بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جهان لغزنده است، جهانی شدن چگونه دنیای ما را شکل می‌دهد؟ | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جهان لغزنده است، جهانی شدن چگونه دنیای ما را شکل می‌دهد؟

بریده‌هایی از کتاب جهان لغزنده است، جهانی شدن چگونه دنیای ما را شکل می‌دهد؟

۳٫۳
(۴)
نظرسنجی‌های انجام‌شده در کشورهای مختلف غربی درمورد میزان اعتماد به حکومت منتهی به یافته‌های بسیار جالبی منتهی شده است. درحقیقت، مردم تاحدزیادی ایمان خود را به سیاستمداران و روندهای دموکراتیک متعارف از دست داده‌اند. بااین‌حال، اعتقاد خود را به فرایندهای دموکراتیک از دست نداده‌اند. نظرسنجی‌ای که اخیراً در ایالات متحده و کشورهای اصلی اروپای غربی انجام شده است نشان می‌دهد که ۹۰ درصد جمعیت آماری طرفدار حکومت دموکراتیک هستند. علاوه‌برآن، برخلاف تصور بسیاری، علاقهٔ اکثر مردم به سیاست کمتر نشده است؛ یافته‌ها درحقیقت نشان می‌دهد که ماجرا کاملاً برعکس است و مردم در قیاس با گذشته علاقهٔ بیشتری سیاست دارند و این مسئله درمورد نسل جوان هم صدق می‌کند. با آنکه گروهی نسل جدید را «نسل X» و گم‌گشته و سرگشته می‌دانند، این نسل این‌گونه نیست.
☆Nostalgia☆
در جهانی که رو به سنت‌زدایی می‌رود، سیاستمداران نمی‌توانند برای توجیه کارهای خودشان به ترفندهای قدیمی رو بیاورند.
☆Nostalgia☆
در سلسله رخدادهای ۱۹۸۹ در شرق اروپا، مردم زیادی به خیابان‌ها ریختند؛ اما برخلاف اغلب انقلاب‌های دیگر تاریخ، خشونت به‌ط‌رز چشمگیری اندک بود. تمامیت‌خواهی کمونیستی ــ که به نظر می‌رسد قدرتی غیرقابل‌جایگزینی است ــ آن‌چنان به‌سرعت محو شد که انگار از اول وجود نداشته است. کمتر کسی فکر می‌کرد نظام آپارتاید آفریقای جنوبی بدون قوهٔ قهریه سرنگون شود اما، همین‌طور شد. تنها موارد اعمال خشونت در رخدادهای ۱۹۸۹، در هنگام کنترل ایستگاه‌های تلویزیونی رخ داد. آن کسانی که ایستگاه‌های تلویزیونی را اشغال کردند اولویت‌ها را درست تشخیص داده بودند. انقلاب اطلاعاتی توانسته است شهروندانی فعال‌تر و انعطاف‌پذیرتر از گذشته تربیت کند. همین تغییرات است که هم‌زمان باعث بی‌علاقگی به دموکراسی‌های دیرپا شده است.
☆Nostalgia☆
برای بسیاری در سرتاسر جهان، تحولات زندگی دیگر «تقدیر» تلقی نمی‌شود. حکومت‌های اقتدارگرا نسبت خود را با تجربیات زندگی، از جمله انعطاف‌پذیری و پویایی لازم برای رقابت در اقتصاد الکترونیکی جهان، از دست می‌دهند. قدرت سیاسی متکی بر دستورات اقتدارگرایانه دیگر نمی‌تواند از منابع سنتی اقتدار مانند تمکین یا احترام بهره ببرد. در دنیایی که متکی به ارتباطات فعال است، قدرت سخت (قدرتی که از بالا به پایین اعمال می‌شود) برتری خود را از دست می‌دهد. نیاز به تمرکززدایی و انعطاف‌پذیری الزامات اقتصادی‌ای بودند که اقتصاد بالا به پایین شوروی یا دیگر نظام‌های اقتصادی توان مدیریت آن‌ها را نداشت و اثرات آن‌ها در سیاست نیز ملموس بود. نظام سیاسی شوروی بر انحصار اطلاعات تکیه داشت؛ اما چارچوب ارتباطات جهانی ذاتاً آزاد و باز است و چنین رویکردهایی در آن جایی ندارد.
☆Nostalgia☆
برای تشریح بهتر این مسئله، باید آن چه را من «پارادوکس دموکراسی» می‌نامم حل کنیم. پارادوکس دموکراسی این است که این نوع از حکومت درحال گسترش در سرتاسر جهان است (همان‌طورکه در بالا توضیح دادم)؛ اما در دموکراسی‌های به بلوغ رسیده ــ که قرار است بقیه دنیا از روی دست آن‌ها الگوبرداری کنند ــ نسبت به فرایندهای دموکراتیک نوعی دلزدگی ایجاد شده است. در بسیاری از کشورهای غربی، میزان اعتماد به سیاستمداران در سال‌های اخیر کاهش یافته است. افراد کمتر رأی می‌دهند؛ به‌خصوص در ایالات متحده. روزبه‌روز تعداد افرادی که می‌گویند علاقه‌ای به سیاست‌ورزی پارلمانی ندارند بیشتر می‌شود؛ به‌خصوص در میان نسل جدید. چرا شهروندان کشورهای دموکراتیک از حکومت دموکراتیک دلزده شده‌اند؛ آن هم درحالی‌که در دیگر نقاط جهان دموکراسی درحال گسترش است؟
☆Nostalgia☆
بااین‌حال، از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد، دموکراسی به‌اندازهٔ صد سال پیش‌ازآن پیشرفت داشته است؛ چرا؟ یک پاسخ احتمالی از جانب کسانی داده می‌شود که با افتخار به آمیزهٔ دموکراسی و بازار آزاد در کشورهای غربی نگاه می‌کنند. از دیدگاه آن‌ها، دیگر نظام‌های حکومت‌داری آزمایش شده‌اند و شکست خورده‌اند. دموکراسی در صدر قرار گرفته است؛ چون بهترین است. برای کشورهای غیرغربی، پی بردن به این واقعیت که دموکراسی بهترین است دیر و زود دارد؛ اما سوخت‌وسوز ندارد. من با این استدلال به‌طورکامل مخالف نیستم. دموکراسی قطعاً بهترین حکومت است؛ اما استدلال ذکر شده برای تحلیل موج اخیر دموکراتیزاسیون به‌هیچ‌وجه کامل نیست و توضیح نمی‌دهد که چرا این تغییرات در این مقطع تاریخی رخ دادند.
☆Nostalgia☆
هند از زمان رسیدن به استقلال در سال ۱۹۴۷ کشوری دموکراتیک باقی مانده است. البته برخی از کشورهایی که در مسیر رسیدن به دموکراسی قرار گرفته‌اند، یا در این راه ناکام می‌مانند یا پیشرفت چندانی نمی‌کنند؛ روسیه یکی از این نمونه‌هاست. برخی کشورها هم حکومت دموکراتیک خود را احیا کرده‌اند؛ از جملهٔ این کشورها می‌توان به آرژانتین و برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین، به‌علاوه جمهوری چک یا لهستان در شرق اروپا اشاره کرد. ازآنجاکه حکومت‌های دموکراتیک غالباً سرنگون شده‌اند، نمی‌شود با اطمینان گفت که گذار به سمت دموکراسی تا کجا دوام می‌آورد.
☆Nostalgia☆
دومین گروه از کشورهایی که دموکراسی در آن‌ها گسترش یافت کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ بودند. دوازده کشور، از جمله آرژانتین و برزیل، یا حکومت خود را دموکراتیک کردند یا حکومت دموکراتیک را احیا نمودند. این داستان در تمامی قاره‌ها جریان داشته است. درپی گذار به دموکراسی در اروپای شرقی پس از ۱۹۸۹ و در برخی از جمهوری‌های شوروی سابق، در آفریقا نیز برخی کشورها وارد روند دموکراتیزاسیون شدند. در آسیا، دموکراتیزاسیون علی‌رغم مشکلات و عقب‌گردها از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ در کشورهایی مانند کره جنوبی، تایوان، فیلیپین، بنگلادش، تایلند و مغولستان حاکم بوده است.
☆Nostalgia☆
دموکراسی در غرب تازه در قرن بیستم به بلوغ کامل رسید. پیش از جنگ جهانی اول، زنان تنها در چهار کشور حق رأی داشتند؛ فنلاند، نروژ، استرالیا و نیوزیلند. در سوئیس، زنان تا سال ۱۹۷۴ حق رأی نداشتند. علاوه‌براین، برخی از کشورهایی که به دموکراسی رسیده بودند در مقاطعی از حالت دموکراتیک خارج شدند.
☆Nostalgia☆
فقط اقلیتی از مردم حق رأی داشتند؛ حتی بسیاری از پرشورترین هواداران حکومت دموکراتیک، مانند فیلسوف سیاسی جان استوارت میل اعتقاد داشتند که دموکراسی باید با محدودیت‌هایی همراه باشد. توصیهٔ میل این بود که رأی برخی از رأی‌دهندگان وزن بیشتری داشته باشد تا طبق گفتهۀخودش افراد «خردمندتر و بااستعدادتر» نفوذ بیشتری به نسبت افراد «غافل و کم‌توان‌تر» داشته باشند.
☆Nostalgia☆
بیمه زمانی قابل درک است که ما باور داشته باشیم انسان می‌تواند آینده را به میل خود تغییر دهد. درواقع بیمه یکی از راه‌های «مهندسی» آینده است. بیمه از تأمین امنیت حرف می‌زند؛ اما درعمل کاملاً وابسته به ریسک و نوع نگاه مردم به مسئلهٔ ریسک‌کردن است. بنگاه‌های بیمه‌گزار، چه شرکت‌های خصوصی باشند و چه دولت‌های رفاه، درعمل ریسک را بازتوزیع می‌کنند. اگر کسی خانه‌اش را درمقابل آتش‌سوزی بیمه کند، معنی‌اش این نیست که احتمال آتش‌سوزی کم می‌شود؛ کاری که صاحب‌خانه می‌کند این است که به بیمه‌گزار پول می‌دهد و درمقابل، ریسک را به او منتقل می‌کند. تجارت ریسک و انتقال آن به غیر، جزو ویژگی‌های کم‌اهمیت اقتصاد سرمایه‌داری نیست؛ نمی‌شود سرمایه‌داری را بدون وجود این مفهوم تصور کرد. به‌خاطر این دلایل، مفهوم ریسک در تاروپود مدرنیته تنیده شده است
☆Nostalgia☆
قماربازها، از جمله قماربازهای بازار بورس، اغلب دارای آیین‌هایی هستند که از نظر روانی میزان عدم‌قطعیت پیشِ‌روی‌شان را کاهش می‌دهد. برای ریسک‌هایی هم که ما قادر به متوقف کردن‌شان نیستیم چنین آیین‌هایی وجود دارد؛ هر چه باشد زندگی‌کردن خودش نوعی ریسک است. عجیب نیست که مردم هنوز هم با کف‌بین و منجم مشورت می‌کنند؛ به‌خصوص در مقاطع حساس زندگی‌شان. اما قبول کردن ریسک هم خودش شرط هیجان و ماجراجویی‌ست. فکر کنید مردم از ریسکِ قمار کردن، رانندگی با سرعت بالا، ماجراجویی جنسی یا پایین‌رفتن ناگهانی قطار هوایی چقدر لذت می‌برند. ازآن‌گذشته، استقبال از ریسک با آغوش باز، نیروی محرکه فرایند تولید ثروت در اقتصاد مدرن است.
☆Nostalgia☆
در جایی که ما امروز از مفهوم ریسک استفاده می‌کنیم، آن‌ها از مفهوم تقدیر، بخت یا ارادهٔ خدایان استفاده می‌کردند. در فرهنگ‌های سنتی، اگر برای کسی حادثه‌ای رخ بدهد یا به خوشبختی برسد، یکی از این عوامل در آن دخیل بوده است. برخی از فرهنگ‌ها احتمال وقوع تصادفی اتفاقات را به‌کلی رد می‌کنند. مثلاً قبیلهٔ آفریقایی «آزانده» اعتقاد دارد علت وقوع اتفاق بد برای افراد نتیجهٔ سحر و جادو است. اگر مثلاً کسی مریض بشود، به این علت است که دشمنش او را جادو کرده است. مدرن‌شدن چنین نگاه‌هایی را به‌طورکامل از بین نمی‌برد. جادو، تقدیر و ستارهٔ بخت هنوز هم طرفدارانی دارند؛ اما به عنوان خرافاتی که افراد به آن اعتقاد سفت و سختی ندارند و معمولاً از پرداختن به آن شرمنده هستند و اغلب آن‌ها را بعد از اتخاذ تصمیمات حساب‌شده‌تر برای محکم‌کاری به کار می‌گیرند.
☆Nostalgia☆
فرهنگ‌های سنتی مفهومی تحت عنوان ریسک را نداشتند؛ چون نیازی نبود. ریسک صرفاً به‌معنی «خطر»یا «خطر احتمالی» نیست؛ ریسک اشاره به خطرهای احتمالی‌ای دارد که احتمال وقوع‌شان در آینده مورد محاسبه قرار می‌گیرد. ریسک در جامعه‌ای مورد استفاده گسترده قرار می‌گیرد که نگاه به آینده دارد؛ جامعه‌ای که آینده را همچون قلمرویی می‌بیند که باید تسخیر شود یا تحت بهره‌برداری قرار بگیرد. ریسک یعنی جامعه فعالانه می‌خواهد از گذشتهٔ خودش جدا شود؛ این یکی از خصایص اصلی تمدن صنعتی جدید است. همهٔ تمدن‌های قدیمی، ازجمله تمدن‌های بزرگ و باشکوه دنیا مانند تمدن روم یا تمدن چین، اساساً در گذشته می‌زیستند.
☆Nostalgia☆
امروزه ملت‌ها بیش از آنکه با دشمن مواجه باشند، با ریسک و مخاطره مواجه‌اند؛ همین یعنی تغییر ماهیت ذاتی ملت‌ها. چنین تغییری فقط مربوط به ملت‌ها نیست؛ به هر طرف که نگاه کنیم نهادهایی می‌بینیم که ظاهرشان مثل سابق و عنوان آن‌ها هم همان عنوان سابق است؛ اما باطن آن‌ها کاملاً متفاوت شده است. ما کماکان از ملت، خانواده، کار و طبیعت حرف می‌زنیم؛ گویی آن‌ها تغییری نکرده‌اند اما، این‌طور نیست. پوستهٔ بیرونی حفظ شده است؛ اما در درون، این نهادها تغییر کرده‌اند. این تغییرات فقط در آمریکا، بریتانیا یا فرانسه اتفاق نمی‌افتد، بلکه در همهٔ دنیا متداول است. من این نهادها را «نهادهای پوسته‌ای» می‌نامم.؛ این نهادها نمی‌توانند وظایف محوله را به‌خوبی انجام دهند.
☆Nostalgia☆
مناظرات حوزهٔ جهانی‌شدن ــ که من در ابتدای بحث به آن‌ها اشاره کردم ــ معمولاً به پیامدهای جهانی‌شدن برای دولت-ملت‌ها توجه بیشتری کرده‌اند. آیا دولت ــ ملت‌ها، و به‌تبع آن‌ها رهبران سیاسی یک کشور، همچنان قدرتمند هستند یا درمقابلِ نیروهای شکل‌دهنده به دنیای جدید به شخصیت‌هایی بی‌فایده تبدیل می‌شوند؟ دولت-ملت‌ها قطعاً هنوز قدرتمند هستند و رهبران سیاسی نقش مهمی در مسائل جهانی دارند. درعین‌حال، همین دولت-ملت‌ها پیشِ روی ما درحال تغییرشکل هستند. سیاست‌های اقتصادی ملی دیگر آن برش سابق را ندارند. از آن مهم‌تر، با منسوخ‌شدن روابط ژئوپلتیک قدیمی، ملت‌ها نیز درحال بازنگری در هویت خود هستند. این ادعا بحث‌برانگیز است؛ اما از نظر من، درپی فروپاشی شوروی، بیشتر ملت‌ها دیگر دشمنی ندارند. مثلاً دشمن بریتانیا، فرانسه یا برزیل چه کشوری است؟ جنگ کوزوو نبرد یک ملت علیه ملتی دیگر نبود، بلکه نبرد ملی‌گرایی سنتی مدافع تمامیت ارضی درمقابل «مداخله‌گرایی» اخلاقگرای روزگار جدید بود.
