بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برقله‌های ناامیدی | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برقله‌های ناامیدی

بریده‌هایی از کتاب برقله‌های ناامیدی

نویسنده:امیل چوران
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۰از ۴۱ رأی
۴٫۰
(۴۱)
اشتیاق پرحرارت و شور دیوانه‌واری که صرف کردم تا به شخصیتی ممتاز بدل شوم، طلسم اهریمنی‌ای که به‌کار بستم تا بعدها هاله‌ای قدسی نصیبم شود، نیرویی که برای نوزایی باشکوه درونی‌ام صرف کردم، همه ناتوان‌تر از بی‌رحمی سبعانه و غیر عقلانی زندگی‌ای از آب درآمدند که تمام ذخایر مسموم منفی‌بافی خود را در من سرازیر کرد. زندگی در حرارت بالا ناممکن است. ازاین‌رو، به این نتیجه رسیده‌ام انسان‌های معذبی که شدت پویایی درونی‌شان به مرز طغیان می‌رسد، آنان که حرارت معمول زندگی را نمی‌پذیرند، محکوم به سقوط‌اند. تباهی کسانی که زندگی‌ای نامعمول دارند وجه اهریمنی حیات و نیز جنبه‌ای از نقصان آن است که آشکار می‌کند چرا زندگی موهبت میان‌مایگان است
lordartan
تنهایی به‌حدی زندگی را باطل می‌کند که شکفتن روح در این هیاهوی سرزنده تقریباً تحمل‌ناپذیر می‌شود. شگفت آنکه آنان‌که روحی بزرگ دارند و زخم عمیقی را که روح هنگام تولد بر زندگی وارد کرده می‌شناسند، همان کسانی‌اند که در برابر روح می‌شورند. انسان‌های فربه و تندرست بی کمترین شناخت از اینکه روح چیست، آنان که هرگز رنج شکنجه‌های زندگی و تضادهای آشکار و دردآور بنیان وجود را نچشیده‌اند، همان کسانی‌اند که به دفاع از روح برمی‌خیزند. آنان‌که حقیقتاً روح را می‌شناسند یا با غرور تحملش می‌کنند یا آن را فاجعه می‌پندارند.
lordartan
می‌شود عشق و آرامش را بازیافت، اما از مسیر شجاعت، نه جهالت. وجودی که جنونی عظیم را در خود پنهان ندارد بی‌ارزش است. چنین وجودی با هستی یک سنگ، تکه‌ای چوب یا چیزی گندیده چه تفاوتی دارد؟ و البته این را هم بگویم: برای اینکه بخواهید به سنگ و چوب تبدیل شوید یا بگندید، باید جنونی عظیم را در خود پنهان کنید. فقط زمانی به‌تمامی تطهیر می‌شوید که همۀ شیرینی زهرآلود پوچی را بچشید، چراکه تنها در پی آن، انکار را به نمود غایی‌اش واداشته‌اید
lordartan
تنهایی به‌حدی زندگی را باطل می‌کند که شکفتن روح در این هیاهوی سرزنده تقریباً تحمل‌ناپذیر می‌شود. شگفت آنکه آنان‌که روحی بزرگ دارند و زخم عمیقی را که روح هنگام تولد بر زندگی وارد کرده می‌شناسند، همان کسانی‌اند که در برابر روح می‌شورند. انسان‌های فربه و تندرست بی کمترین شناخت از اینکه روح چیست، آنان که هرگز رنج شکنجه‌های زندگی و تضادهای آشکار و دردآور بنیان وجود را نچشیده‌اند، همان کسانی‌اند که به دفاع از روح برمی‌خیزند. آنان‌که حقیقتاً روح را می‌شناسند یا با غرور تحملش می‌کنند یا آن را فاجعه می‌پندارند.
lordartan
همۀ بیماری‌ها دلاورانه‌اند، اما دلاوری توأم با مقاومت و نه فاتحانه. دلاوری بیماری از سنگرهای ازدست‌رفتۀ زندگی دفاع می‌کند. نه‌تنها برای بیماران، برای آنان که مرتب دچار حملات افسردگی‌اند خسارات جبران‌ناپذیرند. از همین‌رو، تفاسیر روان‌شناسی متداول هیچ علت قانع‌کننده‌ای برای ترس از مرگ، که در میان برخی انواع افسردگی شایع است، نمی‌یابند. درک ساختار حالات افسردگی کلید دریافتی بنیادی از آنهاست. این حالات، که در آنها جدایی از جهان پیوسته و دردناک افزایش می‌یابد، انسان را به واقعیت درونی‌اش نزدیک‌تر می‌کنند و سبب می‌شوند مرگ را در سوژه‌گی خود کشف کند
maryam_z
درست همچون خلسه که امر معین و محتمل را از وجودمان می‌زداید و چیزی جز نور و ظلمت به‌جا نمی‌گذارد، بی‌خوابی نیز تکثر و تنوع جهان را از میان برمی‌دارد و شما را وامی‌نهد تا طعمۀ مشغله‌های تنهایی‌تان شوید. چه نغمه‌های غریب افسونگری از شب‌های بی‌خوابی بیرون می‌تراود! آوای جاری‌شان سحرانگیز است، اما، در این هجوم آهنگین، رگه‌ای از افسوس است که از رسیدن به خلسه بازمی‌داردش. چگونه افسوسی؟ سخت است گفتنش، چون بی‌خوابی چنان پیچیده است که نمی‌توان گفت چگونه ضایعه‌ای است و شاید فقدانی بی‌نهایت است.
raha
صحبت از رنج، همچون مسیر عشق، به این معناست که هیچ‌چیز از جوهرۀ اهریمنی رنج نمی‌دانیم. شما از پله‌های رنج صعود نمی‌کنید، بلکه رو به پایین می‌روید. پله‌ها به دوزخ می‌رسند، نه بهشت.
من
نمی‌فهمم چرا مردم در لحظۀ ارگاسم خودکشی نمی‌کنند، چرا زنده‌ماندن را مبتذل و پیش‌پاافتاده نمی‌دانند؟
من
جوهرۀ زندگی اجتماعی بی‌عدالتی است. پس چگونه می‌توان از مکاتب سیاسی یا اجتماعی حمایت کرد؟
من
در میان حیوانات فقر نیست، چراکه آنها، ناآگاه از سلسله مراتب و بهره‌کشی، متکی به خود زندگی می‌کنند. فقر پدیده‌ای منحصر به انسان است، چون تنها اوست که همنوعانش را به بردگی می‌گیرد. تنها انسان تا این حد قادر به خود ـ بیزاری است.
من
اهمیت بی‌خوابی چنان عظیم است که وسوسه می‌شوم انسان را حیوانی ناتوان از خوابیدن تعریف کنم. چرا انسان را حیوان عاقل بدانیم در حالی که دیگر حیوانات نیز به همان اندازه معقول‌اند؟ اما در جهان خلقت حیوان دیگری نیست که بخواهد بخوابد و نتواند.
من
هر نکوهشی سرشار از حسد است. آیین بودا و مسیحیت کین‌توزی و عداوت رنج‌کشیدگان است.
من
اگر قرار بود در صحرایی هولناک خلوت گزینم، از همه‌چیز دست بشویم و در انزوای کامل به‌سر برم، باز هم هرگز خیال خوارشمردن مردم و لذت‌هایشان را به سر راه نمی‌دادم. حالا که نمی‌توان با ترک دنیا و انزوا واقعاً به جاودانگی پا نهاد، حالا که من نیز مثل بقیه خواهم مرد، چرا دیگران را خوار بشمارم و راه خود را تنها راه حق و حقیقت بدانم؟ تمام پیامبران بزرگ فاقد بصیرت و درکی انسانی‌اند.
من
عارفانی که از زندگی دست شستند و سر به بیابان گذاشتند باور داشتند که بر تمام ضعف‌های انسانی غلبه کرده‌اند. باور به دست‌یافتن به جاودانگی ذهنی به آنها توهم رهایی مطلق داد. با وجود این، نکوهش لذت و خوارشمردن انسانیت ناتوانی آنها از حقیقتاً رهاکردن خویش را آشکار می‌کند.
من
اشتیاق تنها شکل زندگی است که به‌کلی پرده‌ای در برابر مرگ می‌کشد.
من
عشق چهره‌های بسیاری دارد، جنبه‌های بسیار و کژتابی‌های بسیار، چنان‌که یافتن شکلی معیار برای آن دشوار است.
من
به انسان بودنم افتخار نمی‌کنم، چراکه بیش از آنچه باید به معنای آن آگاهم. فقط کسانی که این حال را عمیقاً تجربه نکرده‌اند به آن افتخار می‌کنند، زیرا برآن‌اند که انسان شوند.
من
هر روز بیش از پیش متقاعد می‌شوم که انسان، حیوانی اندوهگین است، رهاشده و محکوم به یافتن راه خود در زندگی.
من
هر روز بیش از پیش متقاعد می‌شوم که انسان، حیوانی اندوهگین است، رهاشده و محکوم به یافتن راه خود در زندگی.
من
ترحم نه‌تنها بی‌ثمر، توهین‌آمیز است. افزون بر آن، چگونه می‌توانید به دیگری ترحم کنید، وقتی خودتان به‌گونه‌ای شرم‌آور رنج می‌کشید؟ شفقت ازاین‌رو چنین فراگیر است که به هیچ‌چیز متعهدتان نمی‌کند! تا به حال کسی در این جهان از رنج دیگری نمرده است. آن کس که می‌گوید برای ما مرده، خودش نمرده؛ او را کشته‌اند.
من

حجم

۱۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۱۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۷۳,۲۰۰
۳۶,۶۰۰
۵۰%
تومان