بریدههایی از کتاب سونات کرویتسر
۴٫۱
(۱۹)
من میگویم. ترجیح یک مرد یا یک زن بر تمام مردان و زنان اما آنچه که نمیفهمم و میخواهم جواب دهید این است که این ترجیح تا چه مدت به طول میانجامد؟
بانوی مسن شانههایش را بالا انداخت و گفت: تا چه مدت دیگر چه حرفی است؟ برای مدتی طولانی حتی برای یک عمر.
مرد گفت: اما این حرفها مال داستانها است و در زندگی حقیقی خبری از آن نیست. در زندگی واقعیِ ما آدمها چنین ترجیحاتی بندرت یک سال دوام میآورد. اغلب چند ماه، چند هفته، چند روز و حتی چند ساعت بیشتر طول نمیکشد.
لیلی مهدوی
از خودم پرسیدم: آیا باید به بالین همسرم بروم؟ و البته خودم جواب سوالم را میدانستم. وقتی شوهری مثل من همسرش را میکشد کار درست این است که بالین او برود و او را ببیند. به خودم گفتم: اگر کار درست این است پس باید بروم. سپس در مورد قصد خودکشیام اندیشیدم و گفتم: اگر بخواهم مرتکب چنین عملی شوم همیشه فرصت است. بنابراین به دنبال خواهر زنم به راه افتادم. اما درست همان لحظه به او گفتم: صبر کن، بدون کفش مضحک به نظر میرسم. حداقل صبر کن تا صندلهایم رابپوشم.
.
قصد داشتم در پی تروخاچفسکی بروم اما با خودم فکر کردم که دنبال معشوقهی همسرم دویدن آن هم با این جورابهایی که به پا داشتم چقدر مضحک و مسخره است و من اصلا دوست نداشتم مضحکه خاص و عام شوم. بیشتر ترجیح میدادم وحشت آور به نظر برسم.
.
درست همانگونه که یک معتاد به مصرف مرفین، الکل یا هر نوع مادهی مخدری، دیگر یک آدم طبیعی محسوب نمیشود، مردی هم که به هدف صرف لذت جویی با چندین زن رابطه داشته باشد دیگر فردی عادی نیست و فقط یک زناکار محسوب میشود. یعنی فردی که برای همیشه فاسد و تباه گشته است. و باز هم همانطور که میتوان یک معتاد به الکل یا مورفین را از روی حرکات و رفتار فیزیکی و ظاهرش تشخیص داد، زناکاری هم روی ظاهر فرد تاثیر میگذارد. ممکن است یک زناکار قادر باشد شهوتش را تا حدی مهار کند و برای کنترل خودش تقلا کند اما دیگر هرگز نمیتواند یک رابطهی ساده و پاک، همچون رابطهی یک برادر و خواهر را با زنی برقرار سازد. مرد زناکار را میشود از روی طرز نگاه بد نیتش به یک زن شناخت. من نیز یک زناکار شدم و همانطور هم باقی ماندم و همین موجب انحطاط و نابودی من گشت.
.
بازرگان قاطعانه گفت: تحصیلات حاصلی جز ابلهی یا نادانی ندارد.
y_k
عامل اصلی این رنج و عذاب، جهالت، تردید و دو دلیام این بود که نمیدانستم باید همسرم را دوست داشته باشم یا از او متنفر باشم.
behruzpcr5
خوب، او یک احمق بیشتر نبود. اگر از همان ابتدای زندگی یشان راه گریزی برای آن زن نمیگذاشت و جلوی او را میگرفت و تحت فشار میگذاشت بدون شک وی تا همین امروز با او زندگی میکرد. هرگز نباید در این دنیا به زنها آزادی داد. هیچگاه نه به اسبی در چراگاه و نه به زنی در خانه اعتماد نکنید.
در همین لحظه سروکلهی
Mary
بانوی میانسال پرسید: منظورتان چه نوع ترسی است؟
معلومه، منظورم ترسی است که باید زن از شوهرش داشته باشد.
بانو با لحنی کینه ورزانه گفت: اوه، عزیزم, آن روزها دیگر گذشته است.
پیرمرد گفت: نه خانم، آن روزها هیچگاه نمیگذرد و فراموش نمیشود. زن از دندهی مرد خلق شده است و تا قیامت هم همین گونه باقی میماند.
Dexter
بازرگان با لحنی جدی گفت: قدیمها مردم اهل چنین بهانههایی نبودند. این حرفها تازگی باب شده است. این روزها اولین چیزی که از خانمها میشنوید همین حرفها است. ترکت میکنم. اصلا این جمله مد شده است طوریکه حتی روسیه را هم فرا گرفته است. زنان امروزی فقط میگویند بفرما، این هم لباسهایت. بردار و برو. من دیگر با ونکا هستم. موهای او فرفریتر از موهای توست. میدانید بانو، به نظرم آن چیزی که بیش از هر چیزی برای یک زن متأهل لازم است ترس است.
Dexter
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان