بریدههایی از کتاب وضعیت آخر
۴٫۲
(۲۶۶)
رابطه انسانی بین دو نفر بدون وجود «بالغ» مدت زیادی دوام نمیآورد
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
بیشتر کلمات ارزیاب، چه تنبیهکننده و چه حمایتکننده، معرف «والد» اند، زیرا هر یک از آنها در مفهوم به نحوی درباره مخاطب حکم یا قضاوتی را اعلام میدارد، که نه بر اثر ارزشیابی «بالغ» بلکه بر پایه عکسالعملهای خودبخود و قدیمی است
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
این که بنشینیم و بگوییم گرفتاری داریم دردی را دوا نمیکند. نکته اینجاست که بیشتر انرژی زندگی روزمره ما صرف تصمیمگیری میشود.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«بشر همان چیزی است که تمام روز به آن فکر میکند.»
کاربر ۴۷۶۱۱۰۸
تحت فشار زیاد، «بالغ» ممکن است آسیب ببیند تا آنجا که اجازه دهد احساسات نامناسب بر او مستولی شوند.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
از طریق «بالغ» است که انسان کوچک کمکم میتواند فرق بین زندگی را آنگونه که به او یاد داده و نشان داده بودند (یعنی «والد») و آنگونه که خودش آن را احساس کرده است (یعنی «کودک») و بالاخره آنگونه که خودش کشف و استنباط کرده است («بالغ») متوجه شود.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
به گفته ارسطو آنچه ابراز میشود اثرش در شخص عمیقتر میگردد.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
این قوانین همچنین اغلب منشأ عادات قهری و جبری، و نقصها و زیادهرویهایی میشوند که بعدها در رفتار متقابل اشخاص مختلف ظهور میکنند
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
حتی پس از آنکه شخص دیگر قادر نیست خاطرهای را به یاد آورد، مدرک ضبط شده آن خاطره تمام و کامل در مغز او باقی میماند.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
شاید مهمترین کشف این بود که رویدادهای گذشته در مغز نه تنها جزء به جزء با تصویر و صدا ضبط میشوند، بلکه احساس مربوط به آن رویداد نیز ضبط میگردد. یک رویداد و احساس مربوط به آن در یک جا ضبط و بهطرزی ناگشودنی در هم قفل میشوند، بدانگونه که بعدآ یکی را بدون دیگری نمیتوان برانگیخت.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
شاید مهمترین کشف این بود که رویدادهای گذشته در مغز نه تنها جزء به جزء با تصویر و صدا ضبط میشوند، بلکه احساس مربوط به آن رویداد نیز ضبط میگردد. یک رویداد و احساس مربوط به آن در یک جا ضبط و بهطرزی ناگشودنی در هم قفل میشوند، بدانگونه که بعدآ یکی را بدون دیگری نمیتوان برانگیخت.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«مردی که واقعآ علم دارد لغات مشکل زیادی بکار نمیبرد... لغات مشکل و بزرگ مشکلات بزرگ را حل نمیکنند.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
منظور کتاب حاضر نه تنها ارائه اطلاعات جدید، بلکه کوشش برای پاسخ به این مسئله است که چرا مردم غالبآ به همان خوبی که طبیعتآ بلدند زندگی نمیکنند.
sh kh
رویدادهای گذشته در مغز نه تنها جزء به جزء با تصویر و صدا ضبط میشوند، بلکه احساس مربوط به آن رویداد نیز ضبط میگردد. یک رویداد و احساس مربوط به آن در یک جا ضبط و بهطرزی ناگشودنی در هم قفل میشوند، بدانگونه که بعدآ یکی را بدون دیگری نمیتوان برانگیخت.
aridasss
سامرست موآم، نویسنده انگلیسی میگوید: «لحظههایی هست که من به جنبههای مختلف روح خودم با شگفتی نگاه میکنم. میبینم که من واقعآ از چند آدم مختلف ساخته شدهام، و آن که در حال حاضر دست بالا را دارد بعد از مدتی عاقبت جای خود را به دیگری میدهد. اما کدام یک از اینها من واقعی است؟ تمام آنها یا هیچکدام؟»
کاربر ۲۹۱۶۴۰۵
من یک انسانم. تو یک انسانی. بدون وجود تو، من انسان نیستم زیرا فقط از راه ارتباط با تو این زبان امکانپذیر است، و فقط از راه زبان است که تفکر امکانپذیر است، و فقط از راه تفکر است که انسانیت امکانپذیر است. تو مرا مهم ساختهای. بنابراین، من مهم هستم و تو هم مهم هستی. اگر من ترا بیارزش کنم، خودم بیارزش میشوم. این منطق وضعیتِ «من "خوب" هستم ـ شما "خوب" هستید» است. تنها از طریق این وضعیت است که ما انسان هستیم و شیء نیستیم.
کاربر ۵۷۹۷۳۳۳
با خشونت محال است به کسی یاد داد که خشونت نکند.
کاربر ۵۷۹۷۳۳۳
به گفته التون تروبلاد: «ما همیشه بهخاطر اینکه همهچیز را خیلی ساده میگیریم احساس گناه میکنیم».
کاربر ۵۷۲۹۵۴۵
پاسخ به انگیزهها، از آنچه که انگیزهها را به وجود میآورد دور نیست. عادت به این رفتار که انسان سؤال صحیح را در موقع صحیح بکند و جواب صحیح را پیدا کند، آدم را زودتر به سرچشمه مشکلات میرساند.
کاربر ۵۷۲۹۵۴۵
جورج سارتون میگوید: «به عقیده من انسانها را میتوان به دو طبقه تقسیم کرد: آنها که در اشتیاق یگانگی و وحدت رنج میبرند، و آنها که ابدآ چنین اشتیاقی ندارند. بین این دو طبقه، و در قعر این ورطه، آنکه اشتیاق به یگانگی دارد رنج میبرد، و آن دیگری آرامش دارد.»
کاربر ۵۷۲۹۵۴۵
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰۳۰%
تومان