بریدههایی از کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت
۴٫۱
(۵۴)
بررسی علمیِ رابطۀ بین مغز و ذهن از سال ۱۸۶۱ شروع شد. از زمانی که بروکا در فرانسه متوجه شد که پس از وارد آمدنِ آسیب به قسمت خاصی از نیمکرۀ چپِ مغز، مشکلات خاصی در استفادۀ معنیدار از گفتار بروز میکند که اصطلاح دیگر آن «زبانپریشی» است. با این کشف راهی به عصبشناسی مغز گشوده شد و چند دههای نگذشت که «نگاشت» مغزِ انسان میسر شد، یعنی انتساب قابلیتهای ویژه، مانند زبان و هوش و درک حسی، به «مراکز» ویژهای در مغز. اواخر آن قرن محققانِ موشکافتر و در درجۀ اول فروید، که در کتاب زبانپریشی نیز آن را مطرح کرد، دریافتند که این نگاشت بیش از حد سادهانگارانه است و در واقع همۀ عملکردهای ذهن ساختار درونی درهمتنیدهای دارند که اساس فیزیولوژیکیشان نیز بسیار پیچیده است. فروید موقع بررسی اختلالهای خاصی در تشخیص و ادراک حسی به این مسئله پی برد و واژۀ «ادراکپریشی» را برای آن ساخت.
Ahmadreza
چه تضادی، چه ظلمی، چه طنزی اینجاست که زندگی درونی و تخیل، بیحال و خفته میماند تا مسمومیت و بیماری آن را بیدار و رها کند!
amineh
برای من این کتاب چند ویژگی بارز داشت. نخست اینکه آلیور ساکس را پزشکی بیش از حدِ معمول دلسوز و مسئول دیدم. او بیمار را به شکل ماشینی که عیبی پیدا کرده باشد نمیدید. نزد او انسانیت بیمار لحظهبهلحظه حضور دارد. از آن پزشکهایی که «آدم میتواند نه فقط دردش را، که درد دلش را هم به او بگوید.»
صیاد
«با از دست دادنِ حافظه، ولو جزئی، تازه میفهمید که همۀ زندگی ما حافظه است. زندگی بدون حافظه، اصلاً زندگی نیست ... حافظۀ ما پیوند ماست، دلیل ماست، احساس ماست، حتی عمل ماست. بدون آن هیچیم ... (فقط میتوانم منتظر فراموشی نهایی باشم، همان فراموشیای که کل زندگی را پاک میکند، چنانچه کل زندگی مادرم را ...»
lonelyhera
نیچه مینویسد: «انسان با دهانش میتواند دروغ بگوید، اما راست را با ادا و قیافهاش به هر حال برملا خواهد کرد.»
شراره
در زبانپریشی با اینکه واژهها درک نمیشوند، ولی فهم حالتهای متنوع و پیچیده و بسیار ظریف و عمیق چهره کاملاً سالم میماند. نهتنها سالم میماند، بلکه حتی گاهی بیشتر: به میزانی فراطبیعی تقویت میشود.
صاد
ساکس در ژانویۀ ۲۰۱۵ به سرطان کبد و مغز دچار شد. در فوریۀ همان سال در مجلۀ نیویورک تایمز چنین نوشت:
میخواهم تا جایی که میتوانم به عمیقترین، غنیترین، و مثمرثمرترین وجه زندگی کنم. میخواهم و امیدوارم که در این زمان باقیمانده دوستیهایم را عمیقتر سازم، با تمامی کسانی که دوستشان میدارم خداحافظی کنم، بیشتر بنویسم، و اگر قدرتی در من مانده باشد مسافرت کنم تا به درجات جدیدی از درک و بینش برسم.
محسن
بهجرئت و قاطعانه میگویم که ما چیزی نیستیم جز مشتی یا مجموعهای از احساسات متفاوت، احساساتی که با سرعتی تصورناپذیر دنبال یکدیگر میآیند و پیوسته در سیلان و حرکتاند.
shahram naseri
(اینکه انسان بعضی چیزها را نمیبیند، به این خاطر که درست جلو چشمانش است.)
آفتاب
بقراط مفهوم شرح حال بیماری را ارائه داد. این فکر را که بیماری دورهای دارد، از اولین علائم تا نقاط اوج یا بحران آن، و از آنجا به نتیجهای شاد یا مرگبار ختم میشود. بنابراین بقراط شرح بیماری را باب کرد، یعنی توصیف یا شرحی از سابقۀ تاریخی بیماری که دقیقاً از واژۀ قدیمی «پاتولوژی» مستفاد میشود
Amirhossien Farahi
حجم
۵۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
حجم
۵۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
تومان