بریدههایی از کتاب اسلام شناسی (درسهای دانشگاه مشهد)
۳٫۵
(۲۲)
پیغمبر اسلام اسرای جنگی را که نوشتن و خواندن میدانستند از اعدام و بردگی معاف ساخت تا مسلمانان را تعلیم دهند.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
بزرگترین نمودار ارزش مافوق تصوری که اسلام به علم میدهد، این است که پیغمبر اسلام در آن هنگام که همۀ هدفش بسیج توده است و بیش از همه به مجاهد نیاز دارد نه به دانشمند (و در آغاز هر نهضتی به خصوص در گذشته و بالاخص در یک نهضت مذهبی چنین است) اعلام میکند که: «مِدادُ الْعُلَماءِ اَفْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداءِ» (مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است.)
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
پیغمبر وارد مسجد شد. گوشهای جمعی به عبادت نشسته بودند و گوشهای دیگر جمعی به بحث علمی مشغول بودند. پیغمبر در هر دو نگریست و به گروه دومی پیوست.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
علمای اسلامی تقلید در مسائل عقلی و اصول اعتقادی و فکری مذهب را به شدت منع کردهاند و گفتهاند ایمان مقلد مقبول نیست: «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ» (اسراء / ۳۶). «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکمْ اِنْ کنتُمْ صَادِقِینَ» (اگر راست میگویید دلیل بیاورید. بقره / ۱۱۱)
کسی از پیغمبر اسلام میپرسد: «اگر یک ساعت بیشتر تا مرگ من نمانده باشد آن یک ساعت را چه کنم؟» پاسخ میدهد: «برو و آن را با مباحثۀ علمی بگذران.» «تَفَکرُ ساعةٍ خیرٌ مِنْ عبادَةِ سَبْعین سنةً» (یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بهتر است.)
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
در متون اصلی اسلامی، عقل همواره ابزار مطمئن فهم حقایق و حتی حقایق مذهبی و الهی اعلام شده است و تقسیمبندی میان علوم مذهبی و علوم مادی و انسانی وجود ندارد. نه تنها عقل با دین مغایر نیست، بلکه به گفتۀ پیغمبر: «اَلدّینُ هُوَ العَقلُ» (دین همان عقل است.)
«وَ لا دینَ لِمَن لا عَقلَ لَه» (و هر که عقل ندارد دین ندارد.)
«اَیهَا النّاسُ اِعقِلُوا عَن رَبّکم وَ تَواصَوا بِالعَقلِ، تَعرِفُوا ما أمِرتُم بِه وَ ما نُهیتُم عنه وَ اعلَمُوا اِنّهُ ینجِدُکم عِندَ رَبِّکم اِنّما یرتَفِعُ العِبادُ غداً فی الدَّرجَاتِ الزُلفی مِن رَبِّهِم عَلی قَدرِ عُقُولِهم.»
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
پیغمبر اسلام این نکته را به صورت بسیار مهیج و جدی خطاب به دختر بسیار محبوبش فاطمه گوشزد کرده است. «اِعْمَلی یا فاطِمَةُ! فَاِنّی لا اُغنِک عَنْک مِنَ اللّهِ شَیئاً» (فاطمه کار کن! که من در پیشگاه خدا هیچ کاری برای تو نمیتوانم کرد.)
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
به طور کلی هر کسی مسئول سرنوشت خویش است و به اصطلاح روشنتر و دقیقتر قرآن، سرنوشت انسان به دستهای خویش تعیین میگردد.
«ثُم قیلَ لِلَّذینَ ظَلَمُوا: ذُوقُوالعَذابَ الخُلْدِ هَلْ تُجْزُونَ اِلاّ بِما کنْتُمْ تَکسِبُونَ» (یونس / ۵۲).
«اِنَّ اللّه لا یظلِمُ النّاسَ شَیئاً و لکنَّ النّاسَ اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ» (یونس / ۴۴).
«فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خیراً یرَهُ وَ مَن یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّة شراً یرَهُ» (زلزال / ۸ - ۷). (هر کسی به سنگینی ذرهای بدی میکند، آن را میبیند و هر که به سنگینی ذرهای نیکی میکند آن را میبیند).
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
سعادت و شقاوت افراد، معلول اعمال و صفات ذاتی آنان است، نه معلول شفاعتها و قرابتها
«کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهینَة» (هر کسی در گرو دستاورد خویش است. مدثر / ۳۸)
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
پیغمبر خود به شورا معتقد بود و بدان عمل میکرد.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
بهترین سندی که میزان آزادی و دمکراسی واقعی را در آغاز حکومت اسلامی نشان میدهد، خطبۀ خلیفۀ اول است. وی پس از انتخاب به پیشوایی سیاسی مسلمانان، به عنوان یک زمامدار، در یک نطق سیاسی چنین با تودۀ مردم سخن میگوید: «یا اَیها النّاسُ قَدوُلّیتُکم وَ لستُ بِخَیرِکم وَ لَقَد وَدِدتُ اَنَّ واحداً مِنکم قَد کفانی هذا الامرَ فَلَو وَجَدتُم فی اِعوِجاجاً فَقَوِّمُوه» (مردم! من بر شما حکومت یافتم، اما از شما بهتر نیستم. دوست میداشتم که کسی از شما مرا در این کار جانشین میشد. پس اگر در من کجیای یافتید آن را راست کنید.) عربی گمنام از میان توده برمیخیزد و فریاد برمیآورد که «اگر در تو کجی یافتم، با این شمشیر (اشاره به شمشیرش) آن را راست خواهم کرد.» و خلیفه او را دعا میکند.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
مسئلۀ تساوی عمومی همۀ انسانها در اسلام به صورت یک واقعیت عینی و علمی و قطعی بیان شده است. این تساوی بر مبنای یک فلسفۀ علمی و یک مکتب فکری و اعتقادی استوار است. برابری و همطرازی همۀ افراد و همۀ اجتماعات ملل، طرحی که اسلام آن را پیشنهاد کند و یا دستوری اخلاقی که مردم را به پیروی از آن بخواند و یا آرزویی انسانی که تحقق آن را در آینده برای مصالح زندگی بشر مفید و به خاطر استقرار صلح و دوستی میان همه لازم شمارد، نیست؛ بلکه اسلام بر اساس یک جهانبینی فلسفی و علمی میخواهد بگوید که انسانها همه با یکدیگر برابرند، نه اینکه باید برابر باشند. و این یک واقعیت طبیعی و علمی است، نه یک آرزوی اخلاقی و یا عاطفی معلول تلطیف و تزکیۀ روح. یک حقیقت است، یک واقعیت، نه یک مصلحت.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
انسان تکاملپذیر است و هیچ سخن انسانی، سخن آخر و کامل و جامع او نیست.
ܢ̣ߊܝ̇ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
این کتاب را به کسانی تقدیم کنم که خود کاری نمیکنند و از اینکه دیگری کاری کند آزرده میشوند.
k
صهیونیسم از وقتی شروع میشود
Akbar Aghaii
من معتقدم که همۀ انحرافات، گناهها، جنایات، مفاسد و نیز همۀ پستیها، انحطاطها و رذالتها و عقبماندگیها و خلاصه هر چه بد است و پست و ننگ، زاییدۀ سه عامل است در انسان: ۱. جهل؛ ۲. ترس؛ ۳. نفع.
f6temeh
حالا در این زمان (در قرن هفتم میلادی) بعد از آمدن تمدن یونان، تمدن روم، تمدن اسلام، قرآن، انجیل و تورات، تربیت مذهبی انسان تا حدی که لازم بود انجام پذیرفته است و از این پس انسان بر اساس این طرز تربیتش قادر است که بدون وحی و بدون نبوت جدیدی، خود روی پای خودش به زندگی ادامه دهد و آن را کامل کند. بنابراین دیگر نبوت ختم است. خودتان راه بیفتید.
f6temeh
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۶۲,۵۰۰۵۰%
تومان