بریدههایی از کتاب انواع زنان
نویسنده:ژان شینودا بولن
مترجم:نیلوفر نواری
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۷۴ رأی
۴٫۰
(۷۴)
برای یک زن هرایی که ارتباطش با دیگر زنان فقط در قالب روابط متأهلی است، پیوند با زنان برایش بیشتر یک اتحاد دوستانه است تا یک دوستی شخصی. در نتیجه زن هرایی بهراحتی با یک دوست مطلقه یا بیوه قطع رابطه میکند؛ حتی اگر سالها با یکدیگر مراودات اجتماعی داشته باشند؛ چرا که آن دوست دیگر زوج نیست.
Z
زن هرایی معمولا اهمیت خاصی برای دوستی با دیگر زنان قائل نیست و عمومآ دوست صمیمی ندارد. او ترجیح میدهد با شوهرش باشد و همه کارش را با او انجام دهد. اگر او دوستی صمیمی و طولانی مدتی با زنی داشته باشد، حتماً پای کهنالگوی دیگری در میان است.
Z
یک زن هرایی فقط در ظاهر یک زن شاغل متأهل به نظر میآید؛ در اصل شغل اصلی او ازدواجش است.
در این عصر دوشغلهها، که دو حقوق برای گذران زندگی لازم است، بسیاری از همسران شاغل زنان هرایی هستند. این زنان هرایی هستند که همیشه میگویند: «هرجا بروی، من هم میآیم».
Z
زن هرایی میتواند در شغل خود بسیار عالی باشد و به پیشرفت و شهرت دست پیدا کند. اما اگر ازدواج نکرده باشد، هیچکدام از اینها برایش ارزشی نخواهد داشت. او از دیدگاه خودش، علیرغم تمام دستاوردها، خود را یک شکست خورده میداند.
Z
برای زن هرایی، شغل در درجه دوم اهمیت قرار دارد؛ درست به مانند دانشگاه، تحصیلات، شغل، حرفه یا عنوان او هرچه که باشد، زمانی که نیروی هرا در روان زنی قوی باشد، شغل برایش فقط کاری است که انجام میدهد؛ نه یک بخش مهم از هویت او.
Z
هرا به دانشگاه به عنوان فرصتی برای یافتن همسر مینگرد. اگر او باهوش و بااستعداد باشد معمولا عملکرد خوبی در دانشگاه خواهد داشت؛ به گونهای که استادانش گمان خواهند کرد که او در درس بسیار جدی است.
Z
برخی زنان هرایی در طول دوره دبیرستان یا بلافاصله پس از آن، ازدواج میکنند تا «خالهبازی» خود را هرچه زودتر از سر بگیرند. اما بسیاری از روابط عاشقانه دوران دبیرستان شکست میخورند و پایان اولین رابطهی جدی مترادف است با اولین زخم عاطفی جدی هرای جوان.
Z
هرای نوجوان اگر رابطهای پایدار داشته باشد، در بالاترین حالت رضایت است. او دختری است که با افتخار تمام حلقهی نامزدش را با زنجیری به گردنش آویزان میکند، درباره عروسی باشکوهشان خیالبافی میکند و روی دفترچههایش اسمش را با عنوان «خانم فلانی» با نام فامیل همسر آیندهاش مینویسد.
داشتن احساساتی پایدار برای او اهمیت حیاتی دارد.
Z
کرونوس و رئا تصویری منفی و اغراق شده از یک ازدواج مردسالارانه را به نمایش میگذارند: شوهر، مردی قدرتمند و سلطهجوست که نمیتواند هیچ نوع رقابتی را از طرف فرزندانش تحمل کرده یا به همسرش اجازه دهد هیچ نوع علاقهی جدیدی داشته باشد. زن به طرزی منفعلانه، تنها با پنهان کردن رازها از شوهر یا استفاده از حقه میتواند در برابر او مقاومت کند. هرا یکی از بچههایی بود که همراه با دیگر خواهر و برادرهای بلعیده شدهاش دارای دو پدر و مادر بودند. او پس از آزاد شدن از بطن پدرش، در محیطی طبیعی به همراه او الههی طبیعت به عنوان پدر و مادر خواندهاش بزرگ شد.
Z
هرای کوچک را در سنین چهار یا پنج سال میتوان مشغول خالهبازی دید که در حالی که همبازیاش را به سمت در اتاق هدایت میکند میگوید: «الآن تو بابایی، پس برو سر کار». او در تلاش برای اینکه مانند «آدمبزرگها» به نظر بیاید، همهجا را جارو میکند و شامی متشکل از سالادی که با چمنها و کیکی که با گِل باغچه درست کرده است، روی میز میگذارد و انتظار مهمترین اتفاق روزمرهی هرا را میکشد که همان بازگشت شوهر به خانه و نشستن او بر سر میز شام است.
Z
زن هرایی از اینکه شوهرش را مرکز زندگیاش کند لذت میبرد. همگان میدانند که شوهر او برایش در اولویت قرار دارد. فرزندان زن هرایی این قانون کلی او را به خوبی میدانند: همیشه بهترینها برای پدر است. افراد دیگر نیز به سرعت نکته را میگیرند: او آنها را معطل نگه میدارد تا همه چیز را با شوهر هماهنگ کند.
Z
زن هرایی در بیشمار زنانی متجلی میشود که میتوان آنها را «بانو» نامید؛ به طور معمول پیش از ازدواج دوشیزه بوده، دهها سال به همسر خود وفادار ماند تا زمانی که بیوه شده و پس از آن نیز با مستمری اجتماعی روزگار را میگذراند.
Z
اگر در ارتباط بودن با مردانی که تمایلی به ازدواج ندارند، زن را از همسر شدن بازمیدارد، او باید خود را از شر اینگونه مردان خلاص کرده و رفتارهایی را که باعث میشود چنین مردانی را به سمت خود جذب کند، کنار بگذارد. او همچنین باید عقاید خود دربارهی مردانی که دارای ارزشهای سنتی هستند را بازبینی کرده؛ چرا که ممکن است نسبت به مردانی که تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده دارند، دچار قضاوت و بدبینی باشد.
Z
اگر زن، مردی را دوست دارد که خواهان وفاداری زن است، زن باید بین مجرد ماندن و آن مرد یکی را انتخاب کند. او باید تصمیم بگیرد که بیتعهدیهای آفرودیت یا استقلال آرتمیس را کنار گذاشته و به هرا توجه کند. تصمیم آگاهانه برای همسری هرایی بودن میتواند پیوند زن با کهنالگو را تقویت کند.
Z
کهنالگوی هرا زنان را مستعد میسازد تا خطای همسرشان را ــ که خود از لحاظ عاطفی به او وابسته هستند ــ به گردن دیگران بیاندازند. زنان هرایی به این درد و شکست با خشم و عمل واکنش میدهند (برخلاف دیمیتر و پرسفون که واکنششان افسردگی است).
Z
دو مقصود از سه مقصود ازدواج، یکی ارضای نیاز درونی به همسر بودن و دومی شناخته شدن به عنوان زن و شوهر در سطح اجتماع است. اما کهنالگوی ازدواج بیانگر مقصود سومی در سطح عرفانی است و آن تلاش برای رسیدن به کمال از طریق «ازدواج مقدس» است. مراسم مذهبی ازدواج که بر روی جنبه مقدس آن تأکید دارد ــ و آن را به عنوان وحدتی معنوی یا آیینی مذهبی که از طریق آن برکت جاری میشود، نشان میدهد ــ بازآفرینی معاصر آیینهای مقدس هراست.
Z
زمانی که هرا نیروی انگیزشی یک زن باشد، تعهد او مشروط نخواهد بود. ازدواج برای او به معنای ماندن «در خوبیها و بدیها» ست.
Z
فرهنگ ما به گونهای است که تا همین اواخر، دیدگاه نانسی ریگان را به شدت تبلیغ میکرد: «ازدواج کردن» اصلیترین وظیفهی یک زن به شمار میآمد. حتی امروز نیز که تحصیلات و اهداف شغلی اهمیت بالایی دارند، بیشتر زنان نمیتوانند از احساس فشار ناشی از انتظارات اجتماعی مبنی بر اینکه «بشین سر جات و ازدواج کن» فرار کنند. به علاوه، ذهنیت «کشتی نوح» نیز غالب است: انسانها باید جفت باشند؛ مانند کفشها و جورابها! این عرف اجتماعی، باعث میشود زنان مجرد احساس کشتی شکستگی کنند. در نتیجه، همانگونه که اگر زن بر طبق کهنالگوی هرا رفتار کند، اعتبار و تأییدی مثبت را دریافت میکند، اگر منطبق با آن عمل ننماید، عواقبی منفی انتظارش را خواهد کشید.
Z
زمانی که زنی با نیاز شدید همسر بودن، وارد یک رابطهی متعهدانه میشود، بیشتر تمایلاتی که کهنالگوی هرا برای همسر بودن در روان زن ایجاد میکند، برآورده میشوند. اما او همچنان میل شدیدی برای خودِ ازدواج در درونش احساس میکند. او نیاز به اعتبار و عزت و احترامی دارد که ازدواج برایش به ارمغان میآورد و میخواهد با عنوان «خانم آقای فلانی» شناخته شود. او نمیخواهد با شریک زندگیاش فقط زندگی کند. او نیاز به تأیید بیرونی دارد و عروسی باشکوه در کلیسا را به مراتب به یک مسافرت تفریحی یا ثبت ازدواج در دفترخانه ترجیح میدهد.
Z
کهنالگوی هرا بیش و پیش از هر چیز نمود تمایل یک زن به همسر بودن است. زنی که کهنالگوی هرا در وجودش قوی باشد، بدون شریک، احساس نقصان اساسی میکند. او از غریزه «خدادادی» ازدواج انگیزه میگیرد. غمی که او از نداشتن شریک زندگی در وجودش احساس میکند، به اندازهی تجربهی درونی زن بدون فرزندی که قویترین تمایل را به داشتن فرزند دارد، دردناک و عمیق است.
Z
حجم
۴۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۰۳ صفحه
حجم
۴۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۰۳ صفحه
قیمت:
۱۳۱,۰۰۰
۷۸,۶۰۰۴۰%
تومان