بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجنون در تهران | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجنون در تهران

بریده‌هایی از کتاب مجنون در تهران

نویسنده:حسین دهلوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۴ رأی
۴٫۱
(۵۴)
تو را من چشم در راهم و سال‌هاست که از قلب خویش آگاهم همین که بی‌تو خودم را دگر نمی‌خواهم میان عالم و آدم به عشق مشهورم رسیده است به اعماق آسمان آهم پلنگی‌ام که امیدم به وصل ناچیز است که لحظه لحظه ز من دور می‌شود ماهم تمام ثانیه‌هایی که بی‌تو می‌گذرند شدند تیغ و نشستند بر گلوگاهم تو را ندیدن و مردن فقط به این معناست: به باد رفته تمامی عمر کوتاهم نه یوسفم، نه جفا از برادری دیدم به دست خویش رها گشته در ته چاهم شبیه گفته‌ی نیماست کارم این شب‌ها تو را به ظلمت شب‌هام چشم در راهم
کاربر ۱۵۳۹۷۲۵
دیشب که سیبی از درخت افتاد، فهمیدم بعد از تکامل، نیست راهی تا خداحافظ
ابوالفضل
در دلم غوغاست... اما رازداری بهتر است چشم می‌دوزم به در، امیدواری بهتر است
|ZaHra|
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن‌های بی‌اندازه را
|ZaHra|
چشم‌هایت حرف‌هایی تلخ دارد؛‌ جان من هرچه می‌خواهی بگو،‌ اما «خداحافظ» نگو
داریوش
نه مغرورم، نه دلسنگم، نه از تحقیر می‌ترسم پر از بغضم ولی از «اشک بی‌تأثیر» می‌ترسم حریفی خسته‌ام، شطرنج‌بازی که کم آورده که از پیچیده‌بازی‌های این تقدیر می‌ترسم «می‌آیی، چای می‌نوشی، برایت شعر می‌خوانم...» من از سردرد این رؤیای بی‌تعبیر می‌ترسم هم از تهران پر جمعیت آشفته بیزارم هم از تنها شدن در خانه‌ی دلگیر می‌ترسم دلم صحرا و دریا را به آتش میکشد روزی ازین دیوانه، این مجنون بی‌زنجیر می‌ترسم
داریوش
«ناز تو را با قیمتی بالا خریدارم» عشق است و گاهی مثل کاسب‌های بازاری است بیچاره چشمان رقیبان، دیر فهمیدند در سینه‌ام شور محمدخان قاجاری است چشمت شبیه بیت‌های حضرت صائب هر بار جذبم می‌کند با اینکه تکراری است رنج بیابان دیدن و با کوه جنگیدن... عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است
داریوش
هوای شهر، نفس‌گیر می‌شود بی‌تو چگونه بی‌تو، عزیز دلم، نفس بکشم؟
داریوش
سهمم از زیبایی‌ات تنها تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها
داریوش
عشق، گاهی مادر است و گاه هم نامادری است
داریوش
شکست پشت من آن‌دم که پیکرت افتاد هزار مرتبه بعد از تو خواهرت افتاد تمام پیکر من تیر می‌کشید انگار ز هر چه تیر که بر روی پیکرت افتاد و حال می‌فهمم حال تو چه حالی شد در آن زمان که علی در برابرت افتاد به روی شانه‌ی من بار غم دو چندان شد همین که پیکر گلگون و پرپرت افتاد شکسته کنج جبینت، برادر خوبم مگر چقدر به روی زمین سرت افتاد؟ غریب بودی و وقتی شکست پهلویت میان فاجعه انگار مادرت افتاد
مریم بانو
طوفان بکن، مرا بشکن، دل نمی‌کنم دریا تمام هستی دریانوردهاست جای گلایه نست اگر درد می‌کشیم صد قرن آزگار همین رسم مردهاست
مریم بانو
هم از تهران پر جمعیت آشفته بیزارم هم از تنها شدن در خانه‌ی دلگیر می‌ترسم
مریم بانو
«ناز تو را با قیمتی بالا خریدارم» عشق است و گاهی مثل کاسب‌های بازاری است بیچاره چشمان رقیبان، دیر فهمیدند در سینه‌ام شور محمدخان قاجاری است
مریم بانو
تو را ندیدن و مردن فقط به این معناست: به باد رفته تمامی عمر کوتاهم نه یوسفم، نه جفا از برادری دیدم به دست خویش رها گشته در ته چاهم
مریم بانو
بیا! نخواه که از زندگیم پس بکشم نمی‌شود که بدون شما نفس بکشم نبودن تو دقیقاً شبیه آن لحظه است که از چهارطرف دور خود قفس بکشم عزیز فاطمه! این آرزوی قلب من است که دست‌های تو را توی دسترس بکشم و مسجدی بکشم مثل جمکران خودت به روی منبر مسجد تو را سپس بکشم... بیا و قلب مرا دور کن از این دنیا مدد بده که خطی روی این هوس بکشم هوای شهر، نفس‌گیر می‌شود بی‌تو چگونه بی‌تو، عزیز دلم، نفس بکشم؟
مریم بانو
با یاد توام همیشه هر جا باشم یک لحظه نمی‌شود که تنها باشم وقتی که نشسته‌ای کنارم، باید مغرورترین آدم دنیا باشم
Kimia Bahari
بی‌گدار دوباره مثل تو بی‌اختیار می‌گریم و پا به پای هوای بهار می‌گریم چو مادری که دلش داغ نوجوان دیده بریده از همه،‌ دیوانه‌وار می‌گریم تو آرزوی قنوت نماز من شده‌ای ببین برای تو روزی سه بار می‌گریم ببخش! عاشق تو رازدار خوبی نیست میان کوچه اگر بی‌گدار می‌گریم به یاد خاطره‌ی کوله‌بار بسته‌ی تو همیشه پشت سر هر قطار می‌گریم
Kimia Bahari
پاک‌باز مثل سرداری اسیرم، «اعتباری سوخته» تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته شهر بعد از جنگم و آرامشم طوفانی است مانده از ایل و تبارم یادگاری سوخته شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است: کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته در دلم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی‌قرار زخمه‌ام مثل سه‌تاری سوخته باختم خود را به پایت، از غرور سرکشم پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته
sosoke
عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است
sosoke

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان