بریدههایی از کتاب مردی به نام اوه
۴٫۵
(۲۲۲)
آدم زمانی که عزیزی را از دست میدهد، دلش برای کوچکترین و عجیبترین چیزها هم تنگ میشود
zara97
نمیتوان گفت اووه بعد از سونیا مرده بود؛ نه او نمرده بود، فقط دست از زندگی کشیده بود.
لیلی
اووه یک بار از سونیا علت این همه شادمانی و سرزندگی را پرسید و او جواب داد: «برای دور کردن سیاهیها از خود باید به پرتوهای نور و روشنایی پناه ببری!»
ریحانه
چند وقتی بود حتی دوست نداشت مردم هم با او حرف بزنند، چون فکر میکرد آنها حواسش را پرت میکنند و نمیگذارند به سونیا فکر کند.
িមተєကє .నមժមተ
«هر آدمی باید بدونه چرا میجنگه...»
Lily
یک جایی در زندگی هر آدمی پیش میآید که تصمیم میگیرد چطور آدمی باشد؛ آدمیکه اجازهی هر سلطهگریای را به مردم میدهد یا نه!
محمدرضا
آدم زمانی که عزیزی را از دست میدهد
دلش برای کوچکترین و عجیبترین چیزهایش هم تنگ میشود:
لبخندش، حرکاتش هنگام خواب و یا حتی
رنگ کردن دوبارهی اتاق برای او...
سپیده
عشق اتفاق عجیبی است، تنها چیزی است که به یکباره انسان را غافلگیر میکند...
مروارید
فقط احمقها هستند که هیکل و قدرت را یکی میدانند
S B
اووه همیشه به افراد بالای ۱۸۰ سانتیمتر مشکوک است و معتقد است که خونرسانی به مغز این افراد مشکل دارد.
mesh
اووه به همهی علائم رانندگی توجه میکرد. در جاده هایی که همه با ۹۰ کیلومتر سرعت رانندگی میکردند، اووه با ۵۵ کیلومتر رانندگی میکرد، چون این سرعتی بود که روی تابلو نوشته شده بود.
sadaf
«درست انجام شدن کار، خودش پاداش کار است.»
محمد
این روزها همه تیپهای عجیب و غریب میزنند، شلوار تنگ میپوشند و ریشهای غیرعادی میگذارند و خیلی راحت همه چیز را عوض میکنند: همسرشان، شغلشان، مدل اتومبیلشان و...
منتظر
«همهی مردم به دنبال یک زندگی شکوهمند و عالی هستند، اما این شکوه و کیفیت کاملا نسبی و سلیقهای است!
Arash
_ «هر آدمی باید بدونه چرا میجنگه...»
Arash
چراغ های جلوی ماشینش را عوض کرده و از آن شیشههای موج دار اسپرت انداخته؛ با این حساب وقتی در شب چراغ را روشن میکند، همه به خوبی میتوانند بفهمند که راننده این ماشین یک عوضی است!
محمدرضا
یک جایی در زندگی هر آدمی پیش میآید که تصمیم میگیرد چطور آدمی باشد؛ آدمیکه اجازهی هر سلطهگریای را به مردم میدهد یا نه!
محمد
دلقک نگاهی به اطراف به او میکند و میگوید: «عمو پنج کرون پول داره؟»
اووه بدون معطلی پاسخ میدهد: «خیر، عمو هیچ پولی نداره!»
ادریس
«اینو یادت باشه، فقط احمقها هستند که هیکل و قدرت را یکی میدانند!»
mesh
این روزها هیچکس نمیتواند یک قهوهی درست و حسابی دم کند!... درست مثل نوشتن که دیگر مردم قادر به نوشتن با خودکار نیستند و همه جا از کامپیوتر و دستگاه اسپرسوساز استفاده میکنند!... خدای من!... جامعهای که مردم در آن نمیتوانند یک قهوهی ساده دم کنند و با دست بنویسند، چه آیندهای خواهد داشت؟!
mesh
حجم
۳۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۳۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان