بازآی ای طبیب روانهای بیقرار
برخستگان غمزده لطف تو مرهم است
F313
تو رهایی، نوید سحرگاه عیدی
من تو را ای نسیم سحر! میشناسم
F313
دگر تحمّل درد فراق ممکن نیست
کجاست مرهم این زخم، زخم کاری ما؟
F313
نگاه منتظر ما که سخت مظلومیم
به آسمان مانده؛ هان! بیا به یاری ما
F313
چقدر طول کشیدهست بیقراری ما!
F313
آری! تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
اما زمین -پژواک سرد آسمان- بر من دری نگشود
F313
یادگار حیدر کرّار
صحرای غم گرفتۀ ما را بهار نیست
با این دل شکستۀ ما غمگسار نیست
در کوچۀ باغ دیدۀ ما آنچه دیدهاید
جز خاکدان محنت گرد و غبار نیست
آن ماهتاب شهر تماشای من کجاست؟
این شهر بیکرانه ولی شهریار نیست
ای یادگار حیدر کرّار ما بیا
ما را بجز نگاه تو در انتظار نیست
عباس ایزدپناه
سیّد جواد
بازآ که ملک جان ز فروغ تو خرّم است
ای ماه من که روی تو خورشید عالم است
بازآ که از فراق تو ای مهر جان فروز
صبح زمانه تیرهتر از شام ماتم است
F313