☆Nostalgia☆
«حمایت‌گرایی» ممکن است در برخی موارد و در برخی از کشورها ضروری باشد. برای مثال، قوانین کنترلی کشور مالزی در سال ۱۹۹۸ برای جلوگیری از خروج سرمایه از کشور اقدام درستی بود؛ اما شکل‌های طولانی‌تر و پایدارتر حمایت‌گرایی باعث توسعهٔ کشورهای فقیر نمی‌شوند، و در کشورهای ثروتمند نیز منجر به بروز جنگ میان بلوک‌های تجاری رقیب می‌شوند.
☆Nostalgia☆
مشخص است که تجارت آزاد سراسر سود نیست؛ کشورهای کمتر توسعه یافته نگرانی به‌خصوصی در این زمینه دارند. آزادسازی تجارت در سراسر یک کشور، یا در مناطقی از آن کشور، ممکن است به تضعیف «اقتصاد معیشتی» این کشور منجر شود. اگر اقتصاد منطقه‌ای، به چند کالای محدود ــ که بناست در بازار جهانی به فروش برسد ــ وابسته شود تغییر قیمت و تغییرات فناوری باعث آسیب‌پذیری جدی به آن خواهد شد. تجارت، مانند دیگر گونه‌های فعالیت اقتصادی، همواره به چندین نهاد نیاز دارد. نمی‌شود بازار را تنها با روش‌های اقتصادی صِرف ایجاد کرد و میزان بازشدن درهای هر اقتصاد به‌روی بازارهای جهانی به چندین‌وچند عامل بستگی دارد. بااین‌حال، مخالفت با جهانی‌شدن اقتصاد و انتخاب سیاست‌های حمایتی، هم برای کشورهای ثروتمند اشتباه است و هم برای کشورهای فقیر.
☆Nostalgia☆
این مسئله درمورد نظام مالی جهان، و تغییر ماهیت دولت‌ها، صدق می‌کند. پدیده‌ای با نام «استعمار معکوس»روزبه‌روز رایج‌تر می‌شود. استعمار معکوس یعنی کشورهای غیرغربی بر روند تحولات کشورهای غربی اثر می‌گذارند. مثال‌های فراوانی برای این پدیده وجود دارد؛ از افزایش جمعیت لاتین شهر لس‌آنجلس و فروش برنامه‌های تلویزیونی برزیل به پرتغال تا ظهور بخش فناوری‌های پیشرفته یا به اصطلاح «های‌تک» در هند که نگاهی جهانی دارد. آیا جهانی‌شدن نیرویی‌ست که خیر عموم را ترویج می‌کند؟ نمی‌شود به این سؤال پاسخی دمِ‌دستی داد؛ زیرا جهانی‌شدن پدیدهٔ پیچیده‌ای‌ست. افرادی که چنین سؤالی می‌پرسند و افرادی که جهانی‌شدن را متهم به افزایش نابرابری در سطح جهان می‌کنند، معمولاً نگاه‌شان متوجه جهانی‌شدن اقتصاد و در دل آن، تجارت آزاد است.
☆Nostalgia☆
یک بخش اساسی استدلال من این است که تنها بخشی از جهانی‌شدن امروز، غربی شدن است. البته کشورهای غربی، و به‌طورکلی کشورهای صنعتی، در مقایسه با کشورهای فقیرتر نفوذ بسیار بیشتری بر مسائل جهانی دارند؛ اما جهانی‌شدن روزبه‌روز غیرمتمرکزتر می‌شود؛ این پدیده تحت کنترل گروه خاصی از کشورها نیست و کمتر از آن هم تحت کنترل شرکت‌های بزرگ است. اثرات جهانی‌شدن همان‌قدر در کشورهای غربی احساس می‌شود که در کشورهای دیگر.
☆Nostalgia☆

حجم

۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان