هر که دل در امور سفلی بست
به بلاهای جاودان پیوست
هر دلی کو هوای دنیا خواست
در تن افزود، لیک از جان کاست
هر که در ملک جان امین نبود
خازن نقد ماء و طین نبود
گوهری پیش مفلسی ننهند
این بلندی به هر کسی ندهند
عاشقان راست این مقام، آری
عاشقان را سزد چنین کاری
hoda.amer
کرد اشارت که: «السلام علیک»
گفتمش: صد دلت فدای سلام
«و علیک السلام و الاکرام»
روناک
صنعش از آب و خاک و آتش و باد
جسم را طول و عرض و عمق او داد
زان طرف روشنی و نزدیکی
زین طرف بعد بود و تاریکی
چون شد از خاک تیره طینت تن
کرد امرش به نور جان روشن
bi_nam3o
ما همه ناقصیم و اوست تمام
ابداً ذوالجلال و الاکرام
وحدت او مقدس از تمثیل
صنعت او منزه از تحلیل
من نگویم که جان جان است او
هر چه گویم ورای آن است او
او مبراست از «هنا» و «هناک»
ز اول فکر و آخر ادراک
نیست سوی حقیقت الله
نفی و اثبات «لا» و «هو» را راه
Afra
نور خورشید در جهان فاش است
گنه از دیدههای خفاش است
محمدمهری