ارسطو از این داستان چنین نتیجهگیری میکند که: «دوستان ترازو را کانون توجهشان قرار نمیدهند.»
arash
فکر کردن به شادمانی، به خودی خود، شما را شادمان نمیسازد. همچنانکه آموختن لزوماً شما را خردمند نمیکند
hamidm
انسانها برای خود اهدافی تعیین نمیکنند تا به شادمانی برسند بلکه زندگی را پرمعنا مییابند و به همین خاطر در پی دستیابی به اهدافی هستند. پس تلویحاً شادمان هم هستند، یعنی شادمانی نتیجهی ضمنی شیوهی زندگی آنان است.
مهدی ایمنی
«پول نمیتواند برایتان خوشبختی بخرد، اما مسلّماً شکل خوشایندتری از مصیبت را برایتان میخرد.»
اسپایک میلیگان
zahra🌿
روسو گفته است: «در بحبوحهی اینهمه فلسفه، انسانیت، ادب و نزاکت و پند و اندرزهای متعالی، هیئت بیرونی ما فقط ظاهری سطحی و فریبکارانه دارد: شرافتِ بی فضیلت، خِردِ بی حکمت و لذت بی شادمانی.»
majid
وقتی سخاوت ارزشگذاری شود، مانند آن است که پول نه تنها بر ارزشهای مادی، که بر همهی ارزشها چنگ انداخته باشد تا آنها را از آن خود کند.
راهحل آن است که بهوسیلهی سخاوتمندی از اعتبار پول بکاهیم و با دهش به جنگ حسابوکتاب برویم
arash
مردم ناگزیر نهتنها گرفتار و نگران کارشان میشوند، که به شکل کاری که میکنند درمیآیند، تا جایی که شخصیتشان هم شکل کارشان میشود. آیریس مرداک نوشته است: «انسان موجودیست که از خود تصویری میسازد و سپس در نهایت شبیه آن تصویر میشود.»
arash
شهروندان مرفه غربی در طی یکصد سال اخیر ثروتمندتر شدهاند و با این حال، مدتها پس از جنگ دوم جهانی، دیگر شادمانتر نشدهاند.
arash
«شما خود باید آن تغییری باشید که آرزو دارید در جهان شاهدش باشید.»
گاندی
Travis
در فهرست سلیگمن از عوامل بیرونی که میتوانند میزان شادمانی را افزایش دهند، زیستن در یک «دموکراسی مرفه» نه «دیکتاتوری فقیر» در جایگاه نخست قرار دارد. و حالا نوبت درمان سرطان است، استاد!
arash