بریده‌هایی از کتاب رازهایی درباره زنان

در زیر تمثیل دیگری نیز آورده‌ام که نشانگر نحوهٔ عملکرد مردها و زن‌ها در روابطشان است. فرض کنید دایرهٔ خودآگاهی مرد و زن را خانه‌هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق‌هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و... برای اغلب زن‌ها هر یک ازاتاق‌ها اتاق عشق نیز هست. حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است: خانهٔ عشق! گرچه برای مردها تنها یک اتاق عشق در خانهٔ فکر و ذهن‌شان وجود دارد. بنابراین چنانچه قرار باشد به عشق بپردازد، باید اتاق‌های دیگر را ترک کند.

آنچه زن‌ها دوست دارند مردها بدانند: زن‌ها عاشق برنامه‌ریزی هستند زیرا با این کار امکان آن را می‌یابند تا خلاءهای زمانی را با عشق، شور، حرارت و خلاقیت پر کنند.

برای درک بهتر زنان‌های زندگی‌شان به اندکی کمک از جانب زن‌ها نیاز دارند.

«پنهان کردن اطلاعات و حقایق برایم بزرگترین عامل سرد مزاجی و «ضد حال» به حساب می‌آید. نمی‌توانم بفهمم چگونه همسرم می‌تواند از من انتظار داشته باشد با او همبستر شوم. در حالی که هیچ چیز از رازهای درونی‌اش را با من در میان نگذاشته است. اگر او از من انتظار دارد که با او بی رو دربایستی باشم او نیز باید درهای قلبش را به روی من باز کند.»

احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در عشق ورزیدن و ارتباط برقرار کردن موفق بوده‌اند. این در حالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت‌ها و دست‌یابی‌های آن‌ها بستگی دارد.

زن احساس ناامنی می‌کند و اندکی پرتوقع می‌شود، مرد ناراحت می‌شود و با پس نشستن به او پاسخ می‌دهد، هر چه او بیشتر خود را دور کند و فاصله بگیرد، ناامنی زن نیز افزایش خواهد یافت. هر چه زن بیشتر احساس ناامنی کند، پرتوقع‌تر می‌شود. هرچه زن پرتوقع‌تر شود، همسرش بیشتر از او فاصله خواهد گرفت و همینطور الی‌آخر

آنچه زن‌ها دوست دارند مردها بدانند: احساس ناامنی بیشتر زن‌ها، به محض دریافت اندکی عشق، محبت، توجه و آسودگی‌خاطر سریعآ از بین می‌رود. در این اوقات اندکی تلاش از جانب مرد، معمولا بسیار مؤثر واقع می‌شود، زیرا از بدتر شدن اوضاع جلوگیری می‌کند

این قابلیت و توانایی ما زن‌ها هنگامی نمود پیدا می‌کند که مادر می‌شویم و کودکی به دنیا می‌آوریم. اما چه بچه‌دار باشیم و چه بچه‌ای نداشته باشیم، این توانایی همواره در ما وجود دارد که زایا باشیم و بیافرینیم چه با بدن‌مان و چه با کلمات و اعمال و رفتارمان و چه با عشق‌مان. هر بار که غذای خوشمزه‌ای را برای خانوادهٔ خود درست می‌کنید، در واقع مشغول آفرینش هستید

حتی بهترین مردها چنین به نظر می‌رسند که برای درک هر چه بیشتر و بهتر همسرشان کم کاری دارند. بی‌پرده بگویم: خیلی از مردها زود جا می‌زنند. نه برای آن که ما را دوست ندارند، بلکه از آن جهت که مطمئن هستند حتمآ در درک دنیای پیچیده و به ظاهر بغرنج ما زن‌ها شکست خواهند خورد و از آن جا که مردها از شکست خوردن بیزارند و دوست ندارند ضعیف به نظر برسند، تصمیم می‌گیرند اصلا طرف آن هم نروند.

یکی از اساسی‌ترین نیازهای ما زن‌ها در روابط صمیمی‌مان این است که احساس امنیت کنیم. در این جا منظورم امنیت جانی یا فیزیکی و جسمانی نیست، بلکه بیشتر امنیت احساسی و عاطفی را در نظر دارم. احساس عمیق و درونی از این که رابطه‌مان محکم و استوار و ماندگار است و این که نامزد/همسرمان در عشق خود جدی و ثابت قدم است و به ما نیز متعهد و پای بند. به طوری که بتوانیم به عشق او اعتماد کنیم و بنابراین بتوانیم به خود نیز اجازه دهیم تا تمام و کمال عشق بورزیم و جز عشق پاسخ نگیریم.