بریدههایی از کتاب وضعیت آخر
۴٫۲
(۲۶۷)
هر چه درگیری خصوصی کمتر باشد، انسان خیالش راحتتر است. دعوت عده زیادی برای میهمانی عصرانه سادهتر از دعوت شش نفر برای شام است. در مراسمی اینچنین، از آدم انتظارات زیادی ندارند، بنابراین آدم لذت بیشتری میبرد. مراسم هم مانند کنارهگیری، در اصل و در واقع، ما را از هم جدا نگه میدارد.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
هر چه درگیری خصوصی کمتر باشد، انسان خیالش راحتتر است. دعوت عده زیادی برای میهمانی عصرانه سادهتر از دعوت شش نفر برای شام است. در مراسمی اینچنین، از آدم انتظارات زیادی ندارند، بنابراین آدم لذت بیشتری میبرد. مراسم هم مانند کنارهگیری، در اصل و در واقع، ما را از هم جدا نگه میدارد.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«چه حماقتی! ما از اینکه نکند تمام زندگیمان به هدر برود وحشت داریم، اما هر روز از تکهتکه دورریختن آن ابائی نداریم.»
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
آنچه واقعآ از همه چیز مهمتر است این است که با تکههای کوچکتر زمان که فعلا پیش روی ما است چه کنیم، فردا، یک ساعت دیگر، هم الآن.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
اما، مانند قضیه فضا، تنها چیزی که درباره زمان میدانیم این است که باید از همین جا که فعلا هستیم شروع کنیم.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
وقت متاعی است که ما از هر چیزی بیشتر میخواهیم ــ اما افسوس که از هر چیز بدتر هدرش میدهیم.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«برای کسی که عادت به بینش عظمت ندارد، آموزش اخلاقی محال است
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
آلودگی «بالغ» به وسیله اطلاعات قدیمی و بررسی نشده است که به صورت حقیقت تلقی و ابراز میشوند. این یعنی تعصب
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
روی یک سیستم ارزشها برای زندگی خود تصمیم بگیرید. بدون یک چارچوب اخلاقی کلی نمیتوانید به آسانی تصمیم گیریهای کوچک و بزرگ روزانه را انجام بدهید.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
سؤال او در هر موقعیت بخصوص این خواهد بود که «در این موارد چه چیزی از همه مهمتر است؟»
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
طریق دیگری که میتوان «بالغ» را تقویت کرد این است که وقت بخصوصی را کنار گذاشت و نشست و درباره ارزشها و هدفهای زندگی، تصمیمهای کلی گرفت ــ چه این خود بخود بسیاری از تصمیمهای کوچک و کماهمیتتر را غیر لازم میسازد. این تصمیمهای کلی و بزرگ را البته میتوان بعدها دوباره وارسی و تجدیدنظر کرد. اینها به نوبه خود پایههای زیربنای فکری و اخلاقی را تشکیل میدهند، که براساس آنها سؤالهای لحظه به لحظه چه کنم و چه نکنم پاسخ داده خواهد شد.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
یکی از شیوههایی که میتوان برای شناسایی «والد» و «کودک» تمرین کرد کنترل حرفهایی است که آدم با خودش میزند. این کار نسبتآ ساده است، ولی تا آنجا که لزوم پاسخهای خارجی وجود نداشته باشد و وقت کافی هم برای بررسی اطلاعات موجود باشد. وقتی آدم احساس غم دارد، یا گرفته و پشیمان و واخورده و افسرده است، میتواند از خود بپرسد «چرا «والد» من دارد «کودک» ام را میزند؟» مکالمههای اتهامی درونی غیرعادی نیست
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«والد» و «کودک» مدارهای اولیه شخصیت را اشغال میکنند و مدارهایی بسته و کاملاند، و طبیعتآ و بهطور خودکار، اغلب اول آنها هستند که به هر انگیزهای پاسخ میدهند. بنابراین اولین قدم برای تقویت «بالغ» آن است که به علائم «والد» و «کودک» حساسیت بیشتری داشته باشیم
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
رابطه انسانی بین دو نفر بدون وجود «بالغ» مدت زیادی دوام نمیآورد
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
بیشتر کلمات ارزیاب، چه تنبیهکننده و چه حمایتکننده، معرف «والد» اند، زیرا هر یک از آنها در مفهوم به نحوی درباره مخاطب حکم یا قضاوتی را اعلام میدارد، که نه بر اثر ارزشیابی «بالغ» بلکه بر پایه عکسالعملهای خودبخود و قدیمی است
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
این که بنشینیم و بگوییم گرفتاری داریم دردی را دوا نمیکند. نکته اینجاست که بیشتر انرژی زندگی روزمره ما صرف تصمیمگیری میشود.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
«بشر همان چیزی است که تمام روز به آن فکر میکند.»
کاربر ۴۷۶۱۱۰۸
نمونههایی از هراسها و خشمها و ترسهایی که ما امروز در موقعیتهای مختلف حس میکنیم دوباره زنده شدن حالت اصلی آن هراسها و خشمها و ترسهایی است که در بچگی داشتهایم. به عبارت دیگر، میتوانیم این حالتها را در واقع باز نواختن نوار اصلی گذشته بدانیم.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
اگرچه به یاد آوردن تجربیات اولین دوره زندگی غیرممکن است، به هر حال مدارکی وجود دارد که ثابت میکند ما میتوانیم تجربیات اولیه را دوباره زندگی کنیم، یعنی دوباره آن تجربهها را زندگی میکنیم، و به همان احساسهای حالت نوزادی باز میگردیم
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
اگرچه به یاد آوردن تجربیات اولین دوره زندگی غیرممکن است، به هر حال مدارکی وجود دارد که ثابت میکند ما میتوانیم تجربیات اولیه را دوباره زندگی کنیم، یعنی دوباره آن تجربهها را زندگی میکنیم، و به همان احساسهای حالت نوزادی باز میگردیم
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰۳۰%
تومان