بریدههایی از کتاب درباره معنی زندگی
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۸۳ رأی
۳٫۷
(۵۸۳)
روزگاری، کودک، روحی نامیرنده داشت. حالا غدّههایی دارد. او در نزد فیزیکدان، فقط تودهای مولکول یا اتم یا الکترون یا پروتون است؛ در نزد فیزیولوژیست تلفیقی از ماهیچه و استخوان و عصب است؛ در نزد پزشک تودهای از بیماریها و دردها است؛ و در نزد روانشناس، سخنگوی عاجز وراثت و محیط، و ازدحامی از بازتابهای شرطی برآمده از گرسنگی و محبت.
saaadi_h
آنها میگویند که ارگانیسمهای قوی به هزار و یک راه، از ارگانیسمهای ضعیف استفاده و سوءِاستفاده میکنند؛ میگویند توانایی کشتن، آزمون نهایی بقاست؛ و تولید مثل، خودکشی است؛ و عشق پیشدرآمدی بر جایگزینی و مرگ است.
saaadi_h
«هیچ حدّی برای پیشرفت نوع بشر وجود ندارد، مگر دوام و بقای کُرهای که در آن به سر میبَرَد.»
saaadi_h
ارسطو میگوید همهچیز، بارها و بارها، کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر میدهد که پیشرفت، یک توهم است
znhosein
ارسطو میگوید همهچیز، بارها و بارها، کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر میدهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و چنین به نظر میرسد که به سوی جایی پیش میرود، درحالیکه در تهِ خود بالنسبه بیتغییر و آرام است. آنچه ما آن را پیشرفت میخوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالیای از سبکها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روانشناسی، و دین. علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت نیستند، آنها تغییرند؛ آنها راههای جدیدی در انجام کارهای قدیمیاند، خطاهایی جدید در کوشش بیهوده برای فهم اسرار ابدی و ازلی
الهام
کشف حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چون حقیقت زیبا نیست، و شایستگی آن را ندارد که با اینهمه شور و اشتیاق دنبال شود.
znhosein
این هر سه پاسخ، ماشینانگاری یا ماتریالیسم را مفروض میگیرند؛ این، پایه و اساس نهانی است که اکثرِ بارزترین دستاوردهای ادبیات آن دوره بر آن استوار است. فلسفۀ یک عصر، ادبیات عصر بعدی است، رمانها و نمایشنامههای آن دوره- آثار مان و اشنیتسلر، گورکی و ولز، درایزر و لوئیس، تالر و اونیل- انعکاسهای داروین و اسپنسر، نیچه و کارل مارکس هستند. برنارد شاو تا برگسون بالا میرود، و اونیل فروید را با شوپنهاور جمع میکند تا سوفوکلس آمریکا شود. ادبیات هنوز کشف نکرده بود که علمِ ۱۹۳۲ فلسفۀ ۱۸۵۹ را به طور جدی زیر سؤال میبرد.
بیخیال
بزرگترین پرسش روزگار ما، نه کمونیسم در برابر فردگرایی است، و نه اروپا در برابر آمریکا و نه حتی شرق در برابر غرب؛ بزرگترین پرسش این است که آیا انسانها میتوانند زندگی بدون خدا را تاب بیاورند؟ دین عمیقتر از فلسفه بود و این را رد میکرد که ریشههای سعادت بشر را در زمین بجوید؛ دین امیدهای انسان را در جایی مستقر میکند که معرفت هرگز نمیتواند به آن دست پیدا کند: یعنی فراسوی قبر شاید آسیا عمیقتر از اروپاست، و قرونوسطاگرایی عمیقتر از مدرنیته؛ زیرا آنها با علمی که به نظر میرسد هر چه را که لمس میکند میکُشد، و روح را به مغز، حیات را به ماده، شخصیت را به شیمی، و اراده را به تقدیر فرومیکاهد، خودمانی نمیشدند و فاصلۀ خود را با آن حفظ میکردند. شاید نسل و نژادی مطمئن و خویشتندار، همچنان در شور و دلبستگی دینی نیرومند باشند و بر این مردمانِ دلسرد و مأیوسِ غرب که اینقدر علمی عاشق مرگ هستند، مستولی شوند و آنها را جذب کنند.
بیخیال
اکنون بیمرگی برای من این معنی را دارد که ما همه اجزای یک کل هستیم، مثل سلولهایی در بدن زندگی؛ و مرگِ جزء، زندگی کل است؛ و اگرچه ما در مقام فرد از بین میرویم اما کل به واسطۀ آنچه ما بودهایم و کردهایم، برای همیشه متفاوت میشود. خدا در نظر من، علت نخستین یا سرچشمۀ همۀ زندگی و انرژی است که حیات و حرکت و هستی ما در اوست؛ او علّت غایی یا هدف و تبلور تلاشها و اشتیاقهای ماست، کمال دوردستی که نیست اما ممکن است باشد. شاید آن بزرگترین کل، که در همۀ نسلها بزرگترین روانها خودشان را وقف آن کردند، در دینِ فردا خدا خوانده شود.
کاربر ۱۴۰۷۶۳۵
. به واسطۀ حکمت قانونگذارانمان، فقط آدمهای باهوش ممکن است از بارداری جلوگیری کنند، درحالیکه احمقها دستور دارند تولید مثل کنند و بر جمعیت نوع خود بیفزایند. در نتیجه، اقلیت تحصیلکرده (فقیر یا غنی) سهم جمعیتی کمتری در نسل بعد خواهند داشت و اکثریت تحصیلنکرده با زاد و ولد بیشتر، جمعیت بیشتری خواهند داشت.
نون صات
پرسیده بودید زندگی برای من چه کرده؟ زندگی به من فرصتهایی داده که از خودخواهی طبیعیام فراتر بروم و به چیزهای دیگر توجه کنم. و من از این بابت عمیقاً سپاسگزارم. اما این به من ثبات فکری بیشتری بخشیده است. میخکوب شدم وقتی اولین بار دیدم (اگوست) کُنت با رضایت خاطر، این سخن را از کتاب اقتدا به مسیح نقل کرد که «نمیتوانیم امید به فهم داشته باشیم مگر اینکه اول ایمان داشته باشیم.» تعالیم نیومن هم مشابه است. اما تجربۀ زندگی به چه روشنیای نشان میدهد که اکنون هم وضع بر همین منوال است. امروز ایمانم و عقلم یکدیگر را متقابلاً تکمیل میکنند، و این یعنی صلح و آرامش.
نون صات
من همیشه معتقد بودم ــ و هنوز هم هستم ــ که فلسفۀ زندگی انسان نباید بر تجربۀ شخصی بلکه باید بر مشاهدۀ گسترده و بیطرفانه استوار باشد. ما همه چشم برای دیدن و گوش برای شنیدن داریم. به ما فرصت تماشای زندگی پیرامونمان داده شده. آیا آدم باید آنقدر تنگنظر باشد که جهان را بر اساس آنچه از قضا خوشبختی یا بدبختی شخصیاش بوده قضاوت کند؟ چون من روزی سه وعده غذا میخورم آیا نتیجه میشود که هیچ جایی گرسنگی نیست؟ چون بعضی از ما سالم و تندرستیم باید چشممان را به روی این واقعیت ببندیم که هزاران انسان روزانه متحمل رنجها و تألمات جسمی میشوند؟
نون صات
تمام زندگی «هیاهو» است، پس کمی دیگران را بخندان و بهترین کاری را که میتوانی انجام بده و چیزی را جدی نگیر، چون هیچ چیزی نیست که مطمئناً وابستگی به این نسل داشته باشد. هر نسلی به رغم نسل قبلی زندگی میکند نه به علت آن. و به «جستجوی معرفت» نرو چون هر چه بیشتر جستجو کنی به «تیمارستان» نزدیکتر میشوی.
دنبال ایدهآل و این جور چیزها نباش. این مثل تاختن به طرف یک سراب است. وقتی به آن میرسی، نیست. به چیزی برای جهان دیگر اعتقاد داشته باش، ولی خودت را نکش که از آن سر در بیاوری و دچار یأس و سرخوردگی شوی. جوری زندگی کن که هر وقت از دستش دادی پیش باشی.
نون صات
غرور و خاطرجمعی صددرصدی «مکانیست» مدرن برای من هیچ معنایی ندارد؛ و شک دارم برای خود او هم وقتی واقعاً بشیند و فکر کند، چندان معنایی داشته باشد. دیدگاه او خیلی بیشباهت به حال سیاح جسوری نیست که روی دماغهای در مه ایستاده و با دوربین به جدیدترین چیزها نگاهی اجمالی میاندازد، به اقیانوسی که نمیتواند ببیند، و با صدای بلند به دوستان مکانیستی پشت سرش میگوید که پایان جهان را پیدا کرده است.
نون صات
هر چیز معنوی وقتی به فروش میرسد یا به نمایشی رنگ و وارنگ بدل میشود، میمیرد.
نون صات
بزرگترین اشتباه در تاریخ بشر، کشف حقیقت بود. کشف حقیقت، ما را آزاد نکرد مگر از پندارهایی که تسلیمان میدادند و از قیدهایی که ما را حفظ میکردند.
نون صات
این، خانهها و خزانههای ما نیستند که خالیاند، «قلبهای» ماست که خالی است.
noir
انسان همانطورکه نحوۀ زیستن خود را تغییر داده، باید افکار، عادتها، و شاید حتی شکل خود را هم تغییر دهد.
morvarid
زندگی به من فرصتهایی داده که از خودخواهی طبیعیام فراتر بروم و به چیزهای دیگر توجه کنم. و من از این بابت عمیقاً سپاسگزارم.
morvarid
این را که چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی جهان کامل شود، نمیدانم و چندان هم برایم مهم نیست.
morvarid
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۹ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان