بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در خانه اگر کس است٫٫٫ (۲ مجموعه داستان) | صفحه ۶ | طاقچه
کتاب در خانه اگر کس است... (۲ مجموعه داستان) اثر مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره

بریده‌هایی از کتاب در خانه اگر کس است... (۲ مجموعه داستان)

۴٫۴
(۳۶)
چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می‌شود امام زمان؟ عج؟ را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» از وقتی این حرف را زدند، قرآن‌خواندن روزانه‌ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان؟ عج؟ داشته باشم؟» بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی می‌خواد آقا امام زمان؟ عج؟ رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.» سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم‌هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
کاربر ۵۱۱۲۴۸۰
چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می‌شود امام زمان؟ عج؟ را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» از وقتی این حرف را زدند، قرآن‌خواندن روزانه‌ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان؟ عج؟ داشته باشم؟» بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی می‌خواد آقا امام زمان؟ عج؟ رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.» سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم‌هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
کاربر ۵۱۱۲۴۸۰
توی جلسه، آقا بین صحبت‌های‌شان فرمودند: «کتابی هست که همهٔ دعاها در آن موجود است.» گوشم را تیز کردم تا اسم کتاب را بشنوم، اما بحث عوض شد و حرف دیگری از آن کتاب زده نشد. بعد از جلسه یک تکه کاغذ برداشتم و رفتم خدمت آقا. همان‌طورکه خودکار را برای نوشتن آماده کرده بودم، پرسیدم: «آقا! اسم اون کتابی که فرمودید رو می‌خواستم.» آقا لبخندی زدند و گفتند: «قرآن»
اذا ماتوا انتبهوا
تا شنیدم سفر کربلایم جور شده، اول از همه خدمت آقا رسیدم و خبر را دادم. آقا پرسیدند: «از اطرافیانت حلالیت طلبیده‌ای؟» خشکم زد. آقا سکوت را شکستند: «آن نگاه‌های تندی که به این و آن کردی، نمی‌گذارد زمانی که احتیاج به نگاه اهل بیت (ع) داری، به تو نگاه کنند.»
اذا ماتوا انتبهوا
ما کنار آقا ایستاده بودیم تا یک‌وقت ازدحام جمعیت اذیت‌شان نکند. هر کدام از افرادی که دور آقا جمع شده بودند، خواسته‌ای داشتند. یکی التماس دعا می‌گفت و دیگری تبرکی می‌خواست. دوستم چندبار به یک نفر تذکر داد؛ اما آن مرد توجه نمی‌کرد. چسبیده بود به آقا و کنار نمی‌رفت. آخر سر دوستم رو به مرد گفت: «من با دیوار که حرف نمی‌زنم! با شما هستم...» به خانهٔ آقا که رسیدیم، آقا دوستم را صدا زدند و گفتند: «این چه حرفی بود که شما به آن آقا گفتید؟ مگر ما به حرف بزرگان‌مان گوش می‌کنیم که دیگران به حرف ما گوش کنند؟»
اذا ماتوا انتبهوا
«اگر چنانچه حاجتی دارید، باید برای دیگران بخواهید. مثلاً اگر شما خانه ندارید و از خدا خانه می‌خواهید، دعا کنید برای بی‌خانه‌ها. فرشته‌ها برای شما دعا می‌کنند و آن فرشته‌ها چون معصومند، دعای‌شان به استجابت نزدیک‌تر است...»
میرزا ابراهیم
چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می‌شود امام زمان؟ عج؟ را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» از وقتی این حرف را زدند، قرآن‌خواندن روزانه‌ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان؟ عج؟ داشته باشم؟» بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی می‌خواد آقا امام زمان؟ عج؟ رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.» سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم‌هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
محیا
نمی‌رفت. آخر سر دوستم رو به مرد گفت: «من با دیوار که حرف نمی‌زنم! با شما هستم...» به خانهٔ آقا که رسیدیم، آقا دوستم را صدا زدند و گفتند: «این چه حرفی بود که شما به آن آقا گفتید؟ مگر ما به حرف بزرگان‌مان گوش می‌کنیم که دیگران به حرف ما گوش کنند؟»
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
با تعجب سر می‌چرخانم سمت خدّام. چشمم می‌خورد به تابلوی دست یکی‌شان که رویش نوشته شده: «توصیهٔ حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت». آقا چهره‌اش در هم رفته است. درست مثل سال‌ها قبل که روی جلد کتابی قبل از نامش کلمهٔ «آیت‌الله» را دیده بود.
Alla
مهربانی را به سمت ما کوچاند به شکل خلوت خود بود و عاشقانه‌ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد.
Alla

حجم

۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
۲,۵۰۰
۵۰%
تومان