بریدههایی از کتاب وضعیت آخر
۴٫۲
(۲۶۷)
«مردم پیش ما نمیآیند که یک برچسب لعنتی به پیشانیشان بچسبانیم. بلکه برای گرفتن کمک به نزد ما میآیند. مردم را از علائم دردی که دارند میشود نجات داد، اما از برچسب مرض، نه!»
فائزه قائمی
کسی که به لذت بردن از بازی «وحشتناک نیست؟» سرگرم است، دوست ندارد حقایق به بازی راه یابند. اگر زنهای همسایه که صبحها میآیند و با هم گپ میزنند از بحث «شوهرها خیلی نفهماند» لذت میبرند، از زن همسایه تازه که میآید و میگوید شوهر من ماه است هیچ خوششان نمیآید.
6456
سرنخهای «والد» ـ جسمانی: اخمها و چینهای پیشانی، لبهای درهم فشرده، انگشت سبابه که اشاره میکند، سرتکان دادن، نگاه «ترسآور»، دستها را بهم زدن، پا به زمین کوبیدن، انگشت روی لبها نهادن، دستها را روی سینه گذاشتن، دستها را بهم مالیدن، صدای نچ نچ یا نظیر آن را با دهان درآوردن، آه کشیدن، و دیگری را نوازش کردن. اینها علائم بسیار معروف «والد» است.
6456
بدین ترتیب ما «بالغ» را جایگاه فعالیت، خانه امید، و محلی میبینیم که در آن تغییر ممکن میشود.
6456
وقتی «والد» یا «کودک» تسلط پیدا میکنند نتیجه همیشه قابل پیشبینی است. این از مشخصات «بازیها» است. در بازیها یک نوع مرز ایمنی همیشه به صورتی حفظ میشود. ممکن است همیشه عاقبتش دردناک باشد، اما این دردی است که بازیگران تحملش را یاد گرفتهاند. وقتی «بالغ» بر «رفتار متقابل» تسلط دارد، نتیجه همیشه صددرصد قابل پیشبینی نیست. امکان موفقیت وجود دارد، ولی امکان شکست نیز هست. مهمتر از هر چیز، امکان تغییر وجود دارد.
6456
کودک» درون ما اطمینان میخواهد. «کودک» میخواهد مطمئن باشد که هر روز صبح که چشم باز میکند خورشید طلوع خواهد کرد، مادر آنجا خواهد بود، و «آدمهای بد» در آخر فیلم گیر میافتند. اما «بالغ» میتواند قبول کند که در زندگی همیشه اطمینان مطلق وجود ندارد. فیلسوف معاصر التون تروبلاد (Elton Trueblood) میگوید:
این حقیقت که ما در مورد بسیاری از نتیجهگیریهای انسانی اطمینان مطلق نداریم دلیل آن نمیشود که وظایف تحقیق ما بیثمر مانده باشد. حقیقت این است که ما باید همیشه بر پایه احتمالات پیش برویم. اما داشتن احتمالات هم خودش چیزی است. آنچه ما جستجو میکنیم اطمینان مطلق نیست (زیرا این از ما فرزندان آدم انکار شده است) بلکه راه میانهای است که در آن بتوانیم روشهای قابل اعتمادی را برای تعیین درجات احتمالات به دست آوریم.(
6456
هدف کلی از «تحلیل رفتار متقابل» آن است که به شخص توانایی آن را بدهد که بتواند آزادانه حق انتخاب داشته باشد: آزاد باشد. هدف آن است که «بالغ» آزاد باشد تا چنانچه اراده کرد بتواند تغییراتی در خود ایجاد کند، تغییراتی در کنترل انگیزههای تکرارشونده قدیمی یا در کنترل انگیزههای جدید. بیشتر این آزادی عمل در زمان کودکی از دست میرود و یا به قول کوبی در آنجاست که حمله اولیه «مرحله عصبی»(neurotic process) آغاز میشود. در این مرحله است که شخص بجز درگیری مؤثر با واقعیات کنونی مدام درگیر حل مسائل قدیمی است. کوبی میگوید:
ریشههای مرحله عصبی ممکن است در... پدیدهای در دوران نوزادی و یا در اوایل طفولیت نهفته باشد، که باعث شکل دادن به یک رفتار ثابت یا طرحهای روانی ثابت میشود.
6456
مثلا، دختر جوانی در یکی از گروهها گفت: «به نظر من «والد» بیشتر به فکر «والد» است تا به فکر کل شخص. به عقیده من «بالغ» است که میتواند بفهمد که «کودک» من احساسهایی دارد که مهماند.»
فائزه قائمی
«عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره شدن نیست، بلکه متفقآ به بیرون، به جهت معینی نگاه کردن است.»
فائزه قائمی
در بسیاری از مواقع تا طرف دیوانه زنجیری نشود کسی او را نزد روانپزشک نمیبرد. گو اینکه هزاران کلمه درباره روانپزشکی نوشته شده، اما هیچوقت اطلاعات ساده و سودمند و متقاعدکنندهای به مردم داده نشده است تا عقیده آنها را نسبت به دکتر روانپزشک عینکی و ریش پروفسوری کاریکاتورهای مجلات با آن کاناپه کذائیاش، تغییر دهد.
فائزه قائمی
سلسله مراتب این به یاد آوردن غیر ارادی عبارتست از (۱) باز زیستن آن خاطره (که احساسی درجا و بیاختیار و بیاراده است)، (۲) به یاد آوردن آن (که آگاهانه، بااراده و با اندیشیدن درباره رویدادهای آن خاطره توأم است). خوشبختانه ما بیشتر چیزهایی را که دوباره زندگی میکنیم، به یاد نمیآوریم!
NeginJr
رویدادهای گذشته در مغز نه تنها جزء به جزء با تصویر و صدا ضبط میشوند، بلکه احساس مربوط به آن رویداد نیز ضبط میگردد. یک رویداد و احساس مربوط به آن در یک جا ضبط و بهطرزی ناگشودنی در هم قفل میشوند، بدانگونه که بعدآ یکی را بدون دیگری نمیتوان برانگیخت.
NeginJr
با گرفتن سطوری از «والد»: «تو میتوانی خوب باشی ــ اگر...». چنین شخصی دنبال دوستان یا همکارانی میگردد که در شخصیت خود «والد» بزرگی دارند و او از آنها نوازشهای بزرگی انتظار دارد، چون «والد» بزرگتر دال بر وجود نوازشهای بیشتر و بزرگتر است. (نوازشهای «خوب» فقط از اشخاص «خوب» دیده میشوند، و «والد» «خوب» است، همانطور که در آغاز بود.) این نوع اشخاص معمولا مشتاق و خواستار و آماده انجام خدمت و برآوردن درخواستهای دیگراناند. اینها معمولا کسانی هستند که به عنوان «بهترین مردم ما...» از آنها یاد میشود و بهخاطر تمجید و تحسین به مقامهای بالا میرسند. با وجود این، آنها محکوم به یک عمر کوهنوردیاند ولی فقط با این نتیجه که هر وقت به قله رسیدند کوه دیگری را در مقابل خود مشاهده کنند. «غیر خوب» «پیشنویس» را رقم میزند
6456
برخلاف فروید که روابط جنسی را منشأ تلاش و زندگی بشر میدانست، آدلر عقیده داشت که احساس حقارت یا احساس «غیر خوب» است که در مورد منشأ کلیه تلاشهای بشر جنبه جهانی دارد. آدلر ادعا میکرد که بچه بهسادگی به علت جثه کوچک و عجز و ناتوانیاش، خواه ناخواه و بهطور اجتنابناپذیر نسبت به بزرگترها و محیط خود احساس حقارت میکند.
6456
هر چه سن پیش میرود «بالغ» مؤثرتر کار میکند.
«بالغ» اصولا کارش این است که تکههای متحرک را تبدیل به اطلاعات کند و این اطلاعات را بر اساس تجربیات قبلی به جریان اندازد و بایگانی کند.»( ۴ )این جنبه با «والد» فرق دارد، «از این جهت که «والد» بهطور «تقلیدگونهای» قضاوتکننده است و عملا از مایهها و معیارهای عاریت گرفته از گذشته عمل میکند. «بالغ» با «کودک» نیز فرق دارد بدینگونه که «کودک» ناگهانی و بیدلیل و برهان عمل میکند، و اصولا تابع احساسات است.» از طریق «بالغ» است که انسان کوچک کمکم میتواند فرق بین زندگی را آنگونه که به او یاد داده و نشان داده بودند (یعنی «والد») و آنگونه که خودش آن را احساس کرده است (یعنی «کودک») و بالاخره آنگونه که خودش کشف و استنباط کرده است («بالغ») متوجه شود.
6456
شور دانستن حقیقت غالبآ با جوابهایی که وزن قدرت مطلق دارند خاموش میشود.
6456
بهتر است آدم بازی کند و اطرافیان از هر سو مغلوبش کنند تا اینکه اصلا هیچ رابطهای نباشد. به گفته دکتر ریچارد گالدستون (Richard Galdstone) در مورد بدرفتاری با اطفال، «طفل در گرمی سوزان خشم میتواند ادامه حیات دهد ولی در انجماد دردناک بیاعتنایی امیدی برایش نیست.»
Farshad2C
. هرمان ملویلمیگفت: «مردی که واقعآ علم دارد لغات مشکل زیادی بکار نمیبرد... لغات مشکل و بزرگ مشکلات بزرگ را حل نمیکنند.»
کاربر ۴۴۸۳۲۰۴
یکی از وظایف مهم «بالغ» آن است که اطلاعات بدست آمده از «والد» را بررسی کند و ببیند آیا این اطلاعات همچنان معتبر و قابل استفاده هست یا قدیمی شده و باید رد شود. دیگر اینکه اطلاعات «کودک» را هم وارسی کند و تصمیم بگیرد که آیا آن احساسها امروز مناسباند یا قدیمی و بیهوده شدهاند. هدف، کنار گذاردن یا حذف «والد» و «کودک» نیست، بلکه آزاد بودن برای بررسی اطلاعات آنهاست.
احسان رضاپور
هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد، دیر یا زود یکی از آنها حرفی میزند، یا علامتی نشان میدهد، که حضور دیگری را ثابت میکند. ما این را یک انگیزه رفتار متقابل مینامیم. سپس آن شخص «متقابلا» حرفی میزند، یا علامتی نشان میدهد، که بطریقی پاسخی به آن انگیزه است، و آن پاسخ رفتار متقابل نامیده میشود.
Amir Reza
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰۳۰%
تومان