مایا میداند مادرش او را در کتابفروشی جزیره گذاشته است. اما شاید این اتفاقی است که برای همهی بچهها، در سن مشخصی پیش میآید. بعضی بچهها در کفشفروشی رها میشوند؛ و بعضی در اسباببازیفروشی؛ و بعضی هم در ساندویچفروشی. تمام زندگیات به این مسئله بستگی دارد که در کدام فروشگاه رهایت کنند.
کاربر ۷۱۵۵
من چهلوسه سالمه، و تو این سالها یاد گرفتم که بهتره عاشق بشی، حتی اگه اون رو از دست بدی و... و... و... و بهتره تنها باشی تا با کسی باشی که واقعاً دوستش نداری
nasi
ما کتاب میخوانیم تا بدانیم که تنها نیستیم.
ما کتاب میخوانیم، چون تنها هستیم.
سـارا
دوستداشتنها، تنها چیزهایی هستند که واقعاً باقی میمانند."
عباس
"ازدواج خوب، کمِ کم یک توطئهٔ یکطرفه است."
realarezu
اما چه چیزی در این زندگی، شخصیتر از کتاب است؟
فاطمه :)
تنهابودن، خیلی بهتر از بودن با کسی است که با او احساسات و علایق مشترکی نداری.
سـارا
اِیجِی وقتی دربارهٔ چیزهایی که خیلی دوست دارد حرف میزند، احساس لختبودن میکند.
Raya
کسی را انتخاب کن که چشمانش فقط تو را ببیند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
"بعضی وقتها، کتابها تا وقت مناسبش سراغ ما نمیان."
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