بریدههایی از کتاب فرستاده
۲٫۸
(۶)
یک ماه بعد، رایس و لاوروف در یکی از جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای اولین بار پس از بحران گرجستان با یکدیگر دیدار کردند. آنها توافق کردند برای قطعنامه جدیدی علیه ایران فشار بیاورند تا نشان دهند اختلافات بر سر گرجستان، بر همکاری ایالات متحده و روسیه در مورد برنامه هستهای ایران تأثیری نمیگذارد. در مجاب کردن دیگران برای این قطعنامه در شورای امنیت، همپیمانی بهتر از رئیسجمهوری ایران، محمود احمدینژاد، نداشتم؛ بهخاطر سخنرانی افراطی او در مجمع عمومی، حتی اندونزی هم از قطعنامه ۱۸۳۵ حمایت کرد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
۳ مارس، شورای امنیت با ۱۴ رأی موافق، صفر رأی ممتنع و یک رأی مخالف به تصویب قطعنامه ۱۸۰۳ رأی داد. رویهمرفته، این یک پیروزی تاکتیکی برای جامعه بینالمللی، اما یک پیروزی استراتژیک برای ایران بود. تهران برای برنامه هستهای خود زمان را خرید و فهمید که حتی برای تحریمهای متوسط، چقدر تمایل کمی وجود دارد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مسکو واقعاً از چشمانداز هستهای ایران احساس خطر میکرد؛ اما نمیخواست روابط بین ایران و غرب عادیسازی شود؛ این باعث میشد که ایران از روسیه رو بگرداند. بنابراین، حالت ایدهآل برای روسیه این بود: خصومت بین ایران و غرب، بدون جنگ و همراه با محدودیتهایی علیه سلاحهای هستهای ایران. اروپاییها تا جایی که میتوانستند منافع اقتصادی خودشان را حفظ کنند، آماده رویارویی با ایران بودند. آنها معاملات اقتصادیای که بهطرز نامتناسبی ایالات متحده را متضرر میکرد، با خوشحالی تحریم میکردند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
رایس اضافه کرد که بعضی از مقامات کاخ سفید از سیاست بسیار آشتیجویانه او در قبال ایران، واقعاً ناراضی هستند و دارند آن را سر من خالی میکنند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
وقتی در اوایل سال ۲۰۰۷، با شاه دیدار کردم او مرا به یک اتاق کنفرانس خصوصی برد و در آنجا رئیس اطلاعات به من کاغذی را نشان داد که به اعتقاد سعودیها از دفتر نخستوزیر عراق بیرون آمده بود. ظاهراً دستوری با امضای مالکی بود مبنی بر اینکه تعدادی از عربهای سنی را ترور کنند؛ نام تمام این افراد در آن سند ذکر شده بود. به شاه گفتم باید ساختگی باشد. اگر قرار بود مالکی چنین اقداماتی بکند، که من قبول نداشتم، آنقدر کودن نبود که دستور آن را روی سربرگ رسمی دفترش امضاء کند. هر کس آن را جعل کرده بود به هدفش رسیده بود (نه من و نه جانشینان بعدی من، نتوانستیم روابط سعودی ـ عراقی را دوباره وارد مسیر کنیم).
منمشتعلعشقعلیمچکنم
ایالات متحده متعهد میشود به افغانستان کمک کند و در عوض، افغانستان تعهد میکند که آمریکا به پایگاههایش دسترسی و آزادیِ عمل نظامی داشته باشد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
اربابان جنگ و اربابان مواد مخدر دردسر بودند، اما پاکستان بزرگترینِ ویرانگران بود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
بحث تا حدود ساعت ۴ صبح به طول انجامید. در آن زمان ظریف بلند شد، قانونی را به گوشهای فرا خواند و چیزی در گوشش نجوا کرد. نیوزویک بعداً گزارش داد که او گفته: «این بهترین چیزی است که میتوانی بهدست آوری.» در هرحال، ظریف نظر موافق قانونی را جلب کرد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
به هر نحو ممکن به او فهماندم که او باید برود.
ربانی پرسید: «واقعاً این کار را میکنید؟» جواب دادم: «قطعاً.»
ربانی قول داد که در مدت کوتاهی در مورد فهرست تصمیم بگیرد.
از شانس خوب، یکی از هواپیماهای ایالات متحده روز بعد موشکی نزدیک خانه ربانی پرتاب کرد. به کسی در این حمله آسیبی نرسید اما ربانی اینطور نتیجه گرفت که ما داریم برایش علامت میفرستیم.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
دهها نماینده شاخص (تکنوکراتها، مقامات دولت قبل، روشنفکران و دیگر کسانی که در تبعید بهسر میبردند) در نهایت، در کنفرانس نوامبر سال ۱۹۹۹ شرکت کردند.
