بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

بریده‌هایی از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

نویسنده:نورمن دویج
امتیاز:
۳.۸از ۴۲ رأی
۳٫۸
(۴۲)
این کتاب در زمینه‌ی کشفی انقلابی است درباره‌ی اینکه مغز انسان می‌تواند خود را تغییر دهد.
ms
ازآنجاکه در هرلحظه هزاران فعالیت در مغز ما انجام می‌شود ما نیاز به نیرویی داریم تا مغز خود را محدود، کنترل و تعدیل کنیم تا بتوانیم رفتاری معقولانه و سازمان‌یافته داشته، خود را کنترل کنیم تا به‌این‌ترتیب «در یک‌لحظه حواسمان به هزار جا نرود». در ظاهر ترسناک‌ترین اثر بیماری‌های مغزی می‌تواند این باشد که یک بیماری عملکردهای مغزی خاصی را از ذهن ما پاک کند؛ اما به همان اندازه مخرب، بیماری مغزی است که باعث بروز جنبه‌هایی در ما می‌شود که ما آرزو می‌کنیم که کاش آن‌ها را نداشتیم.
☆Nostalgia☆
هر چیزی که بخش «غیرمادی» مغز شما آن‌را تصور می‌کند، یک ردپای مادی از خود باقی می‌گذارد.
سهیل مقدم
چرا خواب‌ها در روانکاوی از چنین اهمیتی برخوردارند و ارتباط آن‌ها با تغییر پلاستیک مغز چیست؟ بیماران در حین خواب غالباً گرفتار رؤیاهایی تکراری که در ارتباط با جراحت روحی‌شان است، می‌شوند و با وحشت از خواب می‌پرند. تا زمانی‌که آن‌ها بیمار هستند، ساختار اصلی این رؤیاها تغییر پیدا نمی‌کند. شبکه‌ی نورونی که آن جراحت روحی را در غالب خواب ارائه می‌کند
Mary
اگر یک شبکه‌ی فعال مغزی ما مسدود شود، آنگاه باید از شبکه‌های قدیمی‌تری استفاده کنیم که مدت‌ها پیش از ایجاد آن شبکه در مغز ما وجود داشته‌اند. او نام این فرایند را «آشکار شدن» مسیرهای قدیمی نورونی گذاشته است و تصورش این است که این یکی از راه‌های اساسی است که توسط آن مغز خود را مجدداً سازمان‌دهی می‌کند. به باور من واپس‌روی در روانکاوی نیز به‌گونه‌ای در مقیاس نورونی بازگوکننده‌ی این آشکار شدن مسیرهای قدیمی است که به دنبال آن سازمان‌دهی مجدد روانی به وقوع می‌پیوندد.
Mary
فروید می‌گوید کسانی که در سال‌های اولیه‌ی زندگی دچار آسیب روحی می‌شوند در لحظات سرنوشت‌سازی از زندگی‌شان «واپس‌روی» پیدا می‌کنند و نه‌تنها خاطرات کودکی را به یاد می‌آورند، بلکه آن‌ها را به روشی کودکانه تجربه می‌کنند. از دیدگاه نوروپلاستیک این امر کاملاً قابل درک است.
Mary
کندل می‌نویسد: «دیگر هیچ شکی وجود ندارد که روان‌درمانی می‌تواند باعث ایجاد تغییراتی محسوس در مغز شود». اسکن‌هایی که قبل و بعد از روان‌درمانی از مغز بیماران انجام شده، دو چیز را نشان می‌دهد: اول این‌که در طی درمان، مغز به‌صورت پلاستیک مجدداً خود را سازمان‌دهی می‌کند و دوم این‌که هر چه درمان مؤثرتر باشد تغییرات ایجاد شده گسترده‌تر است. هنگامی‌که بیماران جراحت‌های روحی خود را دوباره از خاطر گذرانده، آن‌ها را بازگو کرده و احساسات غیرقابل‌کنترلی را نشان می‌دهند جریان خون به سمت لوب‌های پیشانی و پیش‌پیشانی، که به تنظیم رفتار کمک می‌کنند، کاهش می‌یابد که نشان‌دهنده‌ی این است که این مناطق کمتر فعال هستند. بر اساس آنچه که روانکاو مارک سولمز و دانشمند علوم اعصاب الیور ترنبول گفته‌اند، «هدف از گفتگودرمانی، از دیدگاه زیست‌شناسی سلولی، این است که تأثیر محدوده‌ی کنشی لوب‌های پیش‌پیشانی را گسترش دهد».
Mary
کندل می‌نویسد: «دیگر هیچ شکی وجود ندارد که روان‌درمانی می‌تواند باعث ایجاد تغییراتی محسوس در مغز شود». اسکن‌هایی که قبل و بعد از روان‌درمانی از مغز بیماران انجام شده، دو چیز را نشان می‌دهد: اول این‌که در طی درمان، مغز به‌صورت پلاستیک مجدداً خود را سازمان‌دهی می‌کند و دوم این‌که هر چه درمان مؤثرتر باشد تغییرات ایجاد شده گسترده‌تر است. هنگامی‌که بیماران جراحت‌های روحی خود را دوباره از خاطر گذرانده، آن‌ها را بازگو کرده و احساسات غیرقابل‌کنترلی را نشان می‌دهند جریان خون به سمت لوب‌های پیشانی و پیش‌پیشانی، که به تنظیم رفتار کمک می‌کنند، کاهش می‌یابد که نشان‌دهنده‌ی این است که این مناطق کمتر فعال هستند. بر اساس آنچه که روانکاو مارک سولمز و دانشمند علوم اعصاب الیور ترنبول گفته‌اند، «هدف از گفتگودرمانی، از دیدگاه زیست‌شناسی سلولی، این است که تأثیر محدوده‌ی کنشی لوب‌های پیش‌پیشانی را گسترش دهد».
Mary
فروید عقیده داشت این احساسات مثبت و قدرتمند که در فرایند انتقال به‌وجود می‌آیند به یکی از چندین عامل محرکی می‌شود که به روند درمان کمک می‌کنند. از دیدگاه علوم اعصاب، علت مؤثر بودن این عامل شاید این باشد که احساسات و الگوهایی که ما در رابطه‌های خود نشان می‌دهیم، بخشی از حافظه‌ی روندی ما هستند. به‌کارگیری چنین الگوهایی در فرایند درمان به بیمار فرصت می‌دهد تا آن‌ها را مورد توجه و تغییر قرار دهد؛ زیرا چنان‌که در بخش چهار -ذائقه‌ی جنسی و عشق- دیدیم تعهدات مثبت با به کار بستن فراموشی و از هم پاشاندن شبکه‌های نورونی موجود، روند تغییرات نوروپلاستیک را تسهیل می‌کنند و به‌این‌ترتیب بیمار می‌تواند نیات فعلی خود را تغییر دهد.
Mary
تحلیل‌های روانی به بیماران کمک می‌کند تا اعمال و محفوظات ضمنی و ناخودآگاه خود را در قالب کلمات و مفاهیم درآورند و به‌این‌ترتیب بهتر آن‌ها را بفهمند. در این پروسه بیماران محفوظات ضمنی ذهن خود را بر روی کاغذ می‌نویسند. به‌این‌ترتیب برای اولین بار محفوظات ضمنی و روندی ذهن آن‌ها تبدیل به محفوظات آگاهانه و آشکار می‌شود و بیماران دیگر نیاز به نشخوار و فعال‌سازی مجدد آن‌ها در ذهن خود ندارند، به‌خصوص اگر این محفوظات ضمنی شامل زخم‌های روحی باشد.
Mary
ن هیپوکمپوس است که محفوظات آشکار کوتاه‌مدت ما از افراد، مکان‌ها و اشیاء را به محفوظات آشکار بلندمدت تبدیل می‌کند؛ محفوظات ذهنی که می‌توانیم به‌صورت آگاهانه به آن‌ها دسترسی داشته باشیم.
Mary
انتظار می‌رود افرادی که در طول سه‌سال اولیه‌ی زندگی خود دچار یک آسیب روانی شده‌اند، خاطراتی شفاف از این زخم روحی نداشته باشند و یا اگر دارند بسیار محدود باشد.
Mary
حافظه‌ی دیگر ما حافظه‌ی «آشکار» و یا «اظهاری» نام دارد که بیست‌وشش ماهگی شروعی برای رشد آن است. حافظه‌ی آشکار به‌صورت آگاهانه شروع به جمع‌آوری حقایق، رویدادها و وقایع فرعی می‌کند. این همان حافظه‌ای است که ما به کمک آن می‌توانیم تعیین کنیم که تعطیلات آخر هفته را به چه فعالیتی مشغول بوده‌ایم، با چه کسی این فعالیت را انجام داده‌ایم و چه مدت را صرف آن کرده‌ایم. این حافظه به ما کمک می‌کند تا خاطرات خود را بر اساس زمان و مکان سازمان‌دهی کنیم. زبان پشتوانه‌ای برای حافظه‌ی آشکار است و از زمانی‌که کودک شروع به صحبت کردن می‌کند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
Mary
سیستم حافظه‌ای که در سن بیست‌وشش ماهگی به‌خوبی رشد پیدا کرده، حافظه‌ی «ضمنی» و یا «روندی» نام دارد. کندل جابه‌جا در نوشته‌هایش از این دو نام استفاده کرده است. هنگامی‌که ما یک پروسه و یا یکسری اعمال اتوماتیک‌وار را بدون خودآگاهی یاد می‌گیریم، اعمالی که در آن‌ها کلمات نقشی ندارند این حافظه‌ی ضمنی/ روندی ما است که در این یادگیری نقش ایفاء می‌کند. تعاملات غیرکلامی ما با افراد دیگر و بسیاری از خاطرات احساسی ما بخش‌هایی از حافظه‌ی روندی ما را تشکیل می‌دهند. همان‌طور که کندل می‌گوید: «در دو سه‌سال اولیه‌ی زندگی کودک، هنگامی‌که تعامل او با مادرش از اهمیت به سزایی برخوردار است، کودک به‌طور عمده بر حافظه‌ی روندی خود متکی است». آنچه که در حافظه‌ی روندی ضبط می‌شود چیزهایی است که به‌صورت ناخودآگاه یاد گرفته شده است؛ مانند بیشتر افرادی که می‌توانند به‌آسانی دوچرخه برانند، اما در توضیح آگاهانه و دقیق از این‌که چطور این‌کار را انجام می‌دهند مشکل دارند.
Mary
دانشمندان علوم اعصاب دو نوع سیستم حافظه را در انسان تشخیص داده‌اند که هر دو آن‌ها در حین روان‌درمانی دچار تغییرات پلاستیک می‌شوند.
Mary
دانشمندان علوم اعصاب دو نوع سیستم حافظه را در انسان تشخیص داده‌اند که هر دو آن‌ها در حین روان‌درمانی دچار تغییرات پلاستیک می‌شوند.
Mary
دانشمندان علوم اعصاب دو نوع سیستم حافظه را در انسان تشخیص داده‌اند که هر دو آن‌ها در حین روان‌درمانی دچار تغییرات پلاستیک می‌شوند.
Mary
نیمکره‌ی راست مغز کودکان در پایان دوسالگی بزرگ‌تر از نیمکره‌ی چپ می‌باشد؛ نیمکره‌ی چپ تازه در این زمان شروع به رشد جهشی می‌کند. این دو دلیل در کنار هم باعث می‌شود که در سه‌ساله‌ی اول زندگی عملکرد مغز تحت تسلط نیمکره‌ی راست باشد.
Mary
نیمکره‌ی چپ مغز عموماً اجزاء زبانی-کلامی سخن را پردازش می‌کند که در جهت متقابل پردازش بخش آهنگین-احساسی کلام است و مشکلاتی که در استفاده از پردازش آگاهانه وجود دارد را تحلیل می‌کند.
Mary
نیمکره‌ی راست مغز عموماً ارتباطات غیرکلامی را پردازش می‌کند: به ما این توانایی را می‌دهد که چهره‌ها و حالات صورت را تشخیص دهیم و باعث ارتباط ما با انسان‌های دیگر می‌شود؛ بنابراین این نیمکره نشانه‌های بصری غیرکلامی که بین مادر و فرزند ردوبدل می‌شود، را پردازش می‌کند. این نیمکره همچنین وظیفه‌ی پردازش اجزاء آهنگین کلام، و یا لحن صدا که ما توسط آن احساس خود را منتقل می‌کنیم را بر عهده دارد. از زمان تولد تا دوسالگی که دوره‌ی رشد جهشی نیمکره‌ی راست مغز است، دوره‌ی بحرانی برای این وظایف مغزی می‌باشد.
Mary

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰
۵۰%
تومان