بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

بریده‌هایی از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

نویسنده:نورمن دویج
امتیاز:
۳.۸از ۴۲ رأی
۳٫۸
(۴۲)
پلاستیسیتی یک حقیقت غیرقابل‌انکار دوران کودکی است
Mary
ما از مراحل رشدی عبور می‌کنیم که دریچه‌های کوتاهی از زمان هستند، که در طول آن‌ها ما برای سالم ماندن باید تجارب خاصی را کسب کنیم، این دوران سازنده بوده و به ما برای ادامه‌ی زندگی شکل می‌دهند. تغییرپذیری در «دوره‌ی حساس» باعث تغییر تکنیک‌های پزشکی شد.
Mary
مرتزنیچ کشف کرد که از نظر فردی این نقشه‌ها غیرقابل تغییر نیستند و از نظر جمعی همه به یک‌گونه نیستند؛ بلکه از نظر اندازه و مرزبندی در افراد مختلف فرق می‌کنند. در طی یک دوره آزمایش‌های موفق او نشان داد که شکل نقشه‌ی مغزی ما تغییر می‌کند و این تغییر بستگی به این دارد که در طول زندگی چه کارهایی را انجام می‌دهیم؛ اما برای اثبات این نکته به ابزاری بسیار ظریف‌تر از الکترودهای پن‌فیلد نیاز داشت؛ وسیله‌ای که توسط آن بتواند تغییرات روی‌داده در صرفاً چند سلول عصبی را در یک‌زمان تشخیص دهد.
Mary
یکی از کشف‌های مهم پن‌فیلد این بود که متوجه شد نقشه‌ی حسی و موتوری مغز مانند هر نقشه‌ی جغرافیایی دارای ویژگی توپوگرافی هستند؛ به این معنا که مناطقی که در سطح بدن با یکدیگر همجوار هستند عموماً در نقشه‌های مغزی هم همجوار می‌باشند. همچنین کشف کرد که هنگامی‌که بخش‌های خاصی از مغز بیمار را لمس می‌کند در وی باعث یادآوری خاطرات کودکی می‌شود که برای مدت‌های مدید فراموش شده بودند و همین مورد درباره‌ی صحنه‌هایی رؤیاگونه نیز مصداق داشت؛ که این محتوای ضمنی را در خود داشت که فعالیت‌های ذهنی عالی‌تر هم بر روی نقشه‌ی مغزی قرار دارند.
Mary
یکی از کشف‌های مهم پن‌فیلد این بود که متوجه شد نقشه‌ی حسی و موتوری مغز مانند هر نقشه‌ی جغرافیایی دارای ویژگی توپوگرافی هستند؛ به این معنا که مناطقی که در سطح بدن با یکدیگر همجوار هستند عموماً در نقشه‌های مغزی هم همجوار می‌باشند.
Mary
مغزی که مرتزنیچ تعریف می‌کند، ابزاری غیرزنده نیست که ما صرفاً پُرش کنیم، بیشتر شبیه به موجود زنده‌ای است که دارای میل و رغبت ذاتی است، بخشی که می‌تواند با تغذیه و تمرینات درست خود را تغییر و رشد دهد.
Mary
کورتکس مغز صرفاً یاد نمی‌گیرد بلکه همیشه «یاد می‌گیرد که چگونه یاد بگیرد».
Mary
مرتزنیچ در اشاره به لایه‌ی نازک بیرونی مغز می‌گوید: «در حقیقت کورتکس مغزی به‌صورت آگاهانه اقدام به تصحیح ظرفیت‌های پردازشی خود می‌کند تا خود را با هر وظیفه‌ای که باید آن‌را انجام دهد، متناسب نماید».
Mary
کاملاً آشکار است که ما با یادگیری میزان دانسته‌های خود را افزایش می‌دهیم، اما مرتزنیچ مدعی است که ما قادریم خود ساختار مغز را نیز تغییر داده و ظرفیت آن برای یادگیری را افزایش دهیم. برخلاف کامپیوتر، مغز انسان می‌تواند به‌طور مداوم خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
Mary
او معتقد است تمرین در جهت کسب یک مهارت جدید تحت شرایط درست می‌تواند باعث تغییر ارتباط بین صدها میلیون‌ها و شاید میلیاردها سلول عصبی در نقشه‌های مغزی ما شود.
Mary
از میان نوروپلاستیست‌ها که دارای مدارک بسیار معتبر علمی در این زمینه هستند این مرتزنیچ است که جاه‌طلبانه‌ترین ادعاها را در این زمینه کرده است: این‌که تمرینات مغزی می‌تواند مانند دارو بر بیماری‌های صعب‌العلاج مانند شیزوفرنی تأثیر داشته باشد، اینکه انعطاف‌پذیری مغز از گهواره تا گور وجود دارد و این‌که پیشرفت‌های اساسی در عملکرد شناختی مغز -مانند چگونگی یادگیری، تفکر، ادراک و به‌یاد آوردن– حتی در سنین کهن‌سالی امکان‌پذیر است. اختراعات ثبت‌شده‌ی اخیر مرتزنیچ بر اساس تکنیک‌هایی است که به سالمندان کمک می‌کند تا بدون تلاش در جهت حفظ کردن مطالب، مهارت‌های یادگیری زبان را کسب کنند
Mary
آزمایش‌های کالبدشکافی که بر روی مغز انسان پس از مرگ انجام شده نشان می‌دهد، آموزش تعداد رشته‌های میان عصبی را افزایش می‌دهد. افزایش تعداد رشته‌ها باعث می‌شود که سلول‌های عصبی از هم فاصله‌ی بیشتری بگیرند و به‌این‌ترتیب افزایشی در حجم و ضخامت مغز به‌وجود آید. به‌این‌ترتیب اینکه می‌گویند می‌توان مغز را با تمرین مانند یک ماهیچه پرورش داد صرفاً یک استعاره نیست.
Mary
ماده‌ی شیمیایی مغزی استیل کولین، که وجود آن برای یادگیری لازم است، در موش‌هایی که با مسائل فضایی دشوار آموزش دیده‌اند بالاتر است تا موش‌هایی که همان آموزش را اما در مورد مسائل ساده‌تر دیده‌اند. آموزش مغزی حیوانات در محیطی پربارتر، برای آن‌ها افزایش ۵ درصدی وزن کورتکس مغز و تا ۹ درصدی بخش‌هایی که آموزش مستقیماً باعث تحریک آن‌ها می‌شود را در پی دارد. عصب‌های تحریک‌شده یا تربیت‌یافته می‌توانند تا ۲۵ درصد انشعاب بیشتر پیدا کنند، از نظر اندازه بزرگ‌تر شوند، تعداد ارتباط‌هایشان برای هر نورون را افزایش دهند و دریافت خون بیشتری داشته باشند. این تغییرات می‌توانند در مرحله‌ی بزرگ‌سالی هم روی دهند، گرچه که به همان سرعتی که در حیوانات جوان‌تر روی می‌دهد در حیوانات پیرتر اتفاق نمی‌افتد.
Mary
کودکان کم سن‌وسال‌تر غالباً از طریق انجام تمرینات مغزی پیشرفت بیشتری دارند تا بزرگ‌سالان. شاید علت این باشد که تعداد ارتباطات بین سلول‌های عصبی و یا سیناپس‌ها در مغزهای نابالغ ۵۰ درصد بیشتر از مغز انسان‌های بالغ است.
Mary
چقدر خوب بود اگر هر کودکی از نظر مغزی مورد ارزشیابی قرار می‌گرفت و اگر در این رابطه مشکلی پیدا می‌شد برنامه‌ای متناسب با آن طراحی می‌شد تا در همان سال‌های اولیه‌ی زندگی کودک بخش‌های اساسی مغز وی تقویت شود؛ همان سال‌هایی که نوروپلاستیسیتی بیشترین اثر را دارد. خیلی بهتر است اگر بتوانیم در همان دوران نوشکفتگی از رشد مشکلات مغزی جلوگیری کنیم، تا این‌که بگذاریم کودک این موضوع را در مغز خود جا بیندازد که او آدم «کودنی» است و به‌این‌ترتیب از درس و مدرسه بیزار شود و کار کردن روی بخش‌های ضعیف مغز را متوقف کرده و هرگونه توانایی قابل کسب را به این طریق از دست بدهد.
