بریده‌هایی از کتاب انواع زنان

غضب در برابر اقدامات نادرست، وفاداری به دوستان، قدرت در بیان نقطه‌نظرات و تمایل به فعال بودن از ویژگی‌های مثبت شخصیت آرتمیس و زنان آرتمیسی است. اما بی‌رحمی در مورد مجازات‌هایی که در نظر می‌گیرند به راستی وحشتناک است.

زن آرتمیسی معمولا از یک مرد یا در کل مردانی عصبانی می‌شود که او را تحقیر می‌کنند یا با احترام با چیزی که برای او ارزشمند است رفتار نمی‌کنند.

مشکلات روان‌شناختی که برای زنان آرتمیسی پیش می‌آید، معمولا بیشتر اطرافیانشان را آزار می‌دهد تا خودشان.

اسطورهٔ آرتمیس در میان قلمرو خودخواسته‌اش به همراه همراهان خودخواسته‌اش به گشت وگذار می‌پرداخت و هر آنچه که دوست داشت انجام می‌داد. برخلاف دیگر اسطوره‌های زن که قربانی اتفاقات مختلف شدند، آرتمیس هرگز رنج نکشید.

جورجیا اُکیف، مشهورتین زن هنرمند آمریکایی در سنین نود سالگی نیز همچنان مانند تمام طول عمرش در حال به تصویر کشیدن آرتمیس بود.

هکاته و آرتمیس هر دو اسطوره‌های ماه بودند که بر روی زمین در گردش بودند. ارتباط این دو اسطوره در زنان آرتمیسی میانسال که به سراغ حوزه‌های فراروانی، روان‌شناسی یا معنوی می‌روند دیده می‌شود که همان حس کنجکاوی را دارند که در دوران جوانی در دیگر تلاش‌های‌شان دنبال می‌کردند.

خیالبافی‌ها و رویاهای دوران یائسگی می‌تواند باعث شود یک زن آرتمیسی برون‌گرا برای سفر به دنیای درون تهییج شود.

زن آرتمیسی بین سال‌های سی وپنج تا پنجاه وپنج سالگی اگر دیگر کهن‌الگوها را در روان خود رشد نداده باشد، ممکن است دچار بحران میانسالی شود.

مرد که در وجود آرتمیس ویژگی‌های تحسین‌برانگیزی را می‌بیند که در وجود خودش رشد نیافته است، معمولا جذب قدرت اراده و روح مستقل او می‌شود. او به خاطر ویژگی‌هایی که معمولا «غیرزنانه» شناخته می‌شود. از زن بت می‌سازد. زن به خاطر قدرتش به چشم مرد زیبا می‌آید. زن ایده‌آل این مرد شبیه «زن شگفت‌انگیز» است که به شکل دیانا، تغییر قیافه داده است. (دیانا نام رومی آرتمیس است).

اما رابطه‌ای که بیش از همه با روحیات زن آرتمیسی ناسازگار است، رابطه‌ای است که در آن تضادها و درگیری‌های گذشته دختر ـ پدر در آن تکرار می‌شود. چنین شوهری از آرمان‌های همسرش حمایت نمی‌کند و مدام از او انتقاد کرده و زیر پای او را خالی می‌کند. در این مورد نیز زن آرتمیسی درست مانند رابطه با پدرش، با همسرش نیز مخالفت کرده و به کار خود ادامه می‌دهد.

معمولا رابطهٔ آپولو ـ آرتمیس با علائق آن‌ها به فعالیت در طبیعت همراه است. هر دوی آن‌ها ممکن است اسکی‌باز، دونده یا قهرمان زیبایی اندام باشند. اگر زن آرتمیسی نتواند مرد خود را در کوهنوردی، اسکی یا هر فعالیتی که به آن علاقه دارد با خود همراه کند، احساس می‌کند یکی از عناصر اصلی رابطه‌شان از بین رفته است.

یک زن آرتمیسی به‌طور کلی علاقه‌ای به تسلط بر مردان یا رابطه مادر ـ فرزندی با مردان ندارد. همچنین از مردانی که تمایل دارند مرکز زندگی‌اش باشند اجتناب می‌کنند.

آپولو نیز مانند خواهرش آرتمیس دوجنسیتی بود؛ بدین معنا که هر دوی آن‌ها دارای ویژگی‌هایی بودند که مربوط به جنس مخالف بود.

آرتمیس دارای یک برادر دوقلو، آپولو اسطورهٔ خورشید بود. او همتای مذکر آرتمیس بود. قلمرو آپولو شهر بود و قلمرو آرتمیس طبیعت. خورشید از آن آپولو بود و ماه از آن آرتمیس؛ حیوانات اهلی از آن آپولو و حیوانات وحشی از آن آرتمیس بودند. در جایگاه نسل دوم المپی‌ها، آپولو از نسل پسران بود و نه پدران. از طرفی او با قانون و عقلانیت سروکار داشت و از طرف دیگر اسطورهٔ پیشگویی بود (کاهنه‌های او در معبد دلفی پیشگویی می‌کردند) و با مسائل غیرعقلی مرتبط بود.

این روزها زن آرتمیسی نام خانوادگی خودش را حفظ می‌کند و آن را به نام خانوادگی همسرش تغییر نمی‌دهد.

ازدواج در سال‌های ابتدایی جوانی که زن آرتمیسی درگیر کار یا اهدافش است، برایش بسیار دور از ذهن است. علاوه بر آن، «در خانه ماندن» هیچ جذابیتی برای آرتمیس همیشه در حال حرکت ندارد.

برای یک زن آرتمیسی روابط زناشویی همان حکمی را دارد که برای مردان سنتی کارمحور. برای هر دوی آن‌ها روابط در وهلهٔ دوم قرار دارد. درگیری‌های شغلی، پروژه‌های خلاقانه یا آرمان برای آن‌ها در وهلهٔ اول قرار دارد.

به‌طور طبیعی زنان آرتمیسی دارای تمایلات حمایت از حقوق زنان هستند و آرمان‌هایی که این زنان به آن اعتقاد داشتند، در دل مخاطبان راه خود را پیدا کرد. زن آرتمیسی احساس می‌کند با مردان برابر است، او با آن‌ها رقابت می‌کند و احساس می‌کند نقش‌های کلیشه‌ای که از او انتظار می‌رود، غیرطبیعی است. پنهان کردن توانایی‌هایش ــ «اجازه نده مردان بفهمند تو چقدر باهوشی، بگذار مردان برنده شوند» (در بحث یا مسابقه تنیس) مخالف طبیعت اوست.

نوجوان آرتمیسی دختری است با رگه‌هایی از استقلال و شوقی برای اکتشاف.

زمانی که آرتمیس بخواهد کاری انجام دهد که نیاز به اجازهٔ والدینش داشته باشد، ممکن است وارد جبهه مخالف با آن‌ها شود. اگر پسرها بتوانند کاری را انجام دهند و او نتواند «چون او یک دختر است». او فریاد اعتراض سر می‌دهد. مخالفت و عدم رضایت می‌تواند اعتماد به‌نفس و عزت‌نفس او را خدشه‌دار کند؛ خصوصآ اگر پدر عزیزش از او به خاطر باوقار نبودن و این‌که هرگز مانند «دختر خاص او» رفتار نمی‌کند، انتقاد نماید و همزمان به عقاید، توانایی‌ها و آرمان‌های او انتقاد یا اهانت کند.