بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجنون در تهران | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجنون در تهران

بریده‌هایی از کتاب مجنون در تهران

نویسنده:حسین دهلوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۴ رأی
۴٫۱
(۵۴)
سهمم از زیبایی‌ات تنها تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
دل ببندم، دین و دنیایم؛ نبندم،‌ هستی‌ام... شیخ صنعانم که می‌ترسم از این تصمیم‌ها
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
بر سرت جنگ است و من با دست خالی آمدم امتیازی هم اگر دارم، همین بی‌لشکری است ای که گفتی «عشق بازی نیست»،‌ راحت باختی آخر پاییز آمد، حال، وقت داوری است رفتی و من با امید بازگشتت مانده‌ام مثل شاعرهای دیگر، باورم «ناباوری» است
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
در دلم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی‌قرار زخمه‌ام مثل سه‌تاری سوخته باختم خود را به پایت، از غرور سرکشم پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است: کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
بعد تو چون قایقی کهنه، کنار بندری گوشه‌ای آرام اما بیقرار افتاده‌ام...
علیرضا دولتی
عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است حال مرا هرکس که می‌پرسد، بگو: «خوب است اشکش روان، اندوه جاری،‌ زخم‌ها کاری است»
bud
کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها کندی ساعات تنهایی برایم کافی است
bud
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن‌های بی‌اندازه را دل فرو می‌ریزد و تنها تماشا می‌کنم مثل سربازی، سقوطِ آخرین دروازه را
Parla Pashayy
رنج بیابان دیدن و با کوه جنگیدن... عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری است
جیمی جیم
اگر چه یاد ندارم که دفعۀ چندم مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم به گیسوان پریشان خود نگاه بکن که شرح حال من است این کلاف سر در گم حکایت «منِ دور از تو مانده» این‌گونه است: خمار و خسته‌ام و نیست قطره‌ای در خم... همیشه عطر تو بی‌تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشۀ گندم به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم!
🌿sepidar🌿
حال مرا هرکس که می‌پرسد، بگو: «خوب است اشکش روان، اندوه جاری،‌ زخم‌ها کاری است»
🌿sepidar🌿
یک عمر زوال را نشانم دادند هی مرگ نهال را نشانم دادند گفتم که درخت بید مجنون چه شده؟ یک کیسه زغال را نشانم دادند
مجنون الرضا
دیگر به خداوند قسم رفت از دست از بس که دلش شکست، از بس که شکست هی اشک، قدم، شعر، مسکن، ناله بیچاره کسی که عشق او یک‌طرفه است
sama
بی‌تو دل من همیشه بی‌حوصله است هر چیز کشیدم از همین فاصله است صد بار مرا می‌شکند، می‌ریزد چشمان تو بیرحم‌تر از زلزله است
sama
تو عقل مرا به عشق بستی... نقطه. تو، تو، تو منِ مرا شکستی... نقطه. این «تو» که تمام شعر را پوشانده همواره تو بودی و تو هستی... نقطه.
sama
تو آرزوی قنوت نماز من شده‌ای ببین برای تو روزی سه بار می‌گریم
sama
چشمت شبیه بیت‌های حضرت صائب هر بار جذبم می‌کند با اینکه تکراری است
sama
در حسرت نگاه تو عمری چشیده‌ام با زخم‌های خود، نمک انتظار را آهوی دل به پنجره‌فولاد بسته‌ام تقدیم می‌کنم به شما این شکار را
کاربر ۹۴۶۳۷۸
دل ببندم، دین و دنیایم؛ نبندم،‌ هستی‌ام... شیخ صنعانم که می‌ترسم از این تصمیم‌ها سهمم از زیبایی‌ات تنها تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم‌ها کندی ساعات تنهایی برایم کافی است دیگر از جانم چه می‌خواهند این تقویم‌ها؟
mary.sdn

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان