بریده‌هایی از کتاب پنج زبان عشق برای همسران، راز ماندگاری عشق

. اگر نزد مادر همسرتان از خانم خود تعریف کنید، و او هم حرف‌های شما را به گوش دخترش برساند، هم خصلت‌های خوب او تقویت و هم اعتبار شما زیاد می‌شود.

به عنوان مثال، سیاستمداری یک رابطۀ جنسی نامشروع انجام می‌دهد و آن را به پای عشق می‌گذارد، ولی کشیش آن را گناه می‌داند. همسر مردی الکلی بعد از آخرین برخورد شوهرش دوباره نزد او برمی‌گردد و می‌گوید که دوستش دارد. او برگشتش را از سر عشق می‌داند. ولی روان‌شناس آن را وابستگی متقابل می‌نامد. پدر و مادر همۀ خواسته‌های فرزندشان را تأمین می‌کنند و می‌گویند چون او را خیلی دوست دارند، همۀ خواسته‌هایش را برآورده می‌کنند. در حالی که روان‌پزشک خانواده آن‌ها را پدر و مادری سهل‌انگار، وظیفه‌نشناس و بی‌مسؤولیت می‌داند. پس رفتار عاشقانۀ صحیح چیست؟

زنده نگهداشتن عشق در ازدواج یک مسؤولیت جدّی است.

اصلی‌ترین نیاز عاطفی ما، عاشق شدن نیست، بلکه ما نیاز داریم که کسی ما را دوست داشته باشد. البته دوست داشتنی که از روی عقل و انتخاب باشد، نه غریزه و شهوت. به این معنا که او مرا برای دوست داشتن انتخاب می‌کند و چیزی در من می‌بیند که ارزش دوست داشتن داشته باشد.

روانشناسان توافق دارند که حس عاشق بودن، اولین نیاز عاطفی بشر است. به خاطر عشق حاضریم که از کوه‌ها بالا رفته و از دریاها عبور کنیم. کشتزارها را پشت سر گذاشته و هرگونه سختی را تحمل کنیم. بدون عشق نمی‌توان کوه‌ها را صعود کرد. دریاها غیر قابل عبور، بیابان‌ها غیر قابل تحمّل و سختی‌ها به عنوان سرنوشت و قسمت ما در زندگی مطرح می‌شوند.

مشکل اینجاست: ما به این حقیقت مهم که افراد به زبان‌های مختلف عشق صحبت می‌کنند، توجه نکرده‌ایم.

بعداً زبان‌های دیگری را با تلاش زیاد یاد بگیریم، ولی باز هم زبان مادری‌مان را بهتر می‌فهمیم و صحبت می‌کنیم و هنگام صحبت با این زبان، بیشتر احساس آرامش می‌کنیم.

اصلی‌ترین نیاز عاطفی ما، عاشق شدن نیست، بلکه ما نیاز داریم که کسی ما را دوست داشته باشد.

«ببخشید و هدیه دهید که به شما داده خواهد شد. یک پاداش خوب، به اصرار و اجبار و همراه با هیجان و خیلی سریع در آغوش شما ریخته می‌شود. همان معیاری که استفاده می‌کنید. شما هم با آن ارزیابی و سنجیده می‌شوید.»

او حتی تلاش نمی‌کرد که احساساتم را درک کند. احساس سرخوردگی و کمبود محبت داشتم.»

«می‌خواهم آنچه را که مسیح فرموده، یکبار بخوانی. البته شاید در زندگی تو تأثیر و کاربرد کمی داشته باشد.» بسیار شمرده، آرام و دقیق برایش خواندم. به تو که حرف‌های مرا می‌شنوی، می‌گویم: دشمنانت را دوست بدار. به کسانی که از تو متنفرند، خوبی کن. کسانی که تو را لعن و نفرین می‌کنند، ببخش. برای کسانی که با تو بدرفتاری می‌کنند، دعا کن. هرچه که برای خودت می‌خواهی، برای آنها نیز بخواه. اگر کسانی که شما را دوست دارند، دوست بدارید، چه خوشنامی‌و اعتباری برای شماست؟ حتی «گنه کاران» هم دوست دارند کسانی را که آنها را دوست می‌دارند.»

«زبان قدرت زندگی و مرگ دارد» بسیاری از زوج‌ها هرگز به تأثیر فوق‌العادۀ زبانی یکدیگر پی نبرده‌اند.

در واقع تا وقتی که دوران عاشقی تمام نشده، عاشق واقعی بوجود نمی‌آید.

عشق برای من به معنی سام و گریس است. پدر و مادری که بیش از ۶۰ سال به من عشق ورزیده‌اند. اگر آنها نبودند به جای این که دربارۀ عشق بنویسم، هنوز در جستجوی عشق بودم

لازم نیست که ما هر چیزی را قبول کنیم، بلکه باید راه و روشی را بیابیم که این اختلاف نظرها و تفاوت‌هایمان را مدیریت کنیم تا باعث جدایی و تفرقه بین ما نشوند. زوج‌هایی که مخزن عشق‌شان خالی است زمینۀ کافی برای جر و بحث، بگو مگو و کناره‌گیری و دوری کردن از یکدیگر را دارند، حتی احتمال دارد که در بحث‌های‌شان از الفاط تند و زننده استفاده کنند و گاهی این جرو بحث‌ها و مشاجره‌ها به خشونت‌های فیزیکی می‌انجامد. حال اگر مخزن عشق پر باشد، جوّی صمیمی و دوستانه ایجاد می‌شود. ما در این فضا به دنبال تفاهم و درک متقابل هستیم، حاضریم که این تفاوت‌ها را بپذیریم و دربارۀ آنها مذاکره کنیم. من معتقدم که وجهۀ شخصی زندگی به اندازۀ تأثیر برآورده شدن نیازهای عاطفی در مابقی زندگی مؤثر نیست.

وقتی نیاز عاطفی دوست داشتن تأمین می‌شود، جوّی را به وجود می‌آورد که زوجین می‌توانند مابقی زندگی را با روشی سازنده و مؤثر با هم رفتار کنند.

گلن برای دوستانش قسم می‌خورد که من معجزه می‌کنم. من می‌دانم که در واقع عشق معجزه می‌کند. شاید شما هم در زندگی‌تان به معجزه نیاز دارید. چرا تجربۀ آنی را امتحان نمی‌کنید. به همسرتان بگویید که شما دربارۀ زندگی‌تان فکر کرده‌اید و تصمیم گرفته‌اید که کاری انجام دهید تا نیازهای او را تأمین و برآورده کنید.

خواسته‌ات را مشخص و واضح مطرح کن نه به صورت کلی.

در برقراری ارتباط جنسی و مسائل زناشویی پیشقدم باش. او را با شور و هیجانت متعجب کن، نه این که فقط به اشاره‌ها و کنایه‌هایش پاسخ دهی. برنامه‌ای تنظیم کن که حداقل هفته‌ای یک بار در دو هفته اول و هفته ای دوبار در دو هفتۀ بعدی، ارتباط جنسی داشته باشید.

در ازدواج، اگر ما یکدیگر را دوست نداشته باشیم و عشق را حس نکنیم، تفاوت‌ها و اختلاف‌نظرهایمان بزرگ به نظر می‌آیند. به جایی می‌رسیم که یکدیگر را تهدیدی برای شادی‌هایمان می‌دانیم. برای عزت نفس و مهم بودن می‌جنگیم و زندگی به جای یک پناهگاه به میدان نبرد و مبارزه تبدیل می‌شود.