بریدههایی از کتاب رحمت واسعه
نویسنده:آیتالله العظمی محمدتقی بهجت
انتشارات:انتشارات واژه پرداز اندیشه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۵۰ رأی
۴٫۵
(۱۵۰)
آدم در امور دینیه باید به بالاتر و در امور دنیویه باید به پایینترها نگاه کند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یعنی تنها وسیلۀ آرامش دل، ذکر الله است، ولی ما بر اسباب تکیه میکنیم و از مُسَبّبالاسباب غافل هستیم و حالاینکه خداوند متعال میفرماید: أَنَّ الْقُوَّة لِلَّهِ جَمیعاً (قدرت و توانایی همگی فقط از آن خداست).
مگر اینکه انسان خودش از میان برود، که: «أَعْدَی عَدُوِّکَ، نَفْسُکَ الّتِی بَینَ جَنْبَیْکَ» (بزرگترین دشمن تو، نفس توست که در وجود تو نهفته است).
برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که با حسین (ع) هستیم، یا با یزید.
Mary
خدا کند این توجه و ارادت و محبت نسبت به اهلبیت (ص) در ما باقی بماند! اهل مکه و مدینه هم نعمت ولایت و اهلبیت (ص) را داشتند؛ ولی در روایت آمده است که آنها از نعمت ولایت قدردانی نکردند؛ لذا به اعاجم منتقل گردید. خدا کند ما عجم هم نعمت مفتبهدستآمده را مفت از دست ندهیم!
💐
زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) را تا آخرین سالها نیز ترک نکرد؛ چراکه اعتقاد ویژهای به این بزرگوار داشت و گویا در این زیارتها فرمایش امامهادی (ع) را مدام در نظر داشت که زائر حضرت عبدالعظیم (ع) را بهسان زائر سیدالشهدا (ع) معرفی فرموده بودند. از بیاعتنایی برخی مردم به ایشان خرسند نبود و میفرمود:
اهل تهران جفا کردهاند اگر هفتهای یک مرتبه به زیارت حضرتعبدالعظیم (ع) نروند.
سیدمهدی
ابنعباس و حضرتسیدالشهدا (ع) [باهم] بودند، یک نفر آمد از ابنعباس مسئلهای را سؤال کرد. سیدالشهدا (ع) جوابش را داد. آن شخص گفت: از تو سؤال نکردم؛ یعنی از ابنعباس سؤال کردم. تا به این درجه [از اهلبیت (ص) دور بودند]. ابنعباس فرمود: «هَذا مِنْ مَعَادِنِ الْعِلْمِ» (او از معادن علم است، او را با دیگران قیاس نکن).
Mohaddese
در قلوب مؤمنین، [حرارتی است از قتل سیدالشهدا (ع)] ولذا که «مَا ذَکَرَنِی مُؤْمِنٌ الّا بَکَی» (مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر آنکه گریه میکند)
دلتنگِ ماه
قطعاً کافر مُحِب و غیرمُحِب علی و اهلبیت (ص) در عذاب با هم فرق دارند. هرچند کافر استحقاق عذاب و خلود جهنم را دارد، اما آیا فعلیت عذاب هم برای او ثابت است؟!
همین دوستیها و دشمنیها میماند
انسان غیر از دوستی و دشمنی هیچ ندارد و نمیتواند بگوید: از دوستداشتن و دشمنداشتن هم عاجزم. منتهی باید عینک بگذارد و دقت کند و ببیند که چه کسی و چه کار و چه خُلق و چه عقیدهای را دوست بدارد و چه چیز و چه کسی را دشمن بدارد؛ زیرا همین دوستیها و دشمنیها برای انسان میماند وگرنه هر عملی شروط بسیار دارد که معلوم نیست از عهدۀ آنها برآییم.
Gisoo
«هَلِ الدِّینُ إِلّا التَّرْجِیحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟!» (آیا دینداری جز ترجیح [حق] هنگام دوران امر [و مخیرشدن انسان بین حق و باطل] است؟!).
آبرنگ
عظمت واقعۀ عاشورا و نمایش بینظیر فضایل الهیِ اهلبیت (ص) در برابر دشمنان خدا و رسول او (ع) موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون، از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوع آن، ملائکۀ الهی و انبیا و اوصیا (ص) در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمۀ هدی (ص) به ذکر این مصیبت عظمی پرداختند و مجالس عزا برپا کردند؛ مصیبتی که دیدههای امام عصر ارواحالعالمینلهالفداء را خونبار کرد.
سیّد جواد
در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضهخوانی و همۀ اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجدی اجتماع کرده بودند و شخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود. از قضا، پاسبانی از پنجرۀ مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه، وحشتناک بهسوی او نگاه میکردند، دراینحال آن آقا که بر بالای منبر بود، فرمود: اگر به اندازۀ ترس از یک پاسبان، از خدا میترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمیکشید!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
فرموده بود:
روزهای ولادت طوری است که انسان، خودبهخود خوشحال میشود. این سنخیت با اهلبیت (ص) و نورانیت آنهاست که چنین فضایی بهوجود میآید.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
سر مویی محبت
مرگ ترسی ندارد. ازنظر ظاهر، همان خواب است. درخصوص مشکلات پس از مرگ هم بهاندازۀ یک مو، محبت اهلبیت (ص)، برای نجات کافی است و آن مقدار محبت را [هم که ما] داریم.
💐
روزی در حرم رضوی، جوانی به او گفت: «آقا، ما که جوانیم از پا افتادیم. شما خسته نمیشوید؟!»، حرفی نزد. تمام رواقها را طی کرد و از صحنها هم گذشت. در طول مسیر برای بسیاری از اموات، فاتحه میخواند. از حرم که خارج شد، دست در جیب کرد و پولی به آن جوان داد و گفت: «به مغازۀ عطاری برو و داروی عین، شین، قاف (عشق) طلب کن و مصرف کن تا خسته نشوی».
Fatemeh
توصیه میکرد که مقدار کمی از تربت امامحسین (ع) را با آب زمزم مخلوط کنند و هر روز مقدار اندکی از آن را به قصد شفا به بیمار بدهند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
چقدر شیعیان باید شکرگزاری کنند که سروکارشان با اهلبیت (ع) است و خداوند نعمت ولایت را به آنها عطا نموده است.
marzieh.21
اگر بلندکردن صدای بلندگو بهاندازهای باشد که هرکس خواست بخوابد، نتواند بخوابد، خلاف سیرهٔ متشرعه است؛ زیرا ممکن است در اطراف مسجد یا تکیه، افراد مبتلا به مرض قلبی باشند یا شخصی غیرمریض در اطراف باشد که بخواهد فردای آن روز سر کار برود و نتواند بخوابد. آیا مزاحمت او که میخواهد روزی عایلهٔ خود را تأمین کند، اشکال ندارد؟!
مادربزرگ علی💝
خیلی بر این نکته اصرار میکرد که در حرمها باید سکوت را رعایت کرد. با کار برخی زوّار که به بهانۀ صلوات، سکوت حرم را به هم میزدند، موافق نبود. به خادمان حرم حضرت معصومه (س) توصیه کرده بود که به مردم بگویند:
خدا میداند که در این حرمها چه ملائکهای و چه اولیایی به طواف مشغولاند. صدا بلند نکنید و فریاد نزنید، آنها متأذی میشوند.
کتابخوان
معاویةبنیزیدبنمعاویه در روز اول خلافت خود بالای منبر رفت و خطبهای ایراد نمود. در آن خطبه بیان عجیبی دارد. میگوید: حق امامت و خلافت با اهلبیت (ص) است که جدم معاویةبنابیسفیان آن را از آنها غصب نمود و پدرم یزیدبنمعاویه تابع او شد
دلتنگِ ماه
سیدالشهدا (ع) فرمود: «لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ حَلالاً حَرّمْتُ أو حَرَاماً حلَّلْتُ؟!» (چرا ریختن خون مرا حلال میدانید؟ آیا حلالی را حرام کردهام یا حرامی را حلال کردهام؟). یک ملعونی جواب داد: «نُحَارِبُکَ بُغْضاً مِنّا لأبِیکَ» (بهخاطر بغضی که از پدرت در دل داریم، با تو میجنگیم).
Mohaddese
فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند، اشک بر سیدالشهدا (ع) را مثل دانۀ درّی برایش نقد میکنند.
asemaneyejan
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان