بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاملی در مدرنیته ایرانی: بحثی در باره گفتمان‌های روشنفکری و سیاستِ مدرنیزاسیون در ایران | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاملی در مدرنیته ایرانی: بحثی در باره گفتمان‌های روشنفکری و سیاستِ مدرنیزاسیون در ایران

بریده‌هایی از کتاب تاملی در مدرنیته ایرانی: بحثی در باره گفتمان‌های روشنفکری و سیاستِ مدرنیزاسیون در ایران

۳٫۰
(۱۲)
«فرایند مدرنیزاسیون همان موقع که ما را استثمار می‌کند و عذاب می‌دهد، به توانایی‌ها و تخیلات ما حیات می‌بخشد. ما را به سمتی می‌راند که با جهانی که مدرنیزاسیون ساخته است مواجه شده، آن را درک کرده و تلاش نماییم تصاحبش کنیم»
صبا بانو:)
«برای مدرن‌بودن بایستی زندگی شخصی و اجتماعی را همچون مهلکه‌ای تجربه کرد، و دنیا و خود را در فروپاشی مکرر دید.»
صبا بانو:)
پروژه مشروطیت بر آن بود که فرهنگ سیاسی ایران را بر مبنای سنت لیبرالی مدرن، بازسازی کند. برای تحقق چنین مقصودی، لازم بود که رهبران مشروطه فرهنگ ایرانی را با مدرنیته متلاطم کنند و در جهت دموکراتیک کردن نهادها و روندهای سیاسی در ایران، تلاش کنند. از آن‌جایی که قدرت سیاسی در ساختار دولت متجلی بود و مذهب نیز به عنوان فرهنگ غالب در شکل‌دهی به آن نقش عمده‌ای ایفا می‌کرد، از دید روشنفکران و منتقدان اجتماعی، این دو مرکز قدرت، می‌بایستی محل نقد و تغییر واقع می‌شدند. بسیاری از متفکران مشروطه یا از نخبگان سیاسی بودند (به عنوان مثال امیرکبیر و قائم مقام فراهانی و مشیرالدوله و غیره)، یا به بخشی از طبقه روحانیت تعلق داشتند (از باب نمونه: سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمد حسین نائینی و ملک‌المتکلمین و دیگران).
کاربر سرلک
مدرنیسم را می‌توان برحسب بیان و سخن گوته، این‌طور تعبیر کرد: فرایند مستمر انباشتن خود، با ثروت و دانش و تجربه.
کاربر ۹۴۳۶۹۲
آنتونی گیدنز، در این قصه با هابرماس همرأی است که مدرنیته از آن‌رو که نقشه نهادی کردن در سر دارد، در واقع «پروژه‌ای غربی» است. او خاطرنشان می‌کند که دو نهاد منحصربه‌فرد مدرنیته، یعنی ملت‌دولت و سرمایه‌داری، از بنیاد غربی هستند؛ اما به‌هرحال او نیز معتقد است که جهانی شدن مدرنیته و گسترش آن به سراسر جهان، اَشکال جدیدی از به‌هم‌پیوستگی جهانی را پدید می‌آورد که در پی آن، دیگر «غیری» وجود ندارد:
کاربر ۹۴۳۶۹۲
اما این وحدت، تناقض‌آمیز است و در دل خود مبتنی بر تشتت است. این وحدت همه ما را به درون گرداب فروپاشی و تجدید حیات مستمر، تقلا و تناقض، پریشانی و ابهام پرتاب می‌کند. برمن در ادامه اظهار می‌دارد که تجربه‌های متنوع از مدرنیته، تنها وقتی معنادار هستند که بازتابی از موقعیت خودشان باشند (چیزی که او آن را مدرنیته در خیابان می‌نامد). به همین دلیل از نظر او، فرهنگ مدرنیته نه تنها لزومآ مبتنی بر تجارب و عقاید فرهنگی غربی نیست، بلکه نباید هم‌چنین باشد. به نظر برمن، مدرنیته نیازی به دستورالعمل ندارد: مدرنیته پاره‌ای از تجربه روزمره زندگی ماست. مدرنیته، نوعی زندگی است که در آن «هرآنچه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود».
کاربر ۹۴۳۶۹۲
مارشال برمن که یکی از مدرنیست‌های رادیکال دوران ماست، تبیین خود از مدرنیته را بر مبنای تجربه‌های زندگی روزمره سامان می‌دهد: امروزه ما با سبک خاصی از یک تجربه حیاتی مواجه هستیم. تجربه‌ای که فضا و زمان، خود و دیگران، امکانات زندگی و خَطَرات آن را شامل است. در این تجربه، مردان و زنانِ همه عالم سهیم‌اند. من این تجربه را «مدرنیته» می‌نامم.
کاربر ۹۴۳۶۹۲

حجم

۵۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰۶ صفحه

حجم

۵۲۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰۶ صفحه

قیمت:
۲۰۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد