بریدههایی از کتاب سونات کرویتسر
۴٫۱
(۱۹)
هرگاه با یکدیگر تنها میشویم به سختی حرفی برای گفتن پیدا میکنیم. حتی دچار نوعی زحمت طاقت فرسا میشویم. ما هم به محض اینکه حرفی به ذهنمان میرسید بیان میکردیم و دوباره ساکت میشدیم و سعی میکردیم تا موضوع دیگری برای گفت گو پیدا کنیم اما هیچ موضوعی برای صحبت با یکدیگر نداشتیم. هرچه را که باید در موردش صحبت میکردیم مثلا در مورد نقشهها و برنامههای زندگی آینده یمان پیش از این گفته بودیم و خوب آیا دیگر حرفی باقی مانده بود؟
Shiva Asghari
سیگارها را یکی بعد از دیگری روشن کردم تا کمک کند هوشیاری ذهنم کاهش یابد و از اندیشیدن به مشکلات دست بکشم.
پویا پانا
ماه عسل امری شرم آور، منفور، نوعی تجارت شاعرانه و بیش از هر چیزی به طرز غیر قابل تحملی کسالت آور است. این مسأله درست چیزی شبیه حسی است که هنگام یاد گرفتن سیگار کشیدن تجربه کردم. حالت تهوع داشتم، بزاق دهانم ترشح میشد اما آن را قورت میدادم و وانمود میکردم که از سیگار کشیدن لذت میبرم. لذت سیگار کشیدن هم مثل همین لذت ماه عسل است. یعنی اگر لذتی هم باشد، از بین خواهد رفت و ماندگار نیست. یک زن و شوهر هم اگر دنبال لذت بردن از آن هستند باید ابتدا خود را غرق این فساد کنند.
پویا پانا
تحصیلات حاصلی جز ابلهی یا نادانی ندارد.
پویا پانا
همهی این بدبختیها نتیجهی افزایش سطح دانش و تحصیلات مردم است.
پویا پانا
براستی برده داری چیست؟ بهره بری عدهای از نیروی اکثریت. پس اگر خواهان توقف این برده داری هستیم مردم باید از به کارگیری اجباری دیگران دست بکشند و باید به آن به دید ارتکاب گناه و یا حداقل عملی شرم آور بنگرند، اما در عوض تنها کاری که میکنند تغییر شکل برده داری است. آنها برده داری را به روالی درآوردهاند که دیگر مستلزم خرید و فروش بردگان نیست و بهراستی خود را قانع میسازند که برده داری دیگر از بین رفته است. اما مگر نمیبینند و شاید نمیخواهند ببینند که این عمل همچنان ادامه دارد زیرا که آدمی همواره به لذت بردن از بهره برداری از نیروی دیگران علاقه مند است و مرتبا به این گمان که این عمل از جانب آنان کاملا قانونی و عادلانه است پافشاری میورزند و تا زمانی هم که چنین عقیدهای پا برجا است، افرادی هم وجود دارند که قدرتمندتر و حیله گرتر از دیگران باشند و بتوانند آنان را به بردگی وادارند. همین وضعیت در مورد آزادی زنان هم صدق میکند.
افسانه
زندگی در شهر برای مردم غمگین سادهتر است. در شهر میتوان صدها سال بدون دانستن این مطلب که مدتها پیش مردهایم زندگی کنیم.
shokoufeh
وقتی چرخهی افکارتان در کشاکش مشکلات لاینحل زندگی به گردش در میآید چارهاش فقط سیگار است.
پویا پانا
در جامعهی ما از وجدان اخلاقی خبری نیست. مگر وجدانی- البته اگر بشود نام آن را وجدان گذاشت- که از سوی عقیدهی اجتماعی و قوانین جنایی ارائه میشود و هنوز نقض نگشته است.
پویا پانا
با وجود تمام این فعالیتها و دل مشغولیها باز هم زندگی بیش از اندازه پوچ و بیهوده است. بله، این روش زندگی ما آدمها است. روشی که به مدد آن درد و رنج ناشی از همزیستی کنار یکدیگر را بسیار کمتر احساس میکنیم.
پویا پانا
زندگی در شهر برای مردم غمگین سادهتر است. در شهر میتوان صدها سال بدون دانستن این مطلب که مدتها پیش مردهایم زندگی کنیم. خوب در زندگی شهری هیچ گاه فرصتی برای تنها شدن با وجدانمان نداریم و همیشه سرمان شلوغ است. کار، زندگی اجتماعی، حفظ سلامتی، پیش گرفتن هنر، توجه و رسیدگی به سلامت فرزندان و بالاخره تربیت و آموزش آنان از ملزومات زندگی شهری هستند که شما را احاطه میکند. حتی گاهی باید میزبان شخصی باشید و یا برای دیدار او راهی شوید، گاهی دیگر هم مجبور به رفتن به فلان نمایش و فلان برنامه هستید و یا باید در این کنسرت و آن کنسرت حضور داشته باشید.
پویا پانا
پس چه هنگام ذات حقیقی این پزشکان فریبکار و تمام حقههای آنان آشکار میشود؟
پویا پانا
چرا اصلا نسل بشر باید ادامه یابد؟
ـ چرا! معلوم است وگرنه از بین خواهیم رفت.
- خوب چرا باید وجود داشته باشیم؟
- چرا دیگر چیست؟ برای آنکه زندگی کنیم.
- پس بگویید چرا اصلا باید زنده باشیم؟ اگر برای زندگی هدفی نباشد و حیات تنها به خاطر زیستن به ما عطا شده باشد که ادامهی این زندگی دیگر دلیلی ندارد. اگر واقعا چنین باشد پس حق با شوپنهاورها و هارتمانها و نیز بوداییها است. اما حال اگر برای زندگی هدفی وجود داشته باشد واضح است که در این حالت هم پس از دستیابی به آن، زندگی باید اتمام یابد. نتیجهی این طرز تفکر همین است.
پویا پانا
یهودیان میگویند میخواهید ما فقط به عنوان بازرگان و سوداگر همراهتان باشیم؟ باشه، حرفی نیست. به عنوان بازرگان و سوداگر شما را تحت سلطهی خود در میآوریم. در مورد زنان هم به همین منوال پیش میرود و میگویند میخواهید ما ابزار شهوت رانی شما باشیم، درست است؟ باشه، پس از طریق همین ابزار شهوت رانی شما را برده و بندهی خود میسازیم.
پویا پانا
زنان درست مانند یهودیان هستند که با قدرتشان ظلم و ستمی را که به آنها روا شده است تلافی میکنند.
پویا پانا
این پندار که زیبایی برای زن فضیلت است آنچنان چرند است که انسان را متعجب میسازد. اما براستی ممکن است زنی زیبا حرفهای احمقانهای به زبان آورد اما با این حال ما مردان همچنان به او گوش میسپاریم و نه تنها متوجهی حماقت آن سخنان نمیشویم بلکه در نظرمان هوشمندانه هم جلوه میکند. آنان چنین سخنانی به زبان میآورند و حتی مرتکب اعمالی پست و ننگین میشوند اما باز هم در نظر ما همان بانوی دلپذیر باقی میمانند. خوب اگر زنی را بیابید که از آن حرفهای احمقانه نزند و عمل زشتی مرتکب نشود اگر زیبا هم باشد دیگر بیچون و چرا متقاعد میشوید که او به طور عجیبی باهوش و صاحب فضایل اخلاقی است.
پویا پانا
زمانی که مرد و زن همچون اغلب موارد برای زندگی در کنار یکدیگر در تمام طول عمر پیمان میبندند و تعهداتی را میپذیرند، دو ماه پس از ازدواج حتی از دیدن هم بیزار میشوند و خواهان جدایی از یکدیگر میشوند اما همچنان به زندگی کنار هم ادامه میدهند که همین امر هم اصولا زندگی آنان را به جهنمی تبدیل میسازد که وادارشان میسازد تا برای خلاصی از این وضع به میخواری، خودکشی با شلیک گلوله و یا کشتن و مسموم کردن یکدیگر پناه بیاورند.
پویا پانا
وحشتناکتر این بود که من بدن همسرم را حق مسلم خود میدانستم، انگار که اصلا بدن خودم است و در همان حال حس میکردم که نمیتوانم کنترل آن بدن را در دست بگیرم و بر آن مسلط شوم طوریکه گویا به من تعلق نداشت و همسرم میتوانست هر آنچه مایل است با آن انجام دهد و برخلاف میل من از آن برای آنچه خود خواهانش است بهره گیرد.
لیلی مهدوی
زنان، بخصوص زنانی که در کنار مردان فاسد تربیت شدهاند از همه بهتر میدانند که تمام سخنان در مورد عواطف و فضایل متعالی و برتر فقط حرف است و آنچه مردان حقیقتا به دنبال آن هستند رفع امیال جسمانی یشان و جذب هرآنچه که کمک میکند تا فریبندهتر جلوه کنند، است.
لیلی مهدوی
همانطور که باده گساری و سیگار کشیدن را شروع کرده بودم هرزگی و عیاشی را هم آموختم. در اولین سقوطم در این ورطهی فساد حس غریبی داشتم. به یاد دارم که به محض پایان یافتن آن در همان اتاق، به شدت غمگین شده بودم. دوست داشتم برای از دست دادن معصومیتم و برای رابطه و آمیزشم با زنی که برای همیشه فاسد و تباه شده بود بگریم، بگریم و همچنان اشک بریزم. بله، رابطهی طبیعی و سادهای که میتوانستم با یک زن داشته باشم برای همیشه نابود گشت
.
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان