- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب همپای صاعقه
- بریدهها
بریدههایی از کتاب همپای صاعقه
۴٫۷
(۱۵)
سؤال من از شما این است که توی این چندین ماه، شما به چه صورتی گوسفندهای خودت را برای چریدن به منطقهی تحت اشغال دشمن میبری؟ از کدام شیارها و زمینها رد میشوی که خودت و گلهات گیر سربازهای عراقی نمیافتید؟
سید مهدی
همّت با رد و بدل کردن چند پیام بیاساس و کاذب و فریب دادن عراقیها، ضمن آزمایش و تشخیص استعداد توپخانهی سپاه چهارم در منطقه، به جرأت میتوانم بگویم که نزدیک به پنج هزار گلولهی آنها را به هدر داد؛ آن هم در موقعیتی که هیچ نیروی خودییی در منطقه نبود که از این اجرای آتش سنگین دشمن آسیب ببیند.
سید مهدی
برادر جهروتیزاده گفت: پس شما ساعت شش بعدازظهر اینجا باشید تا از دوکوهه برویم به انبار و مینها را بیاوریم. ما پیش خودمان فکر میکردیم که میرویم به یک انبار پر از مین، مینهای مورد نیاز را توی گونی میریزیم و کول میگیریم و به دوکوهه میآوریم.
سید مهدی
از آنجا که دستمان از بابت خشاب اضافی و حتی جیب خشاب خالی بود، نفرات آن گروهان را به صف کردیم؛ یکی یکی میآمدند و ما فشنگها را با بیل انفرادی توی جیب بادگیر و یا داخل چفیهی آنها خالی میکردیم.
سید مهدی
در این پادگان، تنوع جالبی از چهرهها، زبانها و لهجههای اکثر مناطق کشور در دوکوهه به وجود آمده بود. انگار ایران اسلامی، از هر خطهی خود، جمعی از بهترین فرزندانش را گلچین کرده و به دوکوهه فرستاده بود.
سید مهدی
آقای همّت معمولاً چگونگی اجرای مانور در عملیات و محل استقرار یگانها و قسمتها و عارضههای زمین را با استفاده از قسمتهای دست خود (انگشتان، مشت گره کرده، ساعد، آرنج، بازو و کتف) تشریح میکرد و این عادت، به لحاظ سهولت و سرعت، در کار توجیه مخاطب بود. او آن شب هم با همین شیوهی خاص خودش، برای فرماندهان گروهانها توضیح داد
سید مهدی
در حقیقت، این اقدام عراق با هدف سیاسی و برای افزایش فشار بینالمللی به ایران انجام گرفت؛ به طوری که علیرغم شکست از ایران، حامیان بغداد حاضر نشدند هیچگونه امتیازی به ایران مبنی بر محکوم کردن متجاوز و پرداخت خسارت به ایران واگذار کنند. در چنین شرایطی، ایران چه راه حلی به جز ادامهی پیکار در برابر خود میدید؟
Husain Gh
بدین ترتیب، پس از یک سال و نیم نبرد، «سرعتِ عمل» نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی یگانهای رزمی و نقل و انتقال سریع نیروها به مناطق عملیاتی، مهمترین عامل در کسب پیروزی بر دشمن به شمار میآمد.
Husain Gh
خدمهی تاو که درمانده بود، گفت: تو دیگر کی هستی؟ یک بار جرینگی میگذاری بیخ گوش آدم، یک بار میگویی حلالام کن!
محمود گفت: من نوکر تو و همهی این بچهها هستم. یا بزن، یا حلالام کن. طرف دیگر نرم شد. صورتاش را به صورت محمود نزدیک کرد. او را بوسید و برگشت طرف جیپ و سوار شد. جیپ که داشت از کنار ما به سمت جلو میرفت، خدمهی موشک تاو به صدای بلند و لحنی مردانه به محمود گفت: آن کسی را که باید بزنم، تو نیستی عشقی! و بعد با انگشت اشاره، تانکهای عراقی را به ما نشان داد که داشتند جلو میآمدند...
سید مهدی
گفت: ما پشت توپخانهی دشمن قرار داریم و آمادهایم تا بزنیم. آمادهی شلیک هستیم. رمز را بگویید تا ما حمله کنیم.
خُب، این خیلی عجیب بود! چون توپخانهی دشمن، جزء آخرین مناطقی بود که احمد میبایست [به آن] میرسید. در حقیقت میبایست خیلی از خاکریزهای دشمن را تصرف میکردند، خیلی ازخطوط عراق سقوط میکرد، بعد آنها میرسیدند به مقر توپخانه؛ نه اینکه [بدون طی این مراحل]، با دسترسی پیدا کردن به عمق دشمن، مواضع اورا در عمق منهدم کنند. این برای ما خیلی تعجبآور بود.
سید مهدی
.. از ساعت چهار به بعد، توپخانهی سنگین دشمن واقع در علیگره زد که به طرف مناطق [شوش و غرب] دزفول شلیک میکرد، دیگر صدایش در نمیآمد. حال دو احتمال وجود داشت: یا پیشقراولان جبههی نصر توانسته بودند توپخانهی دشمن را تصرف کنند؛ یا دشمن خود توپخانهاش را به عقب کشیده بود. احتمال اول به معجزه بیشتر شباهت داشت تا به واقعیت؛ اما اتفاق افتاده بود! ... آری، توپخانهی سنگین دشمن، با همهی تجهیزات آن، سالم به تصرف رزمندگان ما در آمده بود.
سید مهدی
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۱۲ صفحه
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۱۲ صفحه
قیمت:
۱۸۲,۰۰۰
۹۱,۰۰۰۵۰%
تومان