بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بوی مهربانی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بوی مهربانی

بریده‌هایی از کتاب بوی مهربانی

امتیاز:
۴.۹از ۱۰ رأی
۴٫۹
(۱۰)
کاش قیمت حیات، قیمت عزت، قیمت بهشت و حتی قیمت خدا را می‌دانستیم! آن وقت می‌فهمیدیم این همه زیبایی و خیر و سرمایه را از اوّل روز تا پایان شب به چه بهای اندکی و حقیری از دست می‌دهیم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
چه دیر سر در پی یافتن «معنی بودن و نحوۀ بودن» می‌گذاریم و وحشتناک‌تر از آن، چه دیر به یاد «مرگ» و چگونه مردن می‌افتیم.
F313
نمی‌توان حسینی بود و مهدوی نبود
F313
فقط کافی است که چشم را خوب باز کنی تا با یک نفس عمیق بتوانی بوی گل‌ها را استشمام کنی.
F313
کدامیک ازما مطمئن است که طی ماه‌های آینده و حتّی همین هفتۀ امام غایب علیه‌السلام، ظهور نمی‌کند؟
F313
بزرگی آدم‌ها را با چی می‌شود سنجید؟
F313
درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
ツAlirezaツ
به قول هوشنگ ابتهاج: گذشت عمر و به دل عشوه می‌خریم هنوز که هست در پس شام سیاه صبح سپید
ツAlirezaツ
گاه فکر می‌کنم زندگی چیزی مابین همین بودن و نبودن است. چیزی مثل انتظار کشیدن! ماندن در دو راهۀ دلزدگی از بودن‌های موهوم و بیهوده و طلب حیاتی که عین ماندگاری است. چیزی حد فاصل معنی داشتن و بی‌معنی بودن. و انتظار، به همه چیز معنی می‌دهد!
ツAlirezaツ
اگر شیعیان ـ‌که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ به عهدی که به ما داشتند وفا می‌کردند فیض دیدار ما از آنان سلب نمی‌شد. این جمله یک سکته یا شوکی شدید بود. یک مرتبۀ دیگر این جمله را به دقت بخوان! مثل این می‌ماند که مسلمان خیلی ظریف و بی‌صدا امام خودشان را وادار به غیبت کرده باشند و بعد بانگ و فریاد برآورند که چه نشسته‌اید که امام در پردۀ غیبت رفت و برای خالی نبودن عریضه هر سال برای میلاد مبارکش جشن بگیرند. شیرینی و نقل و نبات بخورند و دوباره به سر و کار و بار خودشان بروندتا سال بعد و آب هم از آب تکان نخورد.
ツAlirezaツ
ما را نه سر دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز زخ پرده که مشتاق نگاهیم
ツAlirezaツ
من داشتن این همه رنج را به راحتی بی‌غمی و بی‌دردی ترجیح می‌دهم،
F313
من هم روزی فکر می‌کردم «دانشگاه» تنها جای آموختن است. از شما پنهان نماند در همان سال‌های دانشجویی پی بردم بسیاری از «فرصت‌سوزی‌ها» دانسته یا نادانسته در همین اماکن رخ می‌دهد.
F313
امام زمان، صاحب‌الزمان، نقطۀ عدل عالم ملک و ملکوت و ظلم و تمام‌قد عدالت است که بی او هیچ چیز معنی نمی‌دهد. و با او همه چیز مقصد و مأوا می‌یابد
F313
ظلم، یعنی این که دانایی خانه‌نشین شود و نادانی مجال آن بیابد تا هر روز هر چه خواست در روزنامه‌ها بنویسد و پز دانایی و توانایی بدهد و بر همه فخر بفروشد؛
F313
ظلم، یعنی خود را دیندار و مسلمان و مؤمن نشان دادن برای گرفتن پست و مقام و جاه و جلال؛
F313
حیف از این جوانی که در سکوت بگذرد، سکوت در وقت دیدن بی عدالتی و ظلم!
F313
«از ما دور نساخته آنان (شیعیان) را مگر آنچه که می‌کنند، از آن باخبریم و از آن ناخشنودیم»
F313
برای خلاص شدن راهی جز توسل و تمسک به ولایت امام زمان‌علیه‌السلام نیست؛
F313
از همه آنچه که مرا از دیدار او باز می‌دارد بیزارم!
F313

حجم

۸۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۸۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان