بریدههایی از کتاب انواع زنان
نویسنده:ژان شینودا بولن
مترجم:نیلوفر نواری
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۷۴ رأی
۴٫۰
(۷۴)
واضح است که نتیجهی همذاتپنداری با هرا میتواند منجر به ظلم به زنان شود. یک زن هرایی مجرد ممکن است احساس کند ناکامل یا شکست خورده است یا اینکه به سمت ازدواجی بد سوق داده شود.
Z
زن هرایی زمانی که ازدواج میکند (بیش از هر نوع زن دیگری) احساس پیوند میکند؛ در خوبیها و بدیها. وقتی که نوبت به «بدیها» میرسد، معمولا کهنالگوی هرا با حمایت فرهنگ، مانع از آن میشود که او از یک ازدواج نامناسب خارج شود. اعتقادات فرهنگی و انتظارات خانوادگی با یکدیگر «توطئه کرده» تا زن را همچنان در کنار مردی معتاد یا مردی که همسرش را کتک میزند، نگه دارند.
Z
بسیاری از زنان هرایی تصویری از یک شوهر ایدهآل را بر روی یک مرد فرافکنی کرده و بعد وقتی مرد مطابق با انتظارات آنها عمل نمیکند، شاکی و عصبانی میشوند.
Z
اینکه آیا زن هرایی فعالیتهای خود را پس از ازدواج محدود کرده و فقط نقش همسری را ایفا میکند یا خیر، بستگی به قدرت کهنالگو، میزان رشد دیگر جنبههای شخصیتی پیش از ازدواج و میزان حمایت شوهر از او برای فرا رفتن از مرزهای هرا دارد. شوهران حسود و تملکطلب که از همسرانشان انتظار دارند مطابق با خواستههای آن عمل نمایند، با کهنالگوی هرا همدست شده تا وجود زن را به فقط هرا بودن تنزل دهند.
Z
مردی که با یک زن هرایی ازدواج میکند، به زودی متوجه میشود که او دیگر زن قبل از ازدواج نیست. او پیش از آنکه زندگیاش را محدود به نقش همسریاش کند، علائق گستردهتری داشته است. تأثیر سایر اسطورهها وقتی زن هرایی ازدواج میکند، به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکند.
Z
تا زمانی که میل غریزی زن هرایی برآورده نشده است، اصلیترین کار او یافتن یک مرد است و نداشتن همسر برایش تبدیل به منبع اصلی غم و اندوه میشود. وقتی که او به دنبال همسر میگردد، چه مشغول درس و کار باشد و چه با دوستانش بیرون برود، همهی این کارها به این امید است که شوهری بیابد.
Z
هرا اثر غیرقابل انکاری بر زندگی بسیاری از زنان دارد. برخی دیگر از کهنالگوها زمانی که به شکل مثبت خود در زندگی ظاهر میشوند، به اندازهی هرا رضایتبخش نیستند؛ اما تمام کهنالگوها در شکل منفی خود، قدرت تخریبی کمتری نسبت به هرا دارد.
Z
برخی از زنان هرایی هرگز از غم فقدان شوهرانشان بیرون نمیآیند.
اما زنان هرایی خوششانس آنهایی هستند که همراه با شوهرانشان وارد دوران کهنسالی شده و سالگرد ازدواج طلاییشان را با هم جشن میگیرند.
Z
زن هرایی معمولا با فرزندانش خیلی صمیمی نیست و همیشه شوهرش را در اولویت قرار میدهد. او دوستان صمیمی ندارد و همهی فعالیتهای اجتماعیاش را جوری تنظیم کرده که همهی کارها را به عنوان یک زوج انجام دهد. و همانطور که پیشتر ذکر شد، ممکن است از گروههای اجتماعی کنار گذاشته شود؛ همانگونه که خودش تمایل داشت این کار را با دیگر زنان مجرد انجام دهد.
Z
برای زن هرایی که از مرحلهی هرای دوشیزه به هرای کامل رفته است، تبدیل شدن به هرای بیوه سختترین دوران زندگی است. میلیونها زنی که بیشتر از شوهرانشان عمر میکنند، این موقعیت را تجربه مینمایند. وقتی زن هرایی بیوه میشود، نه تنها شوهرش را، بلکه نقش همسری خود را که به زندگی معنا و هویت میبخشید، از دست میدهد. آنگاه احساس بیارزشی میکند.
Z
اگر زنان هرایی ازدواجی پایدار با مردانی داشته باشند که به درجهای از موفقیت و مقام رسیدهاند و قدر همسرانشان را نیز میدانند، میانسالی بهترین سالهای زندگی آنهاست. در مقابل، وضعیت هرای مجرد، مطلقه یا بیوه، رقتانگیز است.
Z
من گاهی در تجربهی کاری خود بزرگسالانی را دیدهام که در خانوادههایی سنتی رشد یافتهاند که در آن پدر رئیس خانه، نانآور و دیکتاتوری کوچک بوده است. چنین بیمارانی مادر را در مقام حمایتگر و تغذیهکننده تجربه کردهاند؛ اما اذعان دارند که او هرگز به عنوان سپری بین شوهرش و بچهها عمل نکردهاند. بچهها همیشه در مواجهه با پدرشان تنها بودهاند؛ فارغ از اینکه پدر چقدر بیمنطق یا غیرقابل کنترل عمل میکرده است.
Z
زمانی که زن هرایی مجبور باشد بین شوهر و فرزندانش یکی را انتخاب کند، او معمولا به منظور حفظ شوهرش، بهترین علائق فرزندان را قربانی میکند.
Z
زن هرایی معمولا به این دلیل صاحب فرزند میشود که این کار بخشی از وظایف همسری است. او چندان غریزهی مادری در وجودش ندارد؛ مگر آنکه دیمیتر نیز کهنالگویی فعال در روانش باشد.
Z
صرفنظر از میزان عدم رضایتی که زن هرایی میتواند از ازدواج خود داشته باشد، کمتر از تمام اسطورهها به سراغ طلاق میرود. مانند خود اسطورهی هرا که تحقیر شد و مورد سوءاستفاده قرار گرفت، زن هرایی نیز میتواند رفتارهای نامناسب را تحمل کند. او در اعماق وجودش احساس تأهل میکند و طلاق برایش غیرقابل تصور است؛ حتی اگر برایش اتفاق بیفتد.
Z
زن هرایی از عدم توجه شوهرش به مقولهی ازدواج بسیار آسیب میبیند. مرد معمولا جذب دیگر سرگرمیها و معمولا آنهایی میشود که به نوعی با قدرت در ارتباطند ــ مانند معاملات تجاری و پیوندهای سیاسی ــ و این مشغولیتهای اصلیاش را هرگز با همسرش شریک نمیشود. در نتیجه زن احساس خلأ عمیقی در مرکز روانش میکند.
Z
میزان خوشبختی زن هرایی به میزان ازخودگذشتگی شوهر، اهمیتی که او برای ازدواج قائل است و قدردانی که از همسرش به عمل میآورد بستگی دارد. اما زن هرایی جذب مردان موفقی میشود که بسیاری از آنها دلیل موفقیتشان این است که زندگی خود را وقف کارشان کردهاند و در اصل با شغلشان ازدواج نمودهاند. در نتیجه زن ممکن است علیرغم متأهل بودن احساس خوشبختی نکند؛ حتی اگر هیچگونه خیانتی از شوهر سر نزند. اگر ازدواج برای شوهر اهمیت چندانی نداشته باشد، نمیتواند برای زن هرایی منبع رضایت باشد.
Z
عدم بلوغ عاطفی مرد باعث میشود او در رابطه با زنان به جای عمق به دنبال تعدد باشد و نتیجه این موضوع تمایل به روابط متعدد است که زن هرایی نمیتواند تحمل کند. او میتواند مرد تاجری باشد که وقتی برای کار از شهر خارج میشود از تفریحات یکشبه لذت ببرد. او از فتح و هیجان رابطه با زنی جدید مسرور میشود و تصور میکند اگر همسرش از موضوع خبردار نشود، آسیبی نمیبیند. او از صحبت کردن درباره روابط یا بحث کردن دربارهی رفتارش متنفر است و بنابراین زن هرایی از هر دوی اینها اجتناب میکند.
Z
زن هرایی جذب مردان موفق و با کفایت میشود؛ تعریفی که بسته به طبقه اجتماعی و خانوادگی او میتواند تفاوت کند.
Z
زنان هرایی به این دلیل با یکدیگر قطع رابطه میکنند که به این باور درونی راسخ رسیدهاند که زن بدون شوهر هیچ نیست.
Z
حجم
۴۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۰۳ صفحه
حجم
۴۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۰۳ صفحه
قیمت:
۱۳۱,۰۰۰
۷۸,۶۰۰۴۰%
تومان