بریدههایی از کتاب دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی
۴٫۶
(۲۵)
ناله را هر چند می خواهم که پنهان برکشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم «فریاد کن »
...💙
یار دل برداشت وز رنج دل ما غم نداشت
sama
من گریه خویش دوست دارم
sama
ای صبا گر گذری برسرآن کو برسان
خبر ما بر آنکس که ز ما بیخبر است
مردمان منکر عشقند و منم کشتهٔ او
شیوهٔ ما دگر و شیوهٔ مردم دگر است
عاطفه
عالم همه یغمای تو خلقی همه شیدای تو
آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری
دختر دریا
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
cuttlas
ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته
کز خون دلت پیرهنت رنگ گرفته
آن سوختگی جگر لاله ازان است
کز آه من آتش به دل سنگ گرفته
تا دست تظلم نزند کس به عنانش
تن داده به مستی و عنان تنگ گرفته
از سوزن زنگار گرفته بشناسد
بس کز نم گریه مژه ام زنگ گرفته
S
شبم خیال تو بس، با قمر چه کار مرا
sama
ای راحت و آرام جان با روی چون سرو روان
زینسان مرو دامنکشان کارام جانم میبری
دختر دریا
آفاق را گردیدهام مهر بتان ورزیدهام
بسیار خوبان دیدهام اما تو چیز دیگری
دختر دریا
مپرس ای دل که چون میباشد آخر جان غمناکت
که من دیریست کز یادت فراموش کردهام جان را
اسب دریایی
ای صبا، گر گذری بر سر آن کو، برسان
خبر ما بر آنکس که ز ما بی خبر است
sama
مه را به روی خوب تو نسبت کجا رسد
Nazanin :)
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم
Kiana
دلبرا عمریست تا من دوست میدارم ترا
در غمت میسوزم و گفتن نمییارم ترا
اللهم عجل لولیک فرج
ز غمت کجا گریزم که جهان گرفت حسنت
ز تو هم به تست، یارا، اگرم بود پناهی
ح. دوست حافظ
یک زمان از پای ننشینم به جست و جوی تو
یا کنم سر را فدایت، یا به دست آرم ترا
sama
رسید باد صبا تازه کرد جان مرا
نهفته داد به من بوی دلستان مرا
sama
چشم ما می گوید از سوز غمت شب تا به روز
هیچ رحمی نایدت بر دیده گریان ما
sama
می زنندم طعنه کاخر دل که گم کردی بجوی
من که خود را کرده ام گم چون بجویم دیگری را
pasha
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
قیمت:
رایگان