدهند که روی هر کدام کلمهای چاپ شده است، درعینحال هر کارت رنگی متفاوت دارد. به شما گفته میشود که در صورت حفظ کردن تمام کلمات برنده خواهید شد، و شما مشغول یادگیری میشوید. بعد ضمن اجرای مسابقه، زمانی که مشغول بازگویی کلمات هستید، از شما رنگ کارت مربوط به هر کلمه را نیز میپرسند. احتمال اینکه بتوانید این تکلیف را به خوبی کسی انجام دهید که وعده جایزه نگرفته خیلی کم است. ۱۶
این مثال نمونهای از یادگیری را نشان میدهد که پژوهشگران آن را «یادگیری اتفاقی» مینامند؛ نوعی عملکرد که بیگمان پاداش، آن را زایل میسازد. ولی علت این اتفاق مهمتر از تأثیر آن است. و اما علت اصلی را میتوان به این صورت خلاصه کرد: وقتی برای پاداش کار میکنیم دقیقآ کاری را انجام میدهیم که برای کسب پاداش لازم است و نه بیشتر. در برنامههای پاداش نهتنها توجه به ویژگیهای حاشیهای بلکه احتمال خطر کردن، آزمودن امکانات مختلف و پی گرفتن حدسیاتی که پاداشی بهدنبال ندارد نیز کمتر میشود.
mahdi
عدهای به این دلیل به پاداش متوسل میشوند که بیصبرانه در پی نتیجهاند، هرچند این نتیجه سطحی و زودگذر باشد. این عده به انتهای خط فکر میکنند و کاری به مسائل عمقی ندارند. اما از نظر عده دیگری که عمق مسائل را میسنجند این نتایج تغییر چندانی در بهبود اوضاع ایجاد نمیکنند. تفکر بنیادی در رفتارگرایی این است که انسان چیزی جز آنچه انجام میدهد نیست؛ بنابراین با تغییر رفتار او میتوان به حل مشکل پرداخت. نویسندهای در توصیف رفتارگرایی چنین میگوید: «اشتباه گرفتن انگیزههای درونی با تجلیات بیرونی آنها.
mahdi
پاداش معمولا احتمال انجام کار را بالا میبرد، ولی درعینحال نحوه انجام کار را نیز تغییر میدهد
mahdi
پاداش هرگز راهحل واقعی نیست؛ پاداش نوعی ترفند، راه میانبُر یا مسکنی است که مشکل را پنهان میکند و موجب غفلت از علل واقعی میشود. رویکرد پاداش هرگز به عمق مشکلات راه نمیبرد
mahdi
علت جذابیت مداخلات رفتارگرایی این است که مستلزم تلاش چندانی از سوی مداخلهگر نیست. البته این مداخلات کموبیش با مهارت انجام میشوند، اما حتی دقیقترین درمانگرِ رفتارگرا نیز به یک دلیل ساده کار خود را راحت انجام میدهد: در نظام پاداشدهی نیازی نیست که اساسآ به علت ایجاد مشکل توجه شود. لزومی ندارد از خود بپرسیم چرا کودک جیغ میکشد، چرا دانشآموز تکلیفش را انجام نمیدهد، یا چرا فلان کارمند نسبت به کارش بیعلاقه است. تنها کاری که باید بکنید این است که برای اصلاح رفتار فرد به او رشوه دهید یا به تهدید متوسل شوید. (توجه داشته باشید که اینجا نیز شباهتی اساسی بین پاداش و تنبیه بهچشم میخورد.)
mahdi
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
۱۱۸,۸۰۰۱۰%
تومان