بریدههایی از کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت
۴٫۰
(۶۲)
عمیق شدن همیشه با شادی همراه نیست ــ کدام عمقی است که همیشه باشد. اما او در بیشتر طول سال شاد بود.
MARY
سالامان مینویسد: «همۀ ما تبعیدیانی از گذشته هستیم.» و به معنای دقیق کلمه لازم داریم که گذشته را بازیابیم.
MARY
زیرا ارزشها، ارزشگذاریها، ربطی به سببشناسی ندارد
MARY
ما آدمهای طبیعی، که بیمیل هم نیستیم فریفته شویم، خیلی راحت گول میخوریم («مردم فریب میخورند، پس فریبشان ده»). و استفادۀ گمراهکننده از واژهها به همراه لحن فریبنده چنان مزورانه است که فقط آسیبدیدگانِ مغزی فریب آن را نمیخورند.
MARY
اینجا قلمرو عجیبی است، جایی که همۀ ملاحظات معمول ممکن است معکوس شوند. جایی که بیماری ممکن است سلامتی و حالت طبیعی بیماری باشد، جایی که هیجان میتواند هم بردگی باشد و هم آزادی، و جایی که واقعیت نه در هوشیاری، که در مستی پیدا میشود. اینجا همان قلمرو کوپید و دیونیسوس است.
lily
«با از دست دادنِ حافظه، ولو جزئی، تازه میفهمید که همۀ زندگی ما حافظه است. زندگی بدون حافظه، اصلاً زندگی نیست ... حافظۀ ما پیوند ماست، دلیل ماست، احساس ماست، حتی عمل ماست. بدون آن هیچیم ...
lily
(اگر مردی پا یا چشمش را از دست داده باشد، میداند که پا یا چشمش را از دست داده است، اما اگر خویشتنی را ـ خویشتن خود را ــ از دست بدهد نمیتواند بداند؛ زیرا دیگر خویشتنی ندارد که بداند)
lily
موسیقی و هنر هر لحظه مقدمۀ لحظههای بعدی است و در عین حال لحظههای بعدی را در دل خود دارد.
lily
«انسان فقط حافظه نیست. او احساس، اراده، عقل، معنویت ... دارد. در آنجاست که شاید به او دست یابید و تغییری عمیق ببینید.»
lily
فقط به لطف گیرندگی حس عمقی است که بدنمان را مناسب خودمان، «دارایی» خودمان، مال خودمان احساس میکنیم (شرینگتن، ۱۹۰۶، ۱۹۴۰).
lily
حیوانات نیز بیمار میشوند، ولی فقط انسان است که کاملاً به ورطۀ ناخوشی میافتد.
Chia.V
بر هر نگرشِ صرفاً دارویی، یا پزشکی، باید یک نگرش «وجودی» هم اضافه شود: بهخصوص عمل و هنر و نمایش، که به نظر میرسند از بنیاد سالم و رها هستند
farnaz Pursmaily
به زبانپریشها نمیشود دروغ گفت. او نمیتواند واژهها را دریابد، پس نمیشود با واژهها او را گول زد؛ اما آنچه را که درمییابد با دقتی خطاناپذیر درمییابد، به اصطلاح به حالتی بیانی پی میبرد که همراه واژههاست، همان حالت غیرارادی و خودبهخودی چهره که هیچوقت نمیشود به آن تظاهر کرد یا از خود درآورد، برخلاف واژهها که میشود و خیلی راحت هم میشود
farnaz Pursmaily
تصویری ارائه داد که من عاشق دیدنش هستم: بیمار درست در لحظۀ کشف ـ نیمهوحشتزده، نیمهخرسند ــ برای نخستین بار میبیند مشکل دقیقاً چیست و در همان لحظه میفهمد که دقیقاً چه باید کرد. این همان لحظۀ شفابخش است.
farnaz Pursmaily
و یک روز اتفاق افتاد؛ اتفاقی که پیش از آن هرگز نیفتاده بود: بیصبر و گرسنه، به جای آنکه منفعل و صبور منتظر شود دست دراز کرد، کورمال کورمال گشت، نانی یافت، و به دهان برد. این اولین استفاده از دستهایش، اولین کار دستش در ۶۰ سال زندگی بود
farnaz Pursmaily
هیوم نوشته است:
بهجرئت و قاطعانه میگویم که ما چیزی نیستیم جز مشتی یا مجموعهای از احساسات متفاوت، احساساتی که با سرعتی تصورناپذیر دنبال یکدیگر میآیند و پیوسته در سیلان و حرکتاند.
امیررضا نوری
حجم
۵۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
حجم
۵۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۸۴,۰۰۰۳۰%
تومان