بریدههایی از کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش
۳٫۹
(۲۲)
«کار شیطان است! همه از صبح تا شام از زندگی بد میگویند، اما هیچکس دلش نمیآید از آن دست بکشد! نکند زندگی دنیوی رویهمرفته انقدرها هم بد نباشد؟ یا شاید از آن دنیا میترسند؟»
Shabnam Salami
همیشه به خنده میگفت مذهب و قانون یک جفت چوب زیر بغل است که نباید از کسانی که زانوان ضعیف دارند گرفت
rain_88
باور کنید دوست من، شرف و تقوا اگر حقیقی باشد، برای آنهایی که از این موهبت برخوردارند، قابل خرید نیست.
rain_88
قبول کنید فریب دادن یک دختر جوان یا زنی شوهردار به این امید که بتوان در آغوش او جان به جانآفرین داد و در عوض بهناگاه دچار عذاب و شکنجه وجدان شدن آنقدرها هم لذت و هیجان فوقالعادهای ندارد.
ــ اما این اتفاقی است که هر روز میافتد.
ــ برای این است که دیگر کسی دین و ایمان ندارد، برای این است که همه سرگشته شدهاند.
ــ برای این است که باورهای مذهبیمان تأثیر چندانی در رفتار و کردارمان ندارد.
hadi reshadi
فقط در زمان فقر و نداری است که مردم اینهمه بچه درست میکنند.
hadi reshadi
ارباب: هر دو. بگو ببینم ژاک، به زندگی آن دنیا اعتقاد داری؟
ژاک: نه اعتقاد دارم و نه ندارم؛ فکرش را نمیکنم. سعی میکنم از زندگی همین دنیا که به ما ارزانی شده لذت ببرم، مثل مالی که وارث پیشکی دریافت میکند.
ارباب: اما من خودم را مثل نوزاد پروانه در پیله میبینم. دوست دارم خودم را قانع کنم که پروانه، یا روح من، بتواند روزی از پیلهاش دربیاید و بهسوی عدل الهی پرواز کند.
Mina.Hp
هر فضیلت و رذیلتی مدتی رایج میشود و سپس برمیافتد. زمانی زور بازو طرفدار داشت؛ چالاکی در ورزش نیز برای خود دورانی داشت. شجاعت گاه بیشتر و گاه کمتر مورد احترام است؛ هر چه رایجتر باشد کمتر به آن میبالند و کمتر تحسین میشود. اگر در گرایشهای انسانی دقیق شوید میبینید بعضی از آنها گویی دیر رایج شدهاند و به قرن دیگری تعلق دارند.
آرمان
ــ چیزی به بچهها یاد میدهید؟
ــ خیر، خانم.
ــ نه خواندن، نه نوشتن، نه تعلیمات دینی؟
ــ نه خواندن، نه نوشتن، نه تعلیمات دینی.
ــ آخر چرا؟
ــ برای این که به من کسی چیزی نیاموخت، اما نادانتر از بقیه نیستم. اگر آنها هم باهوش باشند، میشوند مثل من، و اگر احمق باشند، هر چه یادشان بدهم فقط احمقترشان میکند...
آرمان
خطر فقط متوجه کسانی است که حرف میزنند؛ و من ساکت میمانم.
Ati
چهارصد سال تاریخ رمان بدون ژاک قضا و قدری و اربابش که بحق در کنار رمانهای دنکیشوت و تام جونز و اولیس جای دارد، کامل نیست. به احتمال زیاد دیدرو این رمان را بین سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۷۸۴ نوشت و این اثر دوازده سال پس از مرگش، یعنی در سال ۱۷۹۶ منتشر شد.
نسیم رحیمی
حجم
۲۴۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
حجم
۲۴۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
قیمت:
۱۹۶,۰۰۰
تومان