وقتی ظاهرشاه قدم بر سکو گذاشت اعلام کرد که به دنبال هیچ نقشی برای خودش نیست. او فقط میخواست در مقام هماهنگکننده خدمتی کرده باشد تا از موفقیت جلسه مطمئن شود. در آن لحظه یکی از نمایندگان خانم از جا بلند شد و چادرش را به طرف شاه پرت کرد. آنقدر از افغانستان دور بودم که این رسم را فراموش کرده بودم. در عُرف پشتون هدف از این حرکت این است که مردی را شرمنده کنند و به عمل وادارند. این کار نشان از این داشت که شاه باید «مرد باشد، شجاع باشد و بجنگد؛ در غیر اینصورت باید این چادر را بپوشد و مثل یک زن عمل کند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
ما گزارشهایی داشتیم حاکی از اینکه رهبران ارشد طالبان، مشارکت بالای مردم را در انتخابات کشور شکستی استراتژیک قلمداد میکردند
منمشتعلعشقعلیمچکنم
(رهبرانی که به جای منافع ملی به دنبال منافع شخصی بودند) ملت را ضعیف کرد.
vihan
اسامه بنلادن در سال ۱۹۹۶، پس از اینکه رژیم سودان اخراجش کرد، به افغانستان رفت و در مجموعه محل زندگی خالص، در نزدیکی شهر جلالآباد اقامت گزید. او و ملاعمر، رهبر طالبان، معاملهای کردند که طبق آن القاعده اجازه داشت در افغانستان پایگاهی عملیاتی بسازد و در عوض، این گروه تروریستی رژیم طالبان را حمایت میکرد.
این روالی غیرعادی بود. معمولاً یک دولت یک گروه تروریستی را حمایت میکند؛ اما اینجا یک گروه تروریستی داشت دولتی را حمایت میکرد. القاعده به افغانستان بودجه میداد و در ساختوساز و دیگر زمینهها نیز کمکهای فنی ارائه میکرد.
vihan
پرسیدم که چرا افغانها تنزل پیدا کردند. پاسخم این بود که ناکامیهای سیاست افغان (رهبرانی که به جای منافع ملی به دنبال منافع شخصی بودند) ملت را ضعیف کرد. این ناکامیهای سیاسی در ادامه به فجایع ژئوپولتیکی منجر شد که مغولها و اتحاد جماهیر شوروی را قادر ساخت کشور را ویران کنند. آنطور که در دانشگاه شیکاگو آموختم این داستان مشترک سقوط تمام قدرتهای بزرگ است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مادران افغان بلای جان آیندهی اقتصاد کشور بودند؛ چون به جای اینکه فرزندانشان را تشویق کنند که کارآفرین شوند، تشویقشان میکردند که کارمند دولت شوند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
توانایی و تمایل ایالات متحده برای جذب مهاجران، به این کشور امکان داده است تا از خطرات پیرشدن جمعیت برهد؛ پدیدهای که تقریباً تمام کشورهای پیشرفته دنیا دارند به آن مبتلا میشوند. دلیل اجازه دادن به مهاجرانِ دارای مهارتهای بالا، برای ورود به کشور بهنظر من، خود واضح است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
از طریق چنین تعهداتی است که ایالات متحده میتواند در بازی طولانی ارتقا نیروهای سیاسی میانهرو در چین، روسیه و جهان اسلام سهیم باشد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
رئیسجمهوری و کنگره باید از این بررسی موردی و دیگر موارد مشابه درس بگیرند و به سفرا و مسئولین اطلاعات اجازه دهند تا جوانب احتیاط را رعایت کنند و در حمایت از احزاب آزادیخواه، در انتخاباتهای حساس از اختیارات خود استفاده کنند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
رئیسجمهوری، بوش و کرزی اعلامیه همکاری استراتژیک ایالات متحده و افغانستان را در ۲۳ مه ۲۰۰۵، در واشنگتن دی سی امضاء کردند.
در این اعلامیه از همکاری سیاسی و اقتصادی هم بحث شده بود، اما شروط امنیتی مهمترین بخش آن بودند. طرفین عهد کردند «در شرایطی که افغانستان احساس کند که تمامیت ارضی، استقلال و یا امنیتش مورد تهدید قرار گرفته و یا به خطر افتاده است، در خصوص انجام اقدامات مناسب با یکدیگر مشورت کنند». نیروهای نظامی ایالات متحده «به پایگاه هوایی بگرام و تأسیسات آن و تأسیسات دیگر مکانهایی که میتواند توسط طرفین تعیین شود، همچنان دسترسی خواهند داشت». این توافق همچنین، آزادیِ عمل نیروهای ایالات متحده را تصریح میکرد (که شرطی جنجالی در محافل حقوق بشر بود).
منمشتعلعشقعلیمچکنم
من و همکارانم در شورای امنیت ملی مقالهای تاکتیکی را با یک برنامه سه مرحلهای افزایشی برای آزادسازی عراق تدوین کردیم. در نقطه شروع، این مقاله با اختصاص تمامی کمکها به اپوزسیون عراق که کنگره در دسترس قرار داده بود، بهره جستن از قانون آزادسازی عراق را الزامی ساخت. مرحله بعد مسلح کردن مخالفان بود. مرحله نهایی شامل اقدام مستقیم نظامیِ ایالات متحده بهمنظور محافظت از جنوب عراق، تضعیف صدام و برانگیختن یک قیام بود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
حجم
۷۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۷۸ صفحه
حجم
۷۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۷۸ صفحه
قیمت:
۷۵,۵۰۰
۵۲,۸۵۰۳۰%
تومان