بریدههایی از کتاب نوجوان پنجاهساله
۴٫۹
(۲۱)
گاهی با او شوخی میکردم. میگفتم شما با کدام نهاد همکاری داری؟ یعنی آنقدر نفوذ داری که به شما پول میدهند و شما هم به کار مردم رسیدگی میکنی!
خیلی آرام و ملیح میخندید و میگفت خدا... خدا کمک میکند!!
Aysan
میگفتند: «تنها پسر ما در جبهه شهید شد، روزی حمید به خانهی ما آمد و گفت: میخواهم پسر شما باشم، مرتب به ما سر میزد. کمک میکرد و کارهای خانه را انجام میداد و میگفت: مادر، هر کاری داشتی به من بگو. به پسرت بگو. درست مثل پسر خودت.
مدتی بود از او خبری نداشتیم و بعد از پیگیری حالا با خبر شدیم که شهید شده. حالا انگار پسرمان شهید شده. حمید پسر ما هم بود.»
Aysan
روزی قصد داشتم چیزی روی کاغذی بنویسم، فوری آن را از دستم گرفت و گفت: نه مادر، این کاغذ بیتالمال است!
حمید در قسمتی از نوشتههایش برای همهی دوستان مینویسد: «باید همیشه مواظب اموال بیتالمال مسلمین باشیم».
Aysan
یک روز از کوچهای رد میشدم. یک پیرمرد فقیر و تنها را دیدم که کسی را در دنیا نداشت، بیماری عفونی سختی گرفته بود و متأسفانه برای درمان بیماریاش پولی نداشت.
فوراً قضیه را با حمید در میان گذاشتم. حمید گفت: این بندهی خدا را هر طوری شده خوب میکنیم، حتی اگر شده از همدان میبریمش شهری دیگر.
با ارتباطی که با مسئولان شهر داشت او را برد بیمارستان و بستری کرد.
Aysan
آنچه من در وجود حمید یافتم، قدرت بالای مدیریت بود، درحالیکه او نوجوان بود و من علت آن را، قدرت ایمان و تقوای حمید میدانستم.
Aysan
او انسانها را به بد و خوب تقسیم نمیکرد. اعتقاد داشت که ضعف و کمکاری ما باعث شده که برخیها خوب نباشند.
برای همین تلاش میکرد تا بتواند در هدایت افراد مفید باشد و اینگونه هم بود.
صلوات
حمید در یتیمنوازی و رسیدگی به مردم، به مولایش امام علی (ع) اقتدا کرده بود که چطور به مردم رسیدگی میکرد.
Aysan
ما برای پیروزی نیامدهایم، ما برای شکست نیامدهایم، ما برای شهادت نیامدهایم، ما فقط برای رضای خدا آمدهایم، ما فریادمان رضای خدا بوده است
Aysan
هر کاری که انجام میداد معیار و ملاکش فقط و فقط رضای خدا بود.
Aysan
نالهای آشنا مرتب میگفت: الهی و ربی من لی غیرک.
خالصانه و از سر صدق میگفت. نزدیکتر شدم. صدای آشنا حمید بود. قبر خالی کنار مزار یک شهید شده بود سجادهی مناجاتش. اشک میریخت و با خدا نجوا میکرد. به حالش غبطه خوردم. اشکهایم جاری شد و بیصدا تنهایش گذاشتم تا خلوتش را به هم نزنم.
حمید موتور معنوی رفقا شده بود.
Aysan
حجم
۳۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۳۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان