بریدههایی از کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
۳٫۸
(۴۲)
ما با مغزی زاده شدهایم که بسیار انطباقپذیرتر، هدفمندتر و فرصتطلبتر از آن است که فکر میکنیم.
Bahar Abdalvand
بعد از وقوع سکتههای ویرانگر، مغز میتواند خود را بازسازی کرده و وظایف خود را انجام دهد. او در مطالعات خود دریافت که یک روانشناس آمریکایی بهنام شفرد آیوری فرانتس در سال ۱۹۱۵ بیمارانی را به جامعهی علمی نشان داده بود که بیستسال قبل از آن فلج شده و توانسته بودند به کمک تمرینات محرک مغزی بهبودی دیرهنگامی را بهدست آورند.
Bahar Abdalvand
باخی ریتا نشان داد که پوست و گیرندههای لمسی آن میتوانند بهعنوان جایگزینی برای شبکیه عمل کنند. علت این است که پوست و شبکیه هر دو، سطوحی دوبعدی و پوشیده از گیرندههای حسی هستند و به همین علت این امکان را دارند که «تصویر» بر روی آنها تشکیل شود.
Bahar Abdalvand
علوم انسانی، اجتماعی و فیزیکی روشهایی برای فرهیخته کردن انسانها هستند؛ اما هنگامیکه در ارتباط با طبیعت انسان واقع شوند، به همان اندازه بر آن تأثیر میگذارند. تمامی این رشتهها باید به این حقیقت برسند که مغز خود را تغییر میدهد و به این درک که ساختار مغز هر فرد با دیگری فرق میکند و اینکه مغز ما در طی مسیر زندگی شخصی هر فرد تغییر مییابد.
Bahar Abdalvand
این مژدهای برای همهی آنانیست -بهخصوص در ایام سالخوردگی- که میخواهند مغزی جوان داشته و خود را در برابر خطر بیماریهایی مانند آلزایمر بیمه کنند؛ هرچه بیشتر یاد بگیریم، مغزمان فعالتر شده و میتواند از پس مسئولیتهای بیشتری برآید؛ نوعی زاد و ولد نورونی که باعث شگفتیهای خداگونهای در مغز میشود.
کاربر ۷۵۷۲۹۲۹
هیچ عاملی بیش از بیتحرکی در محیطی یکنواخت، باعث سرعت گرفتن زوال مغز در ما نمیشود. یکنواختی باعث تحلیل سیستمهای ترشح دوپامین و تمرکز در ما میشود؛ سیستمهایی که برای حفظ مشخصهی پلاستیسیتی مغزی ما حیاتی هستند. یک فعالیت شناختی غنی از حرکات فیزیکی مانند یادگرفتن رقصی جدید احتمالاً باعث از بین رفتن مشکلات تعادلی در ما شده و انجام آن برای ما منافع دیگری از جمله معاشرت با دیگران را در پی دارد که حافظ سلامت مغز است.
سهیل مقدم
«بدن خود شما یک خیال است، چیزی که مغز شما آنرا صرفاً در جهت آسودگی شما ساخته است».
سهیل مقدم
با بررسی از نزدیک نوروپلاستیسیتی و تناقض پلاستیک، ما دریافتیم که نوروپلاستیسیتی در انسان باعث ایجاد هر دو جنبههای محدود و غیر محدود طبیعت انسانی میشود؛ بنابراین در عین صحت این مطلب که قسمت عمدهای از پیشینهی افکار سیاسی غرب در دوران گوناگون و توسط متفکرین مختلف در قالب نگرشهایی ارائه شده که به شکلی گسترده مفهوم پلاستیسیتی مغز انسان را درک کردهاند اما اگر با دقت بدان فکر کنیم درمییابیم که پلاستیسیتی پدیدهای بیش از آن پنهانکار است که بهطرزی آشکار از دیدگاه محدودیت و یا نامحدودیت طبیعت انسان پشتیبانی کند چراکه درواقع پلاستیسیتی بسته به چگونگی پرورش میتواند باعث ایجاد هر یک از دو ماهیت انعطافپذیری و غیر انعطافپذیری در انسان شود.
پایان
1984
مدارس آموزشی مانند مدارس مونتسوری که تأکیدشان بر روی آموزش حسهای انسانی است، مدارسی هستند که بر اساس نظریات روسو پا گرفتهاند. روسو همچنین پیشوای مکلوهان است که چندین قرن پس از وی اعلام میکند ابزار، رسانهها و تکنولوژیهای خاص باعث تغییر در توازن حسهای انسانی میشوند. هنگامیکه ما میگوییم دستگاههای الکترونیکی لحظهای، صداهای تلویزیونی و انحراف از سواد باعث تبدیل ما به انسانهایی بهشدت «سیمپیچی شده» و با فراخنای توجه بسیار کم میشوند، به زبان روسو از مشکلات محیطی جدیدی سخن میگوییم که در ادراک شناختی ما تداخل ایجاد میکنند. روسو هم نگران بود که تجارب اشتباه ممکن است در توازن بین حسها و تصورات ما خللی ایجاد کند.
1984
میتوان این نکته را هم اضافه کرد که رژیمهای خودکامه ظاهراً درکی ذاتی از این موضوع دارند که بعد از سن خاصی افراد بهسختی میتوانند خود را تغییر دهند؛ که دلیلی است بر اینهمه تلاشی که انجام میدهند تا خطمشیها را از همان سالهای اولیه زندگانی برای افراد تعیین کنند. مثلاً رژیم کره شمالی که بارزترین رژیم دیکتاتوری موجود در جهان است، کودکان را از وقتیکه دوسال و نیم دارند تا چهارسالگی در مدرسه میگذارد. آنها تقریباً هر ساعت از زمان بیداری را در مراسم ستایش از دیکتاتور کیم جونگ ایل و پدرش کیمایلسونگ میگذرانند. والدین این کودکان صرفاً در تعطیلات آخر هفته میتوانند کودکان خود را ملاقات کنند. هر داستانی که برای آنان خوانده میشود تعمداً دربارهی رهبر است. چهل درصد از متون کتابهای ابتدایی به توصیف این «دو کیم» اختصاص یافتهاند.
1984
اساساً نورونهای ما و شامپانزهها و حتی مارهای آبی یکی هستند. در مرحلهی نوجنینی، آغاز پیدایش همهی نورونهای ما از یک سلول است که به دو، چهار و سلولهایی بیشتر تقسیم میشود. در میان این ژنها، ژن نظمدهندهای وجود دارد که مشخص میکند چه زمانی تقسیم سلولی پایان میپذیرد و این همان ژنی است که عامل تفاوت بین انسانها و شامپانزهها است. این دورههای تکثیر سلولی به حد کافی ادامه پیدا میکند تا انسان دارای تقریباً ۱۰۰ میلیارد نورون شود. در شامپانزهها این روند چند دور زودتر پایان میپذیرد، به همین دلیل شامپانزهها دارای مغزی هستند که اندازهاش یکسوم مغز ماست.
1984
در سال ۱۸۹۵ فروید مدل «پروژهای برای روانشناسی علمی» خود را تکمیل کرد. این یکی از اولین مدلهای جامع علوم اعصاب بود که مغز و ذهن را در هم ادغام کرده بود و به سبب کمال هنوز مورد تحسین مجامع علمی است. در این مدل بود که فروید از سیناپس سخن گفت؛ چندینسال قبل از آنکه سر چارلز شرینگتون افتخار طرح آنرا از آن خود کند. فروید در «پروژه» حتی توضیح داده بود که چگونه سیناپسها، که او آنها را «مرزهای تماس» مینامید، ممکن است با یادگیری تغییر کنند. اینکار پیشنگری بر کار کندل بود. علاوه بر این او شروع به مطرح کردن ایدههای نوروپلاستیسیتی نیز کرده بود.
1984
او در ذهنش حرکات هردو مهرهی سیاهوسفید را انجام میداد و ترتیب بازی از دیدگاه طرف مقابل را در ذهنش نگاه میداشت؛ چالشی غیرمعمول برای مغز. شارانسکی یکبار با لحنی از شوخی بهمن گفت که او به این شیوهی تفکر شطرنجی ادامه داده و ممکن است اکنون از فرصت استفاده کرده و برای کسب قهرمانی جهانی شطرنج اقدام کند. با فشار کشورهای غربی وی آزاد شد؛ بعد از آزادی به اسرائیل رفت و یکی از وزرای کابینه شد. هنگامیکه قهرمان جهانی شطرنج، گاری کاسپاروف، در بازی شطرنج با نخستوزیر و اعضای کابینهی اسرائیل شرکت کرد توانست همه را شکست دهد بهجز شارانسکی.
1984
آناتولی شارانسکی فعال حقوق بشر در اتحاد جماهیر شوروی از بازی شطرنج ذهنی بهمنظور زنده نگهداشتن خود در زندان استفاده میکرد. شارانسکی، یک یهودی متخصص در کامپیوتر بود که در سال ۱۹۷۷ بهطور اشتباه به جاسوسی برای ایالات متحده متهم شد و بههمیندلیل نهسال را در زندان گذراند. از اینمدت وی چهارصد روز را در زندان انفرادی، در سلولی سرد و تاریک و به وسعت ۵ در ۶ فوت گذراند.
1984
آناتولی شارانسکی فعال حقوق بشر در اتحاد جماهیر شوروی از بازی شطرنج ذهنی بهمنظور زنده نگهداشتن خود در زندان استفاده میکرد. شارانسکی، یک یهودی متخصص در کامپیوتر بود که در سال ۱۹۷۷ بهطور اشتباه به جاسوسی برای ایالات متحده متهم شد و بههمیندلیل نهسال را در زندان گذراند. از اینمدت وی چهارصد روز را در زندان انفرادی، در سلولی سرد و تاریک و به وسعت ۵ در ۶ فوت گذراند.
1984
یکی از این بیماران جرمیا اندروز (این اسم واقعی او نیست) وکیلی پنجاهوسهساله است. او ۴۵ سال قبل از رفتن به کلینیک تاب، دچار سکتهی مغزی شده بود و اکنون بعد از گذشتن نیمقرن زمان از این فاجعه که در کودکی وی اتفاق افتاده بود، هنوز قابل درمان تشخیص داده شده بود. وی هنگامیکه فقط هفتسال داشت و دانشآموز کلاس اول بود، در حین بازی بیسبال دچار سکتهی مغزی شد. او برایم تعریف کرد: «من در کنار خط زمین ایستاده بودم که ناگهان به زمین افتادم. در همان حال میگفتم ’من پا ندارم، من دست ندارم’. پدرم مرا به منزل برد». به دنبال آن او هرگونه حسی در سمت راست بدنش را از دست داد؛ نمیتوانست پای سمت راستش را بلند کند و یا از دستش استفاده کند و دچار رعشه هم میشد.
1984
دانشمند علوم اعصاب جک پانکسیپ اعتقاد دارد که اکسیتوسین در ترکیب با مواد شیمیایی مغزی دیگر چنان تأثیر خوبی بر کاهش استرس ناشی از درد جدایی در ما دارد، که اگر نبود، ما درد از دست دادن دلبستگیهای قبلیمان را بسیار شدیدتر احساس میکردیم. این عدم وجود نسبی اضطراب، حتی ممکن است برای ما این موقعیت را فراهم کند که بتوانیم چیزهای تازهای یاد بگیریم و روابط جدیدی را شکل دهیم؛ درعینحال اینکه رابطههای موجودمان را هم تا حدی مورد تجدیدنظر قرار میدهیم.
1984
اکسیتوسین در گوسفندان در ناحیهی پیاز بویایی آزاد میشود؛ قسمتی از مغز که درگیر شناخت بوی برهها در هر بار زایش است. گوسفندان و بسیاری حیوانات دیگر بچههای خود را از طریق بویشان تشخیص میدهند. با این تشخیص آنها برای برههای خود مادری کرده و برههای ناآشنا را از خود میرانند. اگر اکسیتوسین به یک میش مادر تزریق شود و او را در کنار یک برهی ناآشنا قرار دهند، برای این بره مادری خواهد کرد.
اما نکته اینجاست که اکسیتوسین به هنگام زایش اولین بچه آزاد نمیشود، بلکه در زایشهای دوم و بعدازآن آزاد میشود.
1984
کودکانی که در پرورشگاه بدون تماسهای فیزیکی و عاشقانهی والدین بزرگ میشوند، هنگامیکه سنشان بالا میرود دچار اشکال در برقراری ارتباط میشوند؛ زیرا سطح اکسیتوسین در بدن آنها حتی پس از چندینسال بعد از پذیرفته شدن توسط خانوادههای با محبت، پایین میماند.
1984
درحالیکه انتقالدهندههای عصبی در سیناپسها ترشح میشوند تا باعث برانگیختگی و یا منع نورونها شوند، تعدیلکنندههای عصبی باعث کاهش یا افزایش تأثیر کلی ارتباطات سیناپسی و وقوع تغییرات دیرپا میشوند. فریمن معتقد است وقتی ما عاشق میشویم تعدیلکنندهی عصبی اکسیتوسین ترشح شده، این امکان را فراهم میکند که ارتباطات نورونی موجود از بین رفته و زمینه برای تغییرات وسیع آماده شود.
به اکسیتوسین تعدیلکننده نورونهای سرسپردگی نیز میگویند زیرا عامل تقویت پیوندها در بین پستانداران است. این مادهی شیمیایی در حال تماس و عشقورزی ترشح میشود -در انسان به هنگام رسیدن بهحالت ارگاسم در هر دو طرف آزاد میشود-
1984
حجم
۴۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۹ صفحه
حجم
۴۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۹ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۳۰,۹۰۰۷۰%
تومان