Mary
اما کنار نهادن چنین تمرین‌هایی هزینه‌هایی را در پی داشت؛ شاید آن‌ها تنها روش‌هایی بودند که از طریق انجامشان بسیاری از کودکان می‌توانستند به‌صورت سیستماتیک عملکرد مغزی را تمرین دهند، که به آن‌ها ظرافت و روانی در استفاده از نمادها را اعطاء می‌کرد. حذف آن‌ها از سیستم آموزشی ممکن است برای اکثریتی از ما به نزول عمومی در سخنوری‌مان منتهی شده باشد؛ توانایی که نیاز به حافظه و سطحی از قوای مغزی شنیداری دارد که امروزه برای ما چندان آشنا نیست.
Mary
ظاهراً در طول قرن‌های متمادی معلمان متوجه این نکته شده بودند که مغز کودکان باید توسط عمل به تمریناتی ساخته شود که به‌تدریج سخت و سخت‌تر شده و به‌این‌ترتیب عملکرد مغز را تقویت می‌کنند. تا قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، آموزش سنتی شامل تکرار و از این طریق حفظ کردن اشعاری طولانی به زبان‌های خارجی بود که حافظه‌ی شنیداری را تقویت می‌کرد (ازاین‌رو باعث فکر کردن در آن زبان هم می‌شد). علاوه بر این توجه کمابیش متعصبانه به چگونگی دست‌خط، احتمالاً ظرفیت‌های مکانیکی مغز را تقویت کرده و به‌این‌ترتیب نه‌تنها به دستخط کمک می‌شد بلکه سریع و روان‌خوانی و صحبت کردن هم تقویت می‌شد. غالباً توجه زیادی هم صرف سخنوری درست و تعالی تلفظ کلمات می‌شد؛ اما در دهه‌ی ۱۹۶۰ آموزش‌دهندگان، این روش سنتی تمرین را از برنامه‌ی درسی حذف کردند. دلیل آن‌ها این بود که چنین تمرین‌هایی سخت، خسته‌کننده و «نامربوط» هستند؛ اما کنار نهادن چنین تمرین‌هایی هزینه‌هایی را در پی داشت؛ شاید آن‌ها تنها روش‌هایی بودند که از طریق انجامشان بسیاری از کودکان می‌توانستند به‌صورت سیستماتیک عملکرد مغزی را تمرین دهند، که به آن‌ها ظرافت و روانی در استفاده از نمادها را اعطاء می‌کرد
Mary
همه‌ی ما دارای ضعف‌هایی در عملکرد مغزی‌مان هستیم و استفاده از چنین تکنیک‌های مبتنی بر نوروپلاستیسیتی با پتانسیل بالقوه‌ای که دارند، می‌توانند به ما کمک کنند. ازآنجاکه تمام شاغلان در حرفه‌های مختلف نیاز دارند از عملکرد چندگانه‌ی مغز خود استفاده کنند، این نقاط ضعف می‌تواند تأثیری عمیق بر موفقیت حرفه‌ای‌شان داشته باشد.
Mary
مارک روزن‌تسوایگ از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی مطالعاتی بر روی خرگوش‌ها در دو محیط دارای محرک و معمولی انجام داده بود. او در آزمایش‌های کالبدشکافی متوجه شد که مغز خرگوش‌هایی که در محیط دارای محرک بوده‌اند نسبت به آن‌هایی که در محیط معمولی سر کرده بودند، سنگین‌تر و دارای فرستنده‌های عصبی بیشتری بوده و همین‌طور بهتر خون دریافت می‌کرده است. او یکی از اولین کسانی بود که با نشان دادن این حقیقت که انجام فعالیت می‌تواند ساختار مغز را تغییر دهد، صحت نوروپلاستیسیتی را اثبات کرده بود.
Mary
یکی از کتاب‌های لوریا با عنوان «مردی با دنیای درهم‌شکسته» خلاصه‌ی یادداشت‌های روزانه‌ی بیماری است با شرایط ویژه که با تفاسیری در هر مورد همراه شده است.
Mary

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۳۰,۹۰۰
۷۰%
تومان