بریدههایی از کتاب جهان لغزنده است، جهانی شدن چگونه دنیای ما را شکل میدهد؟
نویسنده:آنتونی گیدنز
مترجم:علی عطاران
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۴ رأی
۳٫۳
(۴)
نظرسنجیهای انجامشده در کشورهای مختلف غربی درمورد میزان اعتماد به حکومت منتهی به یافتههای بسیار جالبی منتهی شده است. درحقیقت، مردم تاحدزیادی ایمان خود را به سیاستمداران و روندهای دموکراتیک متعارف از دست دادهاند. بااینحال، اعتقاد خود را به فرایندهای دموکراتیک از دست ندادهاند. نظرسنجیای که اخیراً در ایالات متحده و کشورهای اصلی اروپای غربی انجام شده است نشان میدهد که ۹۰ درصد جمعیت آماری طرفدار حکومت دموکراتیک هستند. علاوهبرآن، برخلاف تصور بسیاری، علاقهٔ اکثر مردم به سیاست کمتر نشده است؛ یافتهها درحقیقت نشان میدهد که ماجرا کاملاً برعکس است و مردم در قیاس با گذشته علاقهٔ بیشتری سیاست دارند و این مسئله درمورد نسل جوان هم صدق میکند. با آنکه گروهی نسل جدید را «نسل X» و گمگشته و سرگشته میدانند، این نسل اینگونه نیست.
☆Nostalgia☆
در جهانی که رو به سنتزدایی میرود، سیاستمداران نمیتوانند برای توجیه کارهای خودشان به ترفندهای قدیمی رو بیاورند.
☆Nostalgia☆
در سلسله رخدادهای ۱۹۸۹ در شرق اروپا، مردم زیادی به خیابانها ریختند؛ اما برخلاف اغلب انقلابهای دیگر تاریخ، خشونت بهطرز چشمگیری اندک بود. تمامیتخواهی کمونیستی ــ که به نظر میرسد قدرتی غیرقابلجایگزینی است ــ آنچنان بهسرعت محو شد که انگار از اول وجود نداشته است. کمتر کسی فکر میکرد نظام آپارتاید آفریقای جنوبی بدون قوهٔ قهریه سرنگون شود اما، همینطور شد.
تنها موارد اعمال خشونت در رخدادهای ۱۹۸۹، در هنگام کنترل ایستگاههای تلویزیونی رخ داد. آن کسانی که ایستگاههای تلویزیونی را اشغال کردند اولویتها را درست تشخیص داده بودند. انقلاب اطلاعاتی توانسته است شهروندانی فعالتر و انعطافپذیرتر از گذشته تربیت کند. همین تغییرات است که همزمان باعث بیعلاقگی به دموکراسیهای دیرپا شده است.
☆Nostalgia☆
برای بسیاری در سرتاسر جهان، تحولات زندگی دیگر «تقدیر» تلقی نمیشود. حکومتهای اقتدارگرا نسبت خود را با تجربیات زندگی، از جمله انعطافپذیری و پویایی لازم برای رقابت در اقتصاد الکترونیکی جهان، از دست میدهند. قدرت سیاسی متکی بر دستورات اقتدارگرایانه دیگر نمیتواند از منابع سنتی اقتدار مانند تمکین یا احترام بهره ببرد. در دنیایی که متکی به ارتباطات فعال است، قدرت سخت (قدرتی که از بالا به پایین اعمال میشود) برتری خود را از دست میدهد. نیاز به تمرکززدایی و انعطافپذیری الزامات اقتصادیای بودند که اقتصاد بالا به پایین شوروی یا دیگر نظامهای اقتصادی توان مدیریت آنها را نداشت و اثرات آنها در سیاست نیز ملموس بود. نظام سیاسی شوروی بر انحصار اطلاعات تکیه داشت؛ اما چارچوب ارتباطات جهانی ذاتاً آزاد و باز است و چنین رویکردهایی در آن جایی ندارد.
☆Nostalgia☆
برای تشریح بهتر این مسئله، باید آن چه را من «پارادوکس دموکراسی» مینامم حل کنیم. پارادوکس دموکراسی این است که این نوع از حکومت درحال گسترش در سرتاسر جهان است (همانطورکه در بالا توضیح دادم)؛ اما در دموکراسیهای به بلوغ رسیده ــ که قرار است بقیه دنیا از روی دست آنها الگوبرداری کنند ــ نسبت به فرایندهای دموکراتیک نوعی دلزدگی ایجاد شده است. در بسیاری از کشورهای غربی، میزان اعتماد به سیاستمداران در سالهای اخیر کاهش یافته است. افراد کمتر رأی میدهند؛ بهخصوص در ایالات متحده. روزبهروز تعداد افرادی که میگویند علاقهای به سیاستورزی پارلمانی ندارند بیشتر میشود؛ بهخصوص در میان نسل جدید. چرا شهروندان کشورهای دموکراتیک از حکومت دموکراتیک دلزده شدهاند؛ آن هم درحالیکه در دیگر نقاط جهان دموکراسی درحال گسترش است؟
☆Nostalgia☆
بااینحال، از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد، دموکراسی بهاندازهٔ صد سال پیشازآن پیشرفت داشته است؛ چرا؟
یک پاسخ احتمالی از جانب کسانی داده میشود که با افتخار به آمیزهٔ دموکراسی و بازار آزاد در کشورهای غربی نگاه میکنند. از دیدگاه آنها، دیگر نظامهای حکومتداری آزمایش شدهاند و شکست خوردهاند. دموکراسی در صدر قرار گرفته است؛ چون بهترین است. برای کشورهای غیرغربی، پی بردن به این واقعیت که دموکراسی بهترین است دیر و زود دارد؛ اما سوختوسوز ندارد. من با این استدلال بهطورکامل مخالف نیستم. دموکراسی قطعاً بهترین حکومت است؛ اما استدلال ذکر شده برای تحلیل موج اخیر دموکراتیزاسیون بههیچوجه کامل نیست و توضیح نمیدهد که چرا این تغییرات در این مقطع تاریخی رخ دادند.
☆Nostalgia☆
هند از زمان رسیدن به استقلال در سال ۱۹۴۷ کشوری دموکراتیک باقی مانده است.
البته برخی از کشورهایی که در مسیر رسیدن به دموکراسی قرار گرفتهاند، یا در این راه ناکام میمانند یا پیشرفت چندانی نمیکنند؛ روسیه یکی از این نمونههاست. برخی کشورها هم حکومت دموکراتیک خود را احیا کردهاند؛ از جملهٔ این کشورها میتوان به آرژانتین و برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین، بهعلاوه جمهوری چک یا لهستان در شرق اروپا اشاره کرد. ازآنجاکه حکومتهای دموکراتیک غالباً سرنگون شدهاند، نمیشود با اطمینان گفت که گذار به سمت دموکراسی تا کجا دوام میآورد.
☆Nostalgia☆
دومین گروه از کشورهایی که دموکراسی در آنها گسترش یافت کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ بودند. دوازده کشور، از جمله آرژانتین و برزیل، یا حکومت خود را دموکراتیک کردند یا حکومت دموکراتیک را احیا نمودند.
این داستان در تمامی قارهها جریان داشته است. درپی گذار به دموکراسی در اروپای شرقی پس از ۱۹۸۹ و در برخی از جمهوریهای شوروی سابق، در آفریقا نیز برخی کشورها وارد روند دموکراتیزاسیون شدند. در آسیا، دموکراتیزاسیون علیرغم مشکلات و عقبگردها از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ در کشورهایی مانند کره جنوبی، تایوان، فیلیپین، بنگلادش، تایلند و مغولستان حاکم بوده است.
☆Nostalgia☆
دموکراسی در غرب تازه در قرن بیستم به بلوغ کامل رسید. پیش از جنگ جهانی اول، زنان تنها در چهار کشور حق رأی داشتند؛ فنلاند، نروژ، استرالیا و نیوزیلند. در سوئیس، زنان تا سال ۱۹۷۴ حق رأی نداشتند. علاوهبراین، برخی از کشورهایی که به دموکراسی رسیده بودند در مقاطعی از حالت دموکراتیک خارج شدند.
☆Nostalgia☆
فقط اقلیتی از مردم حق رأی داشتند؛ حتی بسیاری از پرشورترین هواداران حکومت دموکراتیک، مانند فیلسوف سیاسی جان استوارت میل اعتقاد داشتند که دموکراسی باید با محدودیتهایی همراه باشد. توصیهٔ میل این بود که رأی برخی از رأیدهندگان وزن بیشتری داشته باشد تا طبق گفتهۀخودش افراد «خردمندتر و بااستعدادتر» نفوذ بیشتری به نسبت افراد «غافل و کمتوانتر» داشته باشند.
☆Nostalgia☆
حجم
۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان