بریدههایی از کتاب تاملی در مدرنیته ایرانی: بحثی در باره گفتمانهای روشنفکری و سیاستِ مدرنیزاسیون در ایران
۳٫۰
(۱۲)
مدلی که برمن برای مدرنیته ارائه میدهد
عبارت است از: سهیمشدن در تجربه فروپاشی مکرر: «برای مدرنبودن بایستی زندگی شخصی و اجتماعی را همچون مهلکهای تجربه کرد، و دنیا و خود را در فروپاشی مکرر دید.
کاربر ۹۴۳۶۹۲
در یک جامعه طبقاتی، از رهگذر بیاثر شدن قوانین دینی، دین به پدیدهای تبدیل میشود که در تضاد به مقاصد موردنظر آن است. در چنین جامعهای، دین در میان مردمان فقیر به ابزار کینهجویی تبدیل میشود و در میان ثروتمندان نیز به شکل متاعی درمیآید که آنان، آن را به بهای رنج دیگران به دست میآورند. بهعبارت دیگر، در چنین جامعهای، ثروتمندان به قیمت رنج دیگران به رضایت معنوی دست مییابند. اما میتوان گفت که بر چنین بنیان زشتی، معنویت حقیقی محقق نمیشود. در نهایت، داستان به تلویح، به این موضوع اشاره دارد که در فراسوی
Moti.1997
موفقیت هر ایدئولوژی، به شرایط اجتماعی و اقتصادی دورهای بستگی دارد که در آن به وجود میآید.
niloufar.dh
«در عصر جمهوریخواهی، رادیکالیسم و ملیگرایی، دولت پهلوی به دیده تحصیلکردهها، بهمثابه نمادی از سلطنتطلبی، محافظهکاری و امپریالیسم غربی تلقی میشد».
niloufar.dh
دوران پس از کودتا، در آثار شاعران، رماننویسها و دیگر روشنفکران به دوره «خفقان»، «تنهایی»، «سیاهی»، «بیهودگی» و «پوچی» تشبیه میشود.
niloufar.dh
چشمگیرترین رشدی که نصیب جامعه ایرانی در دو دهه منتهی به انقلاب میشود، عبارت است از گسترش مراکز شهری و ظهور لایهبندیهای جدید اجتماعی. گسترش شهرنشینی در کشور، گواه روشنی است بر توسعه ناموزون به شیوه سرمایهداری و توزیع نابرابر ثروت و منابع جامعه در میان مردم.
niloufar.dh
اما این تنها در ایران نیست که سیاست مدرنیزاسیون «از بالا»، «سریع»، «خشونت بار» و «بیتوجه به بافت فرهنگی جامعه» به گفتمان بازگشت به اصل میانجامد. هر جا که این روایت تمامتخواهانه و سلطهطلبانه از مدرنیته حاکم شود، گفتمانهای اصالتگرا، بومیگرا و هویتطلب مجال رشد پیدا میکنند.
niloufar.dh
متفکران، در تفسیر خود، به حضور یک «غیر» یا «بیگانه» نیاز دارند تا در تقابل با آن، خودِ مدرن خویش را تعریف کنند.
niloufar.dh
نخبگان سیاسی و روشنفکران برای اینکه، بر مبنای تصویری که از مدرنیته اروپایی در ذهن داشتند، شکل جدیدی به کشور بدهند، انواع مختلف پروژههای مدرن را طرح نمودند. این پروژهها شامل ایدههای لیبرالی و ملیگرایانه، گفتمان رادیکال و جنبشهای اصلاحطلب اسلامی بود و از طریق جنبشهای تودهای و گرایشهای روشنفکرانه و احزاب سیاسی و سایر تشکیلات نوین، هدف خود را دنبال میکرد.
کاربر ۷۰۱۸۵۶۳
مدرنیسم را میتوان برحسب بیان و سخن گوته، اینطور تعبیر کرد: فرایند مستمر انباشتن خود، با ثروت و دانش و تجربه. موقعیت خطیری که فرد برای ادامه بقای خود باید در حرکت مدام باشد. مدرنیسم هویتی است بدون محتوای ثابت، مگر با توانی برای بازسازی، حرکت و رشد فردیتش.
هادی
«ما» (اروپاییان) ارزشهای سیاسی و اجتماعی لیبرال را در «خانه» برقرار میکنیم و این حق، خودبهخود و به طور کامل برای ما محفوظ است که (به مقتضای «عقل») به سوی بیگانگان یورش بریم، سرزمینهایشان را اشغال کرده و ویران سازیم، و البته میدانیم که وضعیت ذهنی آن اقوام با چنین یورشی همخوان است و آنان موقعیت دیگری نمیتوانند داشته باشند. این عبارات نغز، پرده از نثر غامض هگل برمیدارد و چهره نهایی غرب را هویدا میسازد، چهرهای که غرب همواره میخواهد آن را پنهان سازد، اما بالاخره باید با آن مواجهه شود.
mizo
در ابتدای جنگ جهانی اول، ۸۵ درصد دنیا در سیطره غرب بود.
mizo
آنچه گفته شد تصوری خیالبافانه در باب «بازگشت» به هر گذشتهای نیست. نیچه در ذهن خود شکلبندی مجددی از وضعیت حال ترسیم میکند. او عناصر منکوبشده (ظاهرآ محو و فراموششده) اما سرشار از حیاتی را که در درون فرهنگ وجود دارد، استخراج میکند و برای آینده، دیدگاهی دگرگونساز پدید میآورد. او این وظیفه خود را به شیوهای فوقالعاده جذاب به انجام میرساند. دست کم میتوان مدعی بود که سراسر نگاه او، آمیخته به قساوتی پایانناپذیر و روحی نوآورانه است. گرچه نیچه، نخستین کسی است که این شورش عظیم فکری را به وضوح شرح میدهد، آن را برمیانگیزد و قدرت محض، و فضای مسحورکننده منفیبافانه آن را به نمایش میگذارد. با اینحال، او را میتوان روایتکننده یک الگوی اساسی در اندیشه و عمل دانست، الگویی که مطابق آن، همه نمونههای عصیان علیه مدرنیته، تقریبآ از درون خود مدرنیته، به ظهور میرسد.
محمد طاهر پسران افشاریان
آنچه گفته شد تصوری خیالبافانه در باب «بازگشت» به هر گذشتهای نیست. نیچه در ذهن خود شکلبندی مجددی از وضعیت حال ترسیم میکند. او عناصر منکوبشده (ظاهرآ محو و فراموششده) اما سرشار از حیاتی را که در درون فرهنگ وجود دارد، استخراج میکند و برای آینده، دیدگاهی دگرگونساز پدید میآورد. او این وظیفه خود را به شیوهای فوقالعاده جذاب به انجام میرساند. دست کم میتوان مدعی بود که سراسر نگاه او، آمیخته به قساوتی پایانناپذیر و روحی نوآورانه است. گرچه نیچه، نخستین کسی است که این شورش عظیم فکری را به وضوح شرح میدهد، آن را برمیانگیزد و قدرت محض، و فضای مسحورکننده منفیبافانه آن را به نمایش میگذارد. با اینحال، او را میتوان روایتکننده یک الگوی اساسی در اندیشه و عمل دانست، الگویی که مطابق آن، همه نمونههای عصیان علیه مدرنیته، تقریبآ از درون خود مدرنیته، به ظهور میرسد.
