بریدههایی از کتاب تاوان
۴٫۰
(۲۰۶)
«نباید فکر کنیم که همهی آدمها با هم برابر هستند. به این خاطر که از لحظهی تولد ویژگیهایی که به هر آدمی داده شده است با بقیه تفاوت دارد. آدم فقیر نباید ادای آدمهای پولدار را دربیاورد، آدم احمق نباید ادای دانشمندها را در بیاورد، آدم فقیر باید در فرودستی به دنبال خوشبختی باشد و آدم احمق باید برای انجام کاری که از پس آدم احمق برمیآید تمام تلاشش را به کار بگیرد. اگر کسی چیزی بالاتر از جایگاه خودش بخواهد، فقط خودش را بدبخت میکند. به این خاطر که حضرت مَلِک شمس دارد از آن بالا همهچیز را بهدقت میبیند و تنبیه میکند.»
فاطمه
ولی در دوستی هدیه دادن به این مناسبتها ارتباطی ندارد و آدم فقط دلش میخواهد دوستش را خوشحال بکند، به همین سادگی،
Farhadmarch
بیشتر آدمهایی که میتوانند در مواقع اضطراری عکسالعمل مناسبی داشته باشند، آدمهایی هستند که بارها مشابه آن شرایط را تمرین کرده و در مورد آن تجربه کسب کردهاند ویا آدمهایی هستند که در گذشتهی خود اتفاق مشابهی را تجربه کردهاند.
بهنوش
دوست داشتن یک نفر نیازی به اجازهی نفر سوم ندارد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
حضاری که فیلم تایتانیک را دیدهاند، هنگام تماشای فیلم، خودشان را در آن کشتی لوکس و گرانقیمت که غرق میشود تصور نکردهاند؟ به اینکه چطور در آن لحظه فقط خودشان را نجات بدهند فکر نکردهاند؟ اینکه با خونسردی یک تکه تخته را پیدا کرده، خودشان را صحیح و سالم به آن رسانده و تا زمان رسیدن امداد بر روی آن صبر کنند را در ذهن خود تصور نکردهاند؟
یامثلاً برایتان پیش نیامده که هنگام دیدن خبر زلزله و یا آتشسوزی در اخبار، خودتان را درحالیکه از ساختمان در حال ریزش دور کرده و به جایی امن پناه میبرید تصور نکردهاید؟ یامثلاًهنگام تماشای برنامهی حوادث خطرناک، این صحنه را کهبه صورت میلیمتری از ضربهی چاقو نجات پیدا میکنید در ذهن خود مجسم نکردهاید؟ هنگامی که شنیدید یک ضارب به درون مدرسه نفوذ کرده است، این را در ذهن خودتان تصور نکردید که چطور بر خودتان مسلط شده و حملهی ضارب را دفع میکنید؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اما آن زمان در آن شهرستان تنها هشداری که به ما میدادند این بود که اگر کسی را که نمیشناسید به شما آدامس و یا آبنبات داد، و یا گفت که پدر و مادرتان مریض هستند و با من بیایید، بههیچوجه سوار ماشین آن آدم نشوید.
alcapon
هر کسی باید جایگاه خودش را بداند و متناسب با آن جایگاه زندگی کند.
این حرف را از روزی که چشم باز کردم از بابابزرگم میشنیدم.
«نباید فکر کنیم که همهی آدمها با هم برابر هستند. به این خاطر که از لحظهی تولد ویژگیهایی که به هر آدمی داده شده است با بقیه تفاوت دارد. آدم فقیر نباید ادای آدمهای پولدار را دربیاورد، آدم احمق نباید ادای دانشمندها را در بیاورد، آدم فقیر باید در فرودستی به دنبال خوشبختی باشد و آدم احمق باید برای انجام کاری که از پس آدم احمق برمیآید تمام تلاشش را به کار بگیرد. اگر کسی چیزی بالاتر از جایگاه خودش بخواهد، فقط خودش را بدبخت میکند. به این خاطر که حضرت مَلِک شمس دارد از آن بالا همهچیز را بهدقت میبیند و تنبیه میکند.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
محال است که یک خرس خودش بلند شود به و بیمارستان برود، درست نمیگویم؟
به این خاطر که خرس بلد است چطور مثل خرس زندگی کند. من تنها خرسی بودم که بلد نبودم.
هر کسی باید جایگاه خودش را بداند و متناسب با آن جایگاه زندگی کند.
عین صاد
بیشتر آدمهایی که میتوانند در مواقع اضطراری عکسالعمل مناسبی داشته باشند، آدمهایی هستند که بارها مشابه آن شرایط را تمرین کرده و در مورد آن تجربه کسب کردهاند ویا آدمهایی هستند که در گذشتهی خود اتفاق مشابهی را تجربه کردهاند.
mahvin
ردهبندی معمولاً بر اساس زیبایی لباس عروسکها بود، ولی من تماشای چهرهی عروسکها را بیشتر دوست داشتم؛ چون بهنظرم میرسید اخلاق و شخصیت آدمها در عروسکها منعکس شده، و صورت عروسکها بهنوعی شبیه چهرهی بچهها و مامان آن خانه میشود.
mina3062
حجم
۲۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۲۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴۷,۵۰۰
۳۳,۲۵۰۳۰%
تومان