محمد طاهر پسران افشاریان
در این فصل، بررسی تطبیقیای را در باب گفتمانهای فکری آلمان در بین دو جنگ جهانی، ارائه خواهم داد و خواهم کوشید تا نشان دهم جنبشهای اجتماعی مبتنی بر گفتمانهای «بازگشت به اصل»، به تاریخ مدرنیته تعلق دارند و در واقع نماینده راه مشترکی هستند که از طریق آن، «فرهنگها» میکوشند تا جریان مدرنیزاسیون را بومی کنند. بررسی دقیق آثار یونگر و هایدگر نشان میدهد که آنها، روایتهایی از مدرنیته را مطرح ساختند که ریشه در سنتهای آلمانی داشت. با بررسی مدعیات آنها، به اهمیت گفتمانهای بازگشت به اصل، بهمثابه یک پاسخ فرهنگی، فکری و سیاسی به مدرنیزاسیون، بیشتر پی خواهیم برد.
محمد طاهر پسران افشاریان
در این فصل، بررسی تطبیقیای را در باب گفتمانهای فکری آلمان در بین دو جنگ جهانی، ارائه خواهم داد و خواهم کوشید تا نشان دهم جنبشهای اجتماعی مبتنی بر گفتمانهای «بازگشت به اصل»، به تاریخ مدرنیته تعلق دارند و در واقع نماینده راه مشترکی هستند که از طریق آن، «فرهنگها» میکوشند تا جریان مدرنیزاسیون را بومی کنند. بررسی دقیق آثار یونگر و هایدگر نشان میدهد که آنها، روایتهایی از مدرنیته را مطرح ساختند که ریشه در سنتهای آلمانی داشت. با بررسی مدعیات آنها، به اهمیت گفتمانهای بازگشت به اصل، بهمثابه یک پاسخ فرهنگی، فکری و سیاسی به مدرنیزاسیون، بیشتر پی خواهیم برد.
محمد طاهر پسران افشاریان
هدف من از آوردن چنین نمونههایی از مکتوبات هگل، صرفآ این نیست که بخواهم او را آماج انتقاد خود قرار دهم، بلکه مقصود، نشان دادن این مسئله است که دستگاه او چگونه از خصومتی که وی، به معنای دقیق کلمه، نسبت به فرهنگهای غیرغربی میورزد، آسیب میبیند و اینکه تکبرِ ناشی از دیدگاه اروپامحور، تا چه حدی در تاروپود فراروایت او تنیده شده است. در پسزمینه تلقی هگل از «پیشرفت آزادی»، هدف فرهنگی اقتدارگرایانهای نهفته است که به سختی میتوان آن را پشت فلسفهورزی عقلی پولادین پنهان کرد. اتهام اروپامحوری، اتهامی تأسفبار است. گرچه، احتمالاً این اتهام نیز، به طور تحقیرآمیزی نادیده گرفته میشود.
پیام
باید به خاطر داشت که روایتهای آزادی و روشنگری در نیرومندترین اشکال خود، روایت تجمیعاند و نه روایت تفرید. این روایتها، در واقع حکایت مردمانی است که از گروه اصلی کنار گذاشته شدهاند، اما در تلاشند تا جایی در میان گروه داشته باشند و در این میان اگر ایدههای قدیمی و معمول گروه اصلی در راه دادن به گروههای جدید، چندان منعطف و گشادهدست عمل نکنند، آنچه باید تغییر کند این ایدههاست: تغییر این ایدهها به مراتب بهتر از پسراندن گروههای نوظهور است.
صبا بانو:)
در نظریه مدرنیزاسیون، فرهنگهای «بومی» بهمثابه خودآگاهی کاذب (یا وهمآلودی) هستند که مانع توسعه موفقند. در مارکسیسم نیز فرهنگ بومی نقاب دروغینی است که جلوی آگاهی طبقاتی را میگیرد.
صبا بانو:)
در نظریه مدرنیزاسیون، فرهنگهای «بومی» بهمثابه خودآگاهی کاذب (یا وهمآلودی) هستند که مانع توسعه موفقند
صبا بانو:)
حجم
۵۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه
حجم
۵۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه
قیمت:
۲۰۳,۰۰۰
